بررسی اختلاف رحیم پور ازغدی و پاسخ مکارم شیرازی؛ خروجی حوزههای علمیه چیست؟
آیا حوزه علمیه در دهههای اخیر توانسته اند علمایی نامدار تربیت و به جهان اسلام معرفی کند؟
رویداد۲۴ در روزهای اخیر، آقای حسن رحیم پور ازغدی نقدهایی را متوجه حوزههای علمیه کرده و در نماز جمعه تهران گفته است:
" مدیریتهای حوزههای علمیه، مدرسین تا مراجع تقلید، همه باید پاسخگوی مسئولیتهای معرفتی خودشان باشند، دوره کلیات و مکررات گذشت، از این عصر باید عبور کنیم، در متن جامعه باشید، جامعه رفت و شما جا ماندید، دوران استثنایی تشیع است و شما در دنیا و آخرت مسئولید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندید.
بسیاری از سنگرهای معرفتی و فقهی خالی مانده است، فیضیه مظلوم باید پرچمدار آگاهی، عدالت و فقاهت زنده باشد؛ امام (ره) گفت که مراقب خطر نفوذ در حوزه تا حد مرجعسازی باشید، گفت که مرجع پاک نیست، مرجعیت نمایشی و ارثی نیست، حوزه محافظهکار، روحانیت بی درد، روحانیت شیعه علوی نیست، تمایل به اشرافیگری خیانت به روحانیت شیعه است؛ امام به بعضیها گفت که ضعیف هستید آقا.
عده معدودی دارند به جای کل حوزه و روحانیت پاسخ سؤالات و شبهات را میدهند و از ۴ طرف میجنگند و از دو طرف فحش میخورند، شماها کجا هستید، در صحنههای خطر نیستید، آنجا که باید شفاف و منطقی سخن بگویید، تعدادتان خیلی کم است. "
در پاسخ به این اظهارات، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم چنین گفته اند:
"هفته گذشته در سخنرانی قبل از خطبههای نمازجمعه تهران، ضد حوزههای علمیه صحبت کردند، عجیب است نمازجمعهای که ائمه جمعه فرزندان حوزه هستند، پایگاهی برضد حوزه شود. چطور میشود شما به فردی اجازه دهید ضد حوزه حرف بزند و دروغ بگوید.
در دروس حوزه، مرتب حرفهای تازه و مطابق نیازهای روز زده میشود، اما این فرد عنوان میکند ۴۰ سال است حرفهای تازه در حوزه زده نشده است، اینجا برخی گمان پیدا کردند که درون نظام هم افرادی بر ضد حوزه هستند. "
نوشتار حاضر در صدد قضاوت بین این دو نگاه نیست، دو نگاهی که در یک سمت آن یک فارغالتحصیل حوزوی غیر معمم و منصوب رهبر انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد و در سوی دیگر یکی از مراجع تقلید حوزه علیمه قم؛ بلکه به مناسبت این گفتگو، نکاتی را از باب دغدغه مندی وضعیت دین در جامعه مطرح میکند:
برای بررسی عملکرد یک نهاد، الزاماً نیازی به کاویدن آنچه درون آن میگذرد نیست، بلکه کافی است خروجی آن مورد مداقه قرار گیرد، حال میخواهد آن نهاد یک کارخانه تولیدی باشد یا یک موسسه آموزشی و ....
خروجی حوزه علمیه را میتوان در دو عرصه کاوید:
الف) آیا حوزه علمیه در دهههای اخیر -که به قول آقای رحیم پور ازغدی، دوران استثنایی تشیع است- توانسته اند علمایی نامدار مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری، شهید مطهری، آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، آیت الله مرعشی نجفی و نظایر آنان تربیت و به جهان اسلام معرفی کند؟
آیا توانسته است فلاسفه و متکلمینی را عرضه کند که در برابر اندیشههای ضد اسلامی بتوانند با استدلال قوی مناظره کنند و حتی افراد غیر مسلمان را نیز با سلاح بیان و منطق - و نه با راهپیمایی و تجمع حامیان - متقاعد سازند؟ اگر هم چنین افرادی موجود هستند، چه کسانی اند و آیا تعدادشان کافی است؟
مگر جز این است که روحانیون سالهای سال در حوزهها درس میخوانند تا در نهایت بتوانند عالم به دین خدا باشند و عین تبلیغ دین، از مرزهای فکری آن نیز حراست کنند؟ این در حالی است که حوزه علمیه هیچگاه به اندازه این سال ها، مورد حمایتهای مادی و معنوی نبوده و هرگز تا بدین حد از امکانات عمومی بهرهمند نبوده است.
