رویداد۲۴ سی ان ان گزارش خود درباره قسمت نخست فصل نهایی سریال بازی تاج و تخت را با این جمله آغاز کرده: هیچ چیز در سریال گیم آف ترونز اتفاقی نیست.
همه بخشهای قسمتهای پایانی این سریال ریشه در هفت فصل گذشته آن دارند. با این حال اتفاقات زیادی در این فصل ها رخ داده که ممکن است فراموش شده باشند.
نکته اول: سمبل وایت واکر
باید بدانید که این سریال تنها داستان بازی و تاج و تختها نبوده و در سیزن یک، اپیزود اول، شاهد نظم عجیبی در جنازهها در برف بودیم. در این اپیزود شاهد استفاده وایت واکرها از الگوهای دایرهای بودیم که در اپیزود سوم فصل سوم و همچنین اپیزود 5 فصل 6 تکرار شد. باید در نظر داشته باشید که این تکرار اتفاقی نبوده است. این الگوی مارپیچی در سیزن 7 قسمت چهارم بار دیگر زمانی که جان اسنو به دنریس نقاشیهای حکاکی شده توسط وایت واکرها را نشان داد دیده شدند.
حال این سمبل چه معنایی دارد؟ قطعا ما نمیدانیم اما یک موضوع ممکن است خواب را از چشم شما بگیرد؛ وایت واکرها علاوه بر چهره ترسناک و خشک شان، تا جایی که ما میدانیم، حرف هم نمیزنند. در نتیجه باید روشی برای ارتباط میان آنها تصور کنیم. شاید پاسخ در همین الگوهای تکرار شونده باشد.
نکته دوم: توهمات دنریس در خانه ازلی
به گزارش رویداد۲۴ برخی نشانههای گیم آف ترونز نامحسوسند. در فصل دو اپیزود 10، دنریس تایگرین وارد یک توهم سمبلیک شد و در این رویا او به سمت آیرون ترون (تخت پادشاهی پادشاه پادشاهان) رفت و زمانی که به لمس تخت بسیار نزدیک شده بود دستش را پس کشید و به سمت خال دراگو و پسرش رفت . این صحنه نشان میدهد ممکن است این رویا محقق شود.
نکته سوم: پیشگویی مگی قورباغه درباره سرسی
مگی به سرسی گفته بود: تو یک روزی ملکه خواهی شد و سپس یک فرد زیبا تر و جوان تر جای تو را خواهد گرفت. این صحنه در اپیزود یک سیزن 5 دیده شده و الان سرسی جوان ملکه شده است.
نکته چهارم: دلیل اصلی بچه دار نشدن سرسی
به دلایلی که کمتر درباره آن صحبت شده دنریس نمی تواند بچهدار شود. دلیل این مساله که او تا ابد مادر دراگونها باقی میماند به سیزن یک اپیزود 10 برمیگردد. زمانی که او میری ماز دور او را وارد معامله ای بین زندگی بچه متولد نشدهاش با زندگی خال دراگو همسرش کرد. او دراگو را در آن زمان زنده کرد و زمانی که دنریس از میری پرسید چه زمانی او به وضعیت جنگجویی سابق برمیگردد؟ میری جواب داد: زمانی که خورشید در غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. زمانی که دریاها خشک شوند و کوه ها مانند برگ خزان پودر شده و بر باد بروند. زمانی که تو حامله شوی، او باز میگردد.
این جملات یعنی هرگز. اما شاید هرگز در این جا کمی منعطف تر از هرگز در معنای واقعی باشد.
نکته پنجم: درختان ویروود
آیا این درختان را به یاد دارید؟ درختانی در هم تنیده و سفید که در سراسر جنگل وستروس روییده و اهمیت مذهبی بالایی میان مردم شمال دارد؟ درختانی که بعضا چهرههایی بر روی آن حکامی شده و به نظر میرسد اتفاق اسرارآمیزی را رقم میزنند. اینها همان درختهایی هستند که برن از چشم آن میتواند گذشته و حال و آینده را ببیند.
این درختان ارتباط اسرارآمیزی با نژادهای باستانی به ویژه کودکان جنگل دارند. گرین سیرز که توانایی دیدن گذشته و آینده را دارد میتواند از این درختان به عنوان ماشین زمان استفاده کند. یک درخت اصلی وجود دارد که بر روی آن چهره یک انسان حکاکی شده و هنوز در وینترفل است و در جوار این درخت اتفاقات مختلفی نظیر ازدواج سانسا و رمزی رخ داده است. در وینترفل قرار است اتفاقات مهم دیگری نیز رخ دهد و در بسیاری از این تحولات این درختان نیز نقش بازی خواهند کرد.
اگر میخواهید بدانید دیگر در کجای سریال درختان ویروود نقش بازی کردند باید به خاطر بیاورید که در سیزن ۶ اپیزود ۵ زمانی که کودکان جنگل نایت کینگ را ایجاد کردند او را به یکی از این درختان گره زدند.
نکته ششم: رویای برن درباره ویروود
شاید یکی از مهمترین پازلهای کل داستان زمانی است که برن رویایی را درباره درختان ویروود میبیند.
