حمله سردار به یاران سابق/ قالیباف: اصولگرایان الفبای سیاست را نمیدانند
محمدباقر قالیباف گفت: تا زمانی که اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمیتوانند کار جدی و اساسی انجام دهند. کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. در یک انتخابات میان دورهای چرا از جناح مقابل دو نفر باید حضور پیدا کنند؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامهریزی و الفبای کار سیاسی است.
رویداد۲۴ جمهوری اسلامی در آستانه دهه پنجم با موضوعات و مسائل مختلفی روبرو میباشد. پیروزی بر داعش موجب افزایش نفوذ ایران اسلامی در سطح منطقه شده است و این موضوع منجر شد تا حامیان داعش به روشهای مختلف برای مقابله با جمهوری اسلامی روی بیاورند؛ لذا این روزها با تحریم اقتصاد ایران در صدد به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران هستند.
به همین منظور مصاحبهای با محمد باقر قالیباف (که در سابقه خود مسئولیتهایی همچون فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران) با موضوع «چالشهای اقتصادی و راهکارها» صورت گرفته است.
به نظر شما منشاء مشکلات فعلی کشور چه میباشد؟
مشکلات کشور از زمانی شروع شد که مسئولین از باورهای انقلابی دهه شصت به دلایل مختلف فاصله گرفتند. دشمنان در افکار عمومی القا کردند به خاطر آنکه با امریکا دشمنی داریم، مشکلات برای کشور به وجود آمده است. در حالی فاصله گرفتن از سنتهای الهی موجب ایجاد مشکل شده است.
بر اساس سنت خداوند زمانی که صف مومنان از کفار و منافقان جدا شود پیروزی قطعی مومنان رقم خواهد خورد. این موضوع در دوران دفاع مقدس به اثبات رسید. میتوان آن را به حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگ و ... ارتباط داد؛ بنابراین بر اساس سنت الهی، زمانی که جمهوری اسلامی ظلم ستیز باشد، نصرت الهی شامل کشور میگردد. شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران هیچ مبنای دینی و انسانی ندارد. حامیان این اندیشه حتی نمیتوانند میهن پرست و ملی گرا باشند. حتی بر اساس محاسبات مادی و ابزاری خواستههای آنها به ضرر کشور است. مبنای جمهوری اسلامی، منطبق بر عقلانیت متصل به وحی و انجام وظیفه است.
ایران به منظور حفظ استقلال و عزت کشور، هرگز به خواستههای آمریکا تن نداد بر همین اساس پیشرفت چشمگیر در کشور رخ داد. قطعا کشور میتوانست در وضعیت بهتر از امروز قرار گیرد لذا مبارزه با استکبار مانع پیشرفت کشور نیست. مدیریت صحیح، رفاه و آرامش اقتصادی به همراه مبارزه با استکبار به صورت توامان میتواند اتفاق بیافتد.
آیا ارتباط مستقیم بین افزایش فروش نفت و افزایش سطح رفاه جامعه وجود دارد؟
در دهه هشتاد به علت کاهش قیمت نفت، درآمد کشور به حدود بیست و سه میلیارد دلار رسید و بعد از گذشت چهارسال، با افزایش قیمت نفت در آمد کشور به صد و ده میلیارد دلار افزایش یافت. اگر کشوری بخواهد درآمدش را ۵ برابر افزایش دهد، میبایست پانزده برابر تجارت و تولید انجام دهد. در حالی جمهوری اسلامی نفت خام میفروشد و پول وارد کشور میکند. اما سوالی که وجود دارد این است که شرایط اقتصادی مردم در زمانی که کشور صد و ده میلیارد درآمد داشت بهتر بود یا در سالهایی که بیست و سه میلیارد دلار؟ بر اساس آمارهای رسمی در سالهایی که کشور ۲۳ میلیارد دلار درآمد داشت، رشد اقتصادی کشور در بخش صنعت دو رقمی بود؛ بنابراین پول نمیتواند مشکل کشور باشد.
به نظر شما برای حل مشکلات کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
۱- مردم در اقتصاد نقشی ندارند. حتی در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی نقش مردم بسیار کم است. فرصت از جوانها گرفته شد. جوانان شجاعت، خلاقیت، تحرک و انگیزه دارند، ریسک پذیرند. نسبت به مسائل روز تسلط و آمادگی جسمانی بالاتری دارند. تجربه به تنهایی مشکلات را حل نمیکند. این موضوع مشکل جدی است.
۲- مسئولین باید در شناخت مسائل و مشکلات اولویت بندی کنند. به علت کوتاهیهای گذشته، بعضی از مسئولین نمیتوانند اولویت بندی کنند، چون اولویتهای زیادی برای کشور ایجاد شد. مسئولین در گذشته موضوعات و مشکلات را حل نکردند و صرفا از آن عبور کردند و مشکل لاینحل ماند. در چنین صورتی بعد از مدتی کشور با همان مشکل به صورت پیچیدهتر روبرو میشود و حل آن بسیار سختتر میگردد.
۳- در بعضی موارد تصمیم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصمیم محکمی گرفته نشد. در حالی که باید قاطعانه تصمیم گرفت و دلایل آن به مردم گفت. مسئولین گاهی اوقات جلوی تغییر مقاومت کردند، ولی مشکل را حل نکردند. یکی از مباحثی که در زمان خدمت بنده در نیروی انتظامی مطرح شد، موضوع پلیس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ایشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصمیم گیری شد. به علت مهیا نبودن شرایط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدی دوباره بحث را مطرح کردم، زیرا این موضوع را نیاز جامعه میدانستم و خدمت حضرت آقا دلایل خود را مطرح کردم. ایشان در بین صحبتهای بنده فرمودند: این صحبتها منطقی است. مثال دیگر آنکه زمانی که شهردار تهران بودم. برخی ساخت اتوبان امام علی را یک پروژه غیر ممکن میدانستند. قرار گرفتن دوازده هزار خانه در مسیر یکی از مشکلات این پروژه بود. اما در مدت زمان بیست ماه با مدیریت جهادی این بزرگراه به بهره برداری رسید؛ بنابراین مشکل اصلی کشور اقتصاد و تحریم نیست. بلکه مشکل در باور و شناخت مسئله و چگونگی تصمیم مدیران است.
۴- در شرایط فعلی کشور باید سیاستهای جبرانی داشته باشد. تخصیص ارز ۴۲۰۰ برای ۲۵ کالا کار درستی بود. ولی اشکال در چگونگی اجراء وجود دارد. ارز ۴۲۰۰ تومانی به فردی داده میشود که مردم اصلا این افراد را نمیشناسند، ولی دولتیان به درستی آنها را میشناختند، شفافیت و نظارت وجود ندارد. امروز دستگاههای نظارتی افرادی را دستگیر میکنند که با ارز ۴۲۰۰ تومانی گوشت وارد و با قیمت گرانتر در بازار عرضه میکنند؛ بنابراین روش اجراء غلط است و بهتر بود یارانه (نه به صورت نقدی) به افراد داده میشد. یعنی دولت کالابرگهایی به منظور خرید کالا در اختیار مردم قرار میداد. به این صورت مردم به صورت مستقیم کالاهایی که به آن تعلق ارز میگرفت را میخریدند. این مکانیزم راحتتر از آن است که ارز به وارد کننده داده شود و مردم در صف یارانه خود را بگیرند.
۵- موضوع نقدینگی در کشور؛ به نظر بنده طی مدت یک سال میتوان این مشکل را حل کرد و آن را در چرخه درست قرار داد. وقتی در سال ۳۲۰ هزار میلیارد تومان سود بانکی بدون مالیات به دارندگان سپردههای بانکی داده میشود که ۸۰% آن به ۲% حسابها تعلق میگیرد؛ آیا نمیتوان این مشکل را حل کرد؟ قطعا راهکار دارد. اما فرهنگ چهاردرصدیها اجازه نمیدهد.
۶-در حوزه مالیات میتوان از تمامی کاسبهای خرد مالیات نگرفت. در کشور کمتر از هزار فعال اقتصادی وجود دارند که اگر مالیات درست از آنها گرفته شود، میتوان از دو میلیون نفر مالیات نگرفت. تمام مشکلات را میتوان با برنامه ریزی درست برطرف کرد.
به نظر جنابعالی گامهای عملیاتی برای بیانیه گام دوم چه میباشد؟
از روزی که بیانیه صادر شد باید در این خصوص تدبر و بخشهای اجرایی آن را احصا بشود تا وظیفهی نیروهای انقلاب مشخص گردد. بیانیه نیاز به تکرار ندارد بلکه نیاز به اقدام و عمل دارد. یکی از مهمترین بحثها آن قسمت اول آن است که به باورها و اعتقادات اشاره دارد. همه داشتههای انقلاب بر اساس این باورهاست. همه ارکان کشور باید این موضوع را در حوزه یادآوری، گفتمان سازی و پیگیری و... مورد توجه قرار دهند.
موضوع دوم بحث جوان گرایی است. اولین گامی که باید اتفاق بیافتد این اصل است. جوانان باید در همه حوزهها «سیاسی، اجتماعی، فرهنگی» ورود پیدا کنند البته نه به معنی نادیده گرفته شدن افراد با تجربه و پیش کسوت، زیرا تجربه از علم بالاتر است. آنها باید کارهای مشاورهای را انجام دهند. اجراییترین کار همین دو اصلی است که ذکر شد.
نظر شما در خصوص حرکت اصولگرایان به سمت وحدت چه میباشد؟
تا زمانی که اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمیتوانند کار جدی و اساسی انجام دهند. در انتخابات ۹۶ همه فکر میکنند که اصول وحدت رعایت شد. درحالی که این برداشت درست نیست. گرچه به صورت شکلی وحدت رعایت شد، ولی به صورت محتوایی رعایت نشد.
۱- کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیس جمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دورهای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل دو نفر باید حضور پیدا کنند؟ آن هم با این استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام یک بهتر است یا به عبارت دیگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنید و هفته آخر با رقیب اصلی. آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامه ریزی و الفبای کار سیاسی است.
۲- زمانی چه کسی باید کناره گیری کند؟ آیا اصل را باید این موضوع قرار دهیم که کدام یک از این دو نفر با رقیب بهتر مبارزه میکنند؟ یا آنکه میان خودشان چه وضعیتی دارند؟ یعنی زمان نظرسنجی باید بگوییم بین این دو نفر کدام یک برتر است یا اینکه از جامعه سوال کنیم کدام یک از این دو نفر در برابر آقای روحانی بهتر رأی میآورد؟ قطعا هر کدام که قدرت رقابت بیشتری با رقیب دارد باید بماند.
۳- ما در برنامه ریزی مشکلات زیادی داریم. اگر شورای نگهبان افراد دیگر را رد صلاحیت نمیکرد، همه آنها میآمدند. کسی با سازوکار جمنا رد نشد.
۴- تجربه دنیا نشان داد، در انتخابات میان دوره ای، موفقیت برای کسانی است که شعار اقتصادی دادند «به استثناء کارتر که با چالش انقلاب ایران رای نیاورد»، اما در جریان اصولگرایی موضوع سیاسی شد. موضوع دیوار کشی خیابانی، اجتماعی و سیاسی مطرح شد و منفعت رقیب نیز در این چرخه بود.
۵- بنده به نواصولگرایی معتقدم. نواصولگرایی به این معنی نیست که از اصول رجعت کنیم. ما باید به اصول و باورها انقلاب پایبند و در هدف گذاری، روش و ابزار متحول شویم. کار باید به مردم واگذار شود. جوانها باید در صحنهها حضور یابند. اصولگرایی یک جریان سیاسی و رویکرد نیست بلکه یک نگرش است. نو اصولگرایی مسیر درستی است که باید در آن حرکت کنیم.
وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور در سال ۱۳۹۸ را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به فشارهایی که آمریکا با هدف کاهش فروش نفت وارد میکند، کشور نیازمند حرکات جدی در حوزه اقتصاد است. سیاستهای دولت باید تغییر یابد و مسیر دیگری را انتخاب و حرکت کند. همانند تجربه برجام منتظر نباشد تا از بیرون مشکل کشور حل گردد، باید نگاه به درون شکل گیرد. وقتی در حوزه اقتصاد مشکل وجود دارد، طبیعتا این فشار بر روی قشرهای عمومی مردم و مخصوصا فقرا و مستضعفین بیشتر خواهد بود.
این امید وجود دارد با تصمیمات و اجرای درست در حوزه مسائل اقتصادی، مشکلات حل و فصل گردد. اگر دولت اراده کند. همه مردم و گرایشهای سیاسی که درحوزه اقتصاد فعالند، باهم تلاش کنند، مشکل حل میشود. البته گام اول را دولت باید بردارد.
به همین منظور مصاحبهای با محمد باقر قالیباف (که در سابقه خود مسئولیتهایی همچون فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی نیروی انتظامی و شهرداری تهران) با موضوع «چالشهای اقتصادی و راهکارها» صورت گرفته است.
به نظر شما منشاء مشکلات فعلی کشور چه میباشد؟
مشکلات کشور از زمانی شروع شد که مسئولین از باورهای انقلابی دهه شصت به دلایل مختلف فاصله گرفتند. دشمنان در افکار عمومی القا کردند به خاطر آنکه با امریکا دشمنی داریم، مشکلات برای کشور به وجود آمده است. در حالی فاصله گرفتن از سنتهای الهی موجب ایجاد مشکل شده است.
بر اساس سنت خداوند زمانی که صف مومنان از کفار و منافقان جدا شود پیروزی قطعی مومنان رقم خواهد خورد. این موضوع در دوران دفاع مقدس به اثبات رسید. میتوان آن را به حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگ و ... ارتباط داد؛ بنابراین بر اساس سنت الهی، زمانی که جمهوری اسلامی ظلم ستیز باشد، نصرت الهی شامل کشور میگردد. شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران هیچ مبنای دینی و انسانی ندارد. حامیان این اندیشه حتی نمیتوانند میهن پرست و ملی گرا باشند. حتی بر اساس محاسبات مادی و ابزاری خواستههای آنها به ضرر کشور است. مبنای جمهوری اسلامی، منطبق بر عقلانیت متصل به وحی و انجام وظیفه است.
ایران به منظور حفظ استقلال و عزت کشور، هرگز به خواستههای آمریکا تن نداد بر همین اساس پیشرفت چشمگیر در کشور رخ داد. قطعا کشور میتوانست در وضعیت بهتر از امروز قرار گیرد لذا مبارزه با استکبار مانع پیشرفت کشور نیست. مدیریت صحیح، رفاه و آرامش اقتصادی به همراه مبارزه با استکبار به صورت توامان میتواند اتفاق بیافتد.
آیا ارتباط مستقیم بین افزایش فروش نفت و افزایش سطح رفاه جامعه وجود دارد؟
در دهه هشتاد به علت کاهش قیمت نفت، درآمد کشور به حدود بیست و سه میلیارد دلار رسید و بعد از گذشت چهارسال، با افزایش قیمت نفت در آمد کشور به صد و ده میلیارد دلار افزایش یافت. اگر کشوری بخواهد درآمدش را ۵ برابر افزایش دهد، میبایست پانزده برابر تجارت و تولید انجام دهد. در حالی جمهوری اسلامی نفت خام میفروشد و پول وارد کشور میکند. اما سوالی که وجود دارد این است که شرایط اقتصادی مردم در زمانی که کشور صد و ده میلیارد درآمد داشت بهتر بود یا در سالهایی که بیست و سه میلیارد دلار؟ بر اساس آمارهای رسمی در سالهایی که کشور ۲۳ میلیارد دلار درآمد داشت، رشد اقتصادی کشور در بخش صنعت دو رقمی بود؛ بنابراین پول نمیتواند مشکل کشور باشد.
به نظر شما برای حل مشکلات کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
۱- مردم در اقتصاد نقشی ندارند. حتی در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی نقش مردم بسیار کم است. فرصت از جوانها گرفته شد. جوانان شجاعت، خلاقیت، تحرک و انگیزه دارند، ریسک پذیرند. نسبت به مسائل روز تسلط و آمادگی جسمانی بالاتری دارند. تجربه به تنهایی مشکلات را حل نمیکند. این موضوع مشکل جدی است.
۲- مسئولین باید در شناخت مسائل و مشکلات اولویت بندی کنند. به علت کوتاهیهای گذشته، بعضی از مسئولین نمیتوانند اولویت بندی کنند، چون اولویتهای زیادی برای کشور ایجاد شد. مسئولین در گذشته موضوعات و مشکلات را حل نکردند و صرفا از آن عبور کردند و مشکل لاینحل ماند. در چنین صورتی بعد از مدتی کشور با همان مشکل به صورت پیچیدهتر روبرو میشود و حل آن بسیار سختتر میگردد.
۳- در بعضی موارد تصمیم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصمیم محکمی گرفته نشد. در حالی که باید قاطعانه تصمیم گرفت و دلایل آن به مردم گفت. مسئولین گاهی اوقات جلوی تغییر مقاومت کردند، ولی مشکل را حل نکردند. یکی از مباحثی که در زمان خدمت بنده در نیروی انتظامی مطرح شد، موضوع پلیس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ایشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصمیم گیری شد. به علت مهیا نبودن شرایط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدی دوباره بحث را مطرح کردم، زیرا این موضوع را نیاز جامعه میدانستم و خدمت حضرت آقا دلایل خود را مطرح کردم. ایشان در بین صحبتهای بنده فرمودند: این صحبتها منطقی است. مثال دیگر آنکه زمانی که شهردار تهران بودم. برخی ساخت اتوبان امام علی را یک پروژه غیر ممکن میدانستند. قرار گرفتن دوازده هزار خانه در مسیر یکی از مشکلات این پروژه بود. اما در مدت زمان بیست ماه با مدیریت جهادی این بزرگراه به بهره برداری رسید؛ بنابراین مشکل اصلی کشور اقتصاد و تحریم نیست. بلکه مشکل در باور و شناخت مسئله و چگونگی تصمیم مدیران است.
۴- در شرایط فعلی کشور باید سیاستهای جبرانی داشته باشد. تخصیص ارز ۴۲۰۰ برای ۲۵ کالا کار درستی بود. ولی اشکال در چگونگی اجراء وجود دارد. ارز ۴۲۰۰ تومانی به فردی داده میشود که مردم اصلا این افراد را نمیشناسند، ولی دولتیان به درستی آنها را میشناختند، شفافیت و نظارت وجود ندارد. امروز دستگاههای نظارتی افرادی را دستگیر میکنند که با ارز ۴۲۰۰ تومانی گوشت وارد و با قیمت گرانتر در بازار عرضه میکنند؛ بنابراین روش اجراء غلط است و بهتر بود یارانه (نه به صورت نقدی) به افراد داده میشد. یعنی دولت کالابرگهایی به منظور خرید کالا در اختیار مردم قرار میداد. به این صورت مردم به صورت مستقیم کالاهایی که به آن تعلق ارز میگرفت را میخریدند. این مکانیزم راحتتر از آن است که ارز به وارد کننده داده شود و مردم در صف یارانه خود را بگیرند.
۵- موضوع نقدینگی در کشور؛ به نظر بنده طی مدت یک سال میتوان این مشکل را حل کرد و آن را در چرخه درست قرار داد. وقتی در سال ۳۲۰ هزار میلیارد تومان سود بانکی بدون مالیات به دارندگان سپردههای بانکی داده میشود که ۸۰% آن به ۲% حسابها تعلق میگیرد؛ آیا نمیتوان این مشکل را حل کرد؟ قطعا راهکار دارد. اما فرهنگ چهاردرصدیها اجازه نمیدهد.
۶-در حوزه مالیات میتوان از تمامی کاسبهای خرد مالیات نگرفت. در کشور کمتر از هزار فعال اقتصادی وجود دارند که اگر مالیات درست از آنها گرفته شود، میتوان از دو میلیون نفر مالیات نگرفت. تمام مشکلات را میتوان با برنامه ریزی درست برطرف کرد.
به نظر جنابعالی گامهای عملیاتی برای بیانیه گام دوم چه میباشد؟
از روزی که بیانیه صادر شد باید در این خصوص تدبر و بخشهای اجرایی آن را احصا بشود تا وظیفهی نیروهای انقلاب مشخص گردد. بیانیه نیاز به تکرار ندارد بلکه نیاز به اقدام و عمل دارد. یکی از مهمترین بحثها آن قسمت اول آن است که به باورها و اعتقادات اشاره دارد. همه داشتههای انقلاب بر اساس این باورهاست. همه ارکان کشور باید این موضوع را در حوزه یادآوری، گفتمان سازی و پیگیری و... مورد توجه قرار دهند.
موضوع دوم بحث جوان گرایی است. اولین گامی که باید اتفاق بیافتد این اصل است. جوانان باید در همه حوزهها «سیاسی، اجتماعی، فرهنگی» ورود پیدا کنند البته نه به معنی نادیده گرفته شدن افراد با تجربه و پیش کسوت، زیرا تجربه از علم بالاتر است. آنها باید کارهای مشاورهای را انجام دهند. اجراییترین کار همین دو اصلی است که ذکر شد.
نظر شما در خصوص حرکت اصولگرایان به سمت وحدت چه میباشد؟
تا زمانی که اصولگرایان در مسیر گذشته حرکت کنند، نمیتوانند کار جدی و اساسی انجام دهند. در انتخابات ۹۶ همه فکر میکنند که اصول وحدت رعایت شد. درحالی که این برداشت درست نیست. گرچه به صورت شکلی وحدت رعایت شد، ولی به صورت محتوایی رعایت نشد.
۱- کمپین اصولگرایی اشتباهی بود. وقتی رئیس جمهور مستقر وجود دارد و یک انتخابات میان دورهای در حال برگزاری است چرا از جناح مقابل دو نفر باید حضور پیدا کنند؟ آن هم با این استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام یک بهتر است یا به عبارت دیگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنید و هفته آخر با رقیب اصلی. آیا این موضوع ضرورتی داشت؟ اینها اشکالات جدی در حوزه برنامه ریزی و الفبای کار سیاسی است.
۲- زمانی چه کسی باید کناره گیری کند؟ آیا اصل را باید این موضوع قرار دهیم که کدام یک از این دو نفر با رقیب بهتر مبارزه میکنند؟ یا آنکه میان خودشان چه وضعیتی دارند؟ یعنی زمان نظرسنجی باید بگوییم بین این دو نفر کدام یک برتر است یا اینکه از جامعه سوال کنیم کدام یک از این دو نفر در برابر آقای روحانی بهتر رأی میآورد؟ قطعا هر کدام که قدرت رقابت بیشتری با رقیب دارد باید بماند.
۳- ما در برنامه ریزی مشکلات زیادی داریم. اگر شورای نگهبان افراد دیگر را رد صلاحیت نمیکرد، همه آنها میآمدند. کسی با سازوکار جمنا رد نشد.
۴- تجربه دنیا نشان داد، در انتخابات میان دوره ای، موفقیت برای کسانی است که شعار اقتصادی دادند «به استثناء کارتر که با چالش انقلاب ایران رای نیاورد»، اما در جریان اصولگرایی موضوع سیاسی شد. موضوع دیوار کشی خیابانی، اجتماعی و سیاسی