ب) هدف حوزههای علمیه چیست؟ آیا جز این است که آن همه مدرسه علمیه و استاد و بودجه و شهریه و وجوهات شرعیه و ... برای این است که در نهایت مردم دیندار شوند؟
سوال این است که وضعیت دینداری امروز جامعه ایران چگونه است؟ مساجد با چه جمعیتی مواجه است؟ چند درصد از مردم و به ویژه نسل جدید نماز میخوانند، روزه میگیرند، خمس میدهند و زکات میپردازند؟ سطح استحکام عقاید دینی شان چقدر است؟ جایگاه روحانیت در جامعه کجاست و حرمت اش افزون شده است؟ آیا وضعیت کلی دینداری در جامعه، خروجی حوزه نیست؟
پاسخ بدون تعصب به این پرسش ها، میتواند میزان کارآمدی حوزه را مشخص کند.
آیا یکی از مصائبی که گریبانگیر حوزهها شده، این نیست که امور مربوط به دین عمدتاً شکلی شده است و قالب سازمانی به خود گرفته است: از دفتر تبلیغات اسلامی و مجمع تقریب مذاهب گرفته تا مجمع جهانی اهل بیت و جامعه المصطفی العالمیه و ...؟
نمیگوییم این نهادها باشند یا نه؛ ولی نقد اصلی این است که نهادها آنقدر گسترش یافته اند که حوزه علمیه ناگزیر شده است برای آنها روحانی تربیت کند، روحانیونی که کار اصلی شان نه تبلیغ دین که کارمندی این نهادهاست و نهادهایی که علاوه بر مؤسسات تخصصی دینی و مذهبی، همه ادارات و سازمانهای دولتی و عمومی را نیز در برمی گیرند.
این در حالی است که حوزههای علمیه در طول تاریخ، در کار تربیت روحانی و مُبلّغ برای مردم و نهادهای مردمی و در رأس آنها مساجد بوده اند و راز موفقیت شان نیز این بوده است که مستقیماً با مردم در ارتباط بوده اند، حال آن که امروز، سر و کار روحانیون، بیش از آن که چهره به چهره با مردم باشد، با این نهاد و آن موسسه و آن دیگر سازمان است.
زمانی حوزه فقط با وجوهات مردم متدینی که وجوهات شرعیه میپرداختند اداره میشد، ولی اکنون، حوزهها از بودجه عمومی سهم میبرند و لذا، این حق همه مردم (صاحبان بیت المال) است که درباره عملکرد حوزه بپرسند و پاسخ بخواهند.
" مدیریتهای حوزههای علمیه، مدرسین تا مراجع تقلید، همه باید پاسخگوی مسئولیتهای معرفتی خودشان باشند، دوره کلیات و مکررات گذشت، از این عصر باید عبور کنیم، در متن جامعه باشید، جامعه رفت و شما جا ماندید، دوران استثنایی تشیع است و شما در دنیا و آخرت مسئولید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندید.
بسیاری از سنگرهای معرفتی و فقهی خالی مانده است، فیضیه مظلوم باید پرچمدار آگاهی، عدالت و فقاهت زنده باشد؛ امام (ره) گفت که مراقب خطر نفوذ در حوزه تا حد مرجعسازی باشید، گفت که مرجع پاک نیست، مرجعیت نمایشی و ارثی نیست، حوزه محافظهکار، روحانیت بی درد، روحانیت شیعه علوی نیست، تمایل به اشرافیگری خیانت به روحانیت شیعه است؛ امام به بعضیها گفت که ضعیف هستید آقا.
عده معدودی دارند به جای کل حوزه و روحانیت پاسخ سؤالات و شبهات را میدهند و از ۴ طرف میجنگند و از دو طرف فحش میخورند، شماها کجا هستید، در صحنههای خطر نیستید، آنجا که باید شفاف و منطقی سخن بگویید، تعدادتان خیلی کم است. "
در پاسخ به این اظهارات، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم چنین گفته اند:
"هفته گذشته در سخنرانی قبل از خطبههای نمازجمعه تهران، ضد حوزههای علمیه صحبت کردند، عجیب است نمازجمعهای که ائمه جمعه فرزندان حوزه هستند، پایگاهی برضد حوزه شود. چطور میشود شما به فردی اجازه دهید ضد حوزه حرف بزند و دروغ بگوید.
در دروس حوزه، مرتب حرفهای تازه و مطابق نیازهای روز زده میشود، اما این فرد عنوان میکند ۴۰ سال است حرفهای تازه در حوزه زده نشده است، اینجا برخی گمان پیدا کردند که درون نظام هم افرادی بر ضد حوزه هستند. "
نوشتار حاضر در صدد قضاوت بین این دو نگاه نیست، دو نگاهی که در یک سمت آن یک فارغالتحصیل حوزوی غیر معمم و منصوب رهبر انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد و در سوی دیگر یکی از مراجع تقلید حوزه علیمه قم؛ بلکه به مناسبت این گفتگو، نکاتی را از باب دغدغه مندی وضعیت دین در جامعه مطرح میکند:
برای بررسی عملکرد یک نهاد، الزاماً نیازی به کاویدن آنچه درون آن میگذرد نیست، بلکه کافی است خروجی آن مورد مداقه قرار گیرد، حال میخواهد آن نهاد یک کارخانه تولیدی باشد یا یک موسسه آموزشی و ....
خروجی حوزه علمیه را میتوان در دو عرصه کاوید:
الف) آیا حوزه علمیه در دهههای اخیر -که به قول آقای رحیم پور ازغدی، دوران استثنایی تشیع است- توانسته اند علمایی نامدار مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری، شهید مطهری، آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، آیت الله مرعشی نجفی و نظایر آنان تربیت و به جهان اسلام معرفی کند؟
آیا توانسته است فلاسفه و متکلمینی را عرضه کند که در برابر اندیشههای ضد اسلامی بتوانند با استدلال قوی مناظره کنند و حتی افراد غیر مسلمان را نیز با سلاح بیان و منطق - و نه با راهپیمایی و تجمع حامیان - متقاعد سازند؟ اگر هم چنین افرادی موجود هستند، چه کسانی اند و آیا تعدادشان کافی است؟
مگر جز این است که روحانیون سالهای سال در حوزهها درس میخوانند تا در نهایت بتوانند عالم به دین خدا باشند و عین تبلیغ دین، از مرزهای فکری آن نیز حراست کنند؟ این در حالی است که حوزه علمیه هیچگاه به اندازه این سال ها، مورد حمایتهای مادی و معنوی نبوده و هرگز تا بدین حد از امکانات عمومی بهرهمند نبوده است.
ب) هدف حوزههای علمیه چیست؟ آیا جز این است که آن همه مدرسه علمیه و استاد و بودجه و شهریه و وجوهات شرعیه و ... برای این است که در نهایت مردم دیندار شوند؟
سوال این است که وضعیت دینداری امروز جامعه ایران چگونه است؟ مساجد با چه جمعیتی مواجه است؟ چند درصد از مردم و به ویژه نسل جدید نماز میخوانند، روزه میگیرند، خمس میدهند و زکات میپردازند؟ سطح استحکام عقاید دینی شان چقدر است؟ جایگاه روحانیت در جامعه کجاست و حرمت اش افزون شده است؟ آیا وضعیت کلی دینداری در جامعه، خروجی حوزه نیست؟
پاسخ بدون تعصب به این پرسش ها، میتواند میزان کارآمدی حوزه را مشخص کند.
آیا یکی از مصائبی که گریبانگیر حوزهها شده، این نیست که امور مربوط به دین عمدتاً شکلی شده است و قالب سازمانی به خود گرفته است: از دفتر تبلیغات اسلامی و مجمع تقریب مذاهب گرفته تا مجمع جهانی اهل بیت و جامعه المصطفی العالمیه و ...؟
نمیگوییم این نهادها باشند یا نه؛ ولی نقد اصلی این است که نهادها آنقدر گسترش یافته اند که حوزه علمیه ناگزیر شده است برای آنها روحانی تربیت کند، روحانیونی که کار اصلی شان نه تبلیغ دین که کارمندی این نهادهاست و نهادهایی که علاوه بر مؤسسات تخصصی دینی و مذهبی، همه ادارات و سازمانهای دولتی و عمومی را نیز در برمی گیرند.
این در حالی است که حوزههای علمیه در طول تاریخ، در کار تربیت روحانی و مُبلّغ برای مردم و نهادهای مردمی و در رأس آنها مساجد بوده اند و راز موفقیت شان نیز این بوده است که مستقیماً با مردم در ارتباط بوده اند، حال آن که امروز، سر و کار روحانیون، بیش از آن که چهره به چهره با مردم باشد، با این نهاد و آن موسسه و آن دیگر سازمان است.
زمانی حوزه فقط با وجوهات مردم متدینی که وجوهات شرعیه میپرداختند اداره میشد، ولی اکنون، حوزهها از بودجه عمومی سهم میبرند و لذا، این حق همه مردم (صاحبان بیت المال) است که درباره عملکرد حوزه بپرسند و پاسخ بخواهند.
منبع: عصر ایران
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
بستن چشم حوزه ها به روی خطاهای مسئولان و ناکارآمدی درقبال تهاجم عقیدتی دشمن وعدم هماهنگی و همبستگی حوزویان بایکدیگر و با مردم پرهیز از امربه معروف و نهی از منکرهای کاربردی و مؤثر و ...
همگی باعث بروز بس کفایتی خواهد شد
ما کجای کاریم....؟
همگی باعث بروز بی کفایتی خواهد شد