۵ نکته درباره خواستگاری پسر اراکی/ از ۳ ثانیه هم نمیتوانند بگذرند!
رویداد۲۴خواستگاری در اراک، در اندک مدتی به صدر اخبار رفت: پسری در یک مرکز خرید، از دختری خواستگاری میکند و دختر از فرط ذوق او را سه ثانیه بغل میکند.
در پی این ماجرا پلیس اعلام کرد:
«در پی انتشار کلیپی از درخواست ازدواج مغایر با شؤونات اسلامی، توسط دختر و پسری جوان در یکی از مراکز خرید در شهرستان اراک، با توجه به مطالبات مردم با ایمان و ولایتمدار شهرستان و با توجه به جریحهدار شدن عفت عمومی در این رفتار برگرفته از فرهنگ منحط غرب، بلافاصله برابر قانون بررسی موضوع در دستور کار پلیس امنیت عمومی استان قرار گرفت و این زوج جوان دستگیر و با تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند. این دختر و پسر جوان که با یکدیگر که به شکل قانونی عقد کرده اند تا صدور حکم نهایی با قرار وثیقه، آزاد هستند.»
در این باره نکات زیر حائز اهمیت است:
۱ - پلیس در شرح ماجرا از تعبیر "درخواست ازدواج مغایر با شؤونات اسلامی" استفاده کرده است. خواستگاری در ملأ عام نه جرم است و نه مخالف دستور دین؛ حتی میتوان آن را ترویجی برای سنت زیبای ازدواج دانست.
۲ - اگر منظور پلیس این است که دختر جوان ذوق زده لحظهای پسر را بغل کرد، از نظر قانونی حق با پلیس است چرا که طبق قانون مجازات اسلامی هر گونه ارتباطی بین دو نامحرم خلاف است. اما آیا واقعاً قرار است نگاه به قانون این قدر سختگیرانه و تنگ نظرانه باشد؟ این که در تصمیم حلال دو جوان برای تشکیل خانواده سه ثانیه یکی دیگری را بغل کند، حتماً فرق دارد با رابطه نامشروع دو جنس مخالف از سر گناه و هوس یا عناد.
عدم تمییز این موارد نوعی نگاه مبتنی بر"اِخباری گری" به قانون است (یعنی نگاهی غیرمنعطف، همانند نگاه متصلب و متحجرانه برخی به دستورات دین). اگر واقعاً نمیتوان و نباید از این فعل گذر کرد و باید حتماً پای پلیس و قاضی به میان بیاید، چرا وقتی رئیس جمهور وقت ایران، مادر چاوز را بغل کرد، واکنش قضایی نشان ندادند؟ البته که نباید هم با آن موضوع برخورد میشد چرا که اگر احمدی نژاد را مانند این دو جوان پای میز محاکمه میکشاندند، باز هم نوعی اخباری گری بود و اقدامی غیر اصولی.
سخن اینجاست که چرا زور قانون به دو جوان که در آستانه تشکیل خانواه هستند میرسد و ایام خوش نامزدی را به کام شان تلخ میکند، اما صاحبان قدرت را وامی گذارد؟
مخلص کلام آن که اگر بخواهیم نگاهی متصلب به شرع و قانون داشته باشیم میتوانیم هم این دو جوان را مجازات کنیم که چرا سه ثانیه همدیگر را بغل کردید و هم به میلیونها نفر دیگر اتهام نقض شرع بزنیم و تعزیرشان کنیم و از دین برانیم شان؛ مثلاً میتوانیم از فردا به استناد فتوای اکثر فقها هر مردی که ریش اش را با تیغ زده باشد را سوار گشت ارشاد کنیم و تحویل دادسرا دهیم یا حجاب عرفی کنونی را نپذیریم و هر زن و دختر بالای ۹ سالهای را که به جز صورت و دست هایش، ذرهای از وجودش نمایان باشد را دادگاهی کنیم چرا که طبق دستور شرع، حد حجاب، "وجه و کفین" است.