در سیزن ۴ اپیزود ۲ برن یکی از درختان ویروود شمال را لمس میکند و وارد رویایی میشود. او همان تخت برقی اتاق دنریس در سیزن دو را میبیند و سایهای از دراگونها که بر فراز سرزمین پادشاهی پرواز میکنند. اما چیزی که درباره این رویا جالب است چیزهایی است که او از گذشته میبیند. او پدرش ند استارک را میبیند که شمشیرش را زیر درخت مرکزی وینترفل تمیز میکند. او چهره پریشان ند را در سیاه چاله کینگز لندینگ قبل از اعدام میبیند و دختر وحشت زدهای را نیز مشاهده میکند. سوال اینجاست که آیا قرار است این رویاها در کنار هم تصویری از حقیقت را نمایش دهند؟
نکته هفتم: همه موارد مربوط به ملی ساندر
ملی ساندر اشتباهاتی مرتکب شده است. سوزاندن دختر کوچک استنیس براتیان احتمالا بزرگترین اشتباه او بوده که در کل وستروس اتفاق افتاده است. اما اگر گیم آف ترونز تا امروز چیزی به ما یاد داده باشد این است که ما باید به جادوگران اعتقاد داشته باشیم. چیزهایی که باید در مورد جادوگر قرمز به خاطر داشته باشید عبارت است از:
سیزن سوم اپیزود ششم که در آن جادوگر قرمز آینده آریا را به عنوان یکی از قاتلان پیشگویی کرد. او گفته بود آنها بار دیگر همدیگر را خواهند دید.
جادوگر قرمز وستروس را برای ولانتیس در سیزن قبل رها کرد. اما به لرد واریس در اپیزود سه سیزن هفت گفت: باز خواهد گشت و به او گفت: من هم در کشوری غریبه خواهم مرد مانند تو. اما هیچ اشارهای به اینکه این مرگ چه زمانی اتفاق میافتد نکرد.
ملی ساندر یا همان جادوگر قرمز حتما قدرت دیدن گذشته را دارد. در سیزن ۵ اپیزود ۴ بعد از تلاش نا موفق برای اغوای جان اسنو، او با کنایهای به تکه کلام ایگریت معشوق درگذشته جان اسنو که میگفت «تو هیچ چیز نمیدانی جان اسنو» گفت: او از کجا میدانست که تو هیچ چیز نمیدانی؟
چیزهای بیشتری هم در مورد او هست که باید به خاطر داشته باشید. ملی ساندر ۶ هزار و ۵۷۸ سال سن دارد. ما باید جزییات بیشتری در مورد این قضیه بفهمیم.
نکته هشتم: همیشه باید یک استارک در وینتر فل بماند.
به گزارش رویداد۲۴ استارکها یک عبارت رمز آلود معروف دارند که میگویند «زمستان در راه است.» در سیزن اول اپیزود دوم کتلین استارک به پسرش راب گفت: همیشه باید یک استارک در ویترفل بماند. این جمله به خاطر همه خوانندگان و بینندگان این سریال برای سالها مانده و از آنجایی که وینترفل قرار است جای مهمی در داستان باشد به نظر میرسد خوب است به برخی سوالات پاسخ بدهیم. به خاطر بیاورید که استارکها با مردمان اولیه که یکی از سه قوم باستانی وستروس بودند ارتباط داشتند. آنها با سرزمین، دیوار (استارکها میگویند خودشان دیوار را ساختهاند)، نگهبان شب (یک استارک اولین فرمانده نگهبانان شب بوده) و احتمالا مناطق شمال دیوار ارتباطاتی دارند.
اگر سرزمینهای شمالی واقعا به همان اندازه اسرارآمیز باشند که آنها ترسیم کردهاند، این عبارت در مورد وینترفل شبیه به یک پیشگویی است. آیا این پیشگویی زمانی که چنگ به وینترفل میرسد نقشی خواهد داشت؟
نکته نهم: ازدواج سانسا و تریون لنیستر
سانسا در فصلهای گذشته آسیبهای زیادی دیده و تقریبا عجیب است اگر فکر کنیم ازدواج او با تریون در فصل سوم اپیزود هشتم به بدی اتفاقاتی بوده که برای او رخ داده است. تریون و سانسا با زور تایوین لنیستر تنها کمی بعد از مرگ جفری در عروسی خودش ازدواج کردند.
مشخص بود که راه این دو به زودی جدا میشوند چرا که تریون دست راست دنریس بوده و سانسا ملکه وینترفل. عشقی بین این دو وجود نداشت. از این گذشته شاید در آینده تنشهایی زمانی که سانسا متوجه شود جان به طور یکجانبه با تایگرینها معامله کرده و تایگرینها نیز با لنیسترها هم پیمان هستند میان این دو اتفاق بیفتد.
نکته دهم: نوزاد وایت واکر ها.
بگذارید همان جایی که گزارش را شروع کردیم به پایان ببریم. ما میدانیم که وایت واکرها قرار است نقش مهمی در این سیزن داشته باشند. میدانیم که بیشترین اسرار درمورد آنها وجود دارد. در نتیجه مهم است که همه جزییات نامشخص آنها را به خاطر داشته باشیم.
در سیزن ۴ اپیزود ۴، یکی از پسران کرستر (کرستر همان مردی بود که پسرانش را تقدیم وایت واکرها کرد) به دست مردان نایت کینگ انتخاب شد و به سرزمین یخی منتقل شد و یک وایت واکر تبدیل شد. این اتفاق تنها با لمس پیشانی او توسط نایک کینگ رخ داد و خوشبختانه درد نداشت، اما این واقعا و ترکیب آن با تجربه نایت کینگ واقعی ساخته شده توسط کودکان جنگل، تصویر روشنی از اینکه اینها که هستند و چرا وجود دارند و حتی چطور به وجود آمدهاند به ما نمیدهد.