البته شرع فقط محدود به ریش و حجاب نیست و دروغگویی، ریاکاری، تملق، اختلاس و اتلاف بیت المال، پذیرش پست توسط افراد ناکارآمد و ... نیز مصداقهای جرم و گناه هستند، ولی آیا تا کنون دیده اید فلان مسؤول را به خاطر وعدهها و گفتههای دروغ و فلان خطیب را به دلیل تملق و چاپلوسی، حتی نکوهش کنند؟!
محدود کردن دین به منع روابط دختر و پسر و چند تار موی زنان و واگذاشتن اصول مهم تری، چون حق الناس ستمی آشکار به شرع مقدس است.
۳ - پلیس گفته است که مردم خواستار برخورد شده اند و عفت عمومی جریحه دار شده است. در همان فیلم منتشره، مردم حضور دارند و حتی به نشانه تبریک دست میزنند و شادی میکنند. عفت عمومی هم با ابراز عشق دو جوان که میخواهند با هم ازدواج کنند و طبق آنچه پلیس گفته، بعد از این خواستگاری ازدواج هم کرده اند، جریحه دار نمیشود. این بی جنبه شمردن مردم است که بگوییم عفت عمومی شان با ماجرای این خواستگاری جریحه دار شده است. یعنی مردم ایران اینقدر بی ظرفیت شده اند؟
راستی این مردم چه کسانی اند که هر وقت مسؤولان میخواهند اقدامات سلبی انجام دهند از آنها مایه میگذارند؟ گیریم که عدهای هم به دنبال برخورد باشند، اما آیا اکثریت اند؟ یا این که اقلیت برتر هستند؟!
۴ -اما فارغ از این بحث ها، یک واقعیت بزرگ و عیان وجود دارد که اگر مسوولان کشور همچنان از درک آن عاجز باشند، درک متقابل بین آنها و مردم روز به روز کمتر خواهد شد و شکاف بین شان عمیقتر و هولناکتر؛ واقعیت این است که نه این دو جوان و نه میلیونها جوان دیگر شبیه آنها، اساساً با منظومه فکری حاکم بر بسیاری از مسؤولان فرسنگها فاصله دارند گو این که آنها در یک سیاره زندگی میکنند و مسؤولان در کرهای دیگر. بنابر این در نوع پوشش خود یا در خواستگاری در ملأ عام و نظایر این ها، قصدشان اساساً قانون شکنی نیست بلکه دارند بر اساس پاردایمهای فکری خودشان زندگی و کارهای عادی خودشان را انجام میدهند و ناگهان میبینند که متهم شده اند به انواع جرم ها!
به هزار تأسف باید گفت که عملکرد مسؤولان باعث شده است بین بسیاری از آنها و بسیاری از جوانان هیچ وجه اشتراکی جز "جغرافیا" وجود نداشته باشد و از همین روست که خیلیها درصدد یا در آرزوی این هستند که با مهاجرت، همین تنها وجه اشتراک را نیز منتفی کنند!
مسؤولان باید از برج عاج خود پایین بیایند و جوانان را از نو بشناسند و الّا ندامت تاریخی نصیب شان خواهد شد.
۵ - فرض که همه آنچه در بندهای فوق آمده است غلط و نادرست باشد. واقعاً نمیشد از منظر عطوفت اسلامی و انسانی از کنار این ماجرا عبور کرد و آن را تا این اندازه بزرگ نکرد؟
آیا آن سه ثانیه مردم را جریحه دار کرد و انتقادشان را برانگیخت یا سخت گیری غیر لازمی در حد بازداشت و تشکیل پرونده قضایی و قرار وثیقه؟
آیا کسانی که فکر میکنند نباید از کنار آن سه ثانیه گذشت نمیتوانستند از منظر امر به معروف و نهی از منکر با یک تذکر زبانی پدرانه ماجرا را ختم به خیر کنند و تبریک بگویند و این گونه موج خبری راه نیندازند؟! کدام راه عاقلانهتر بود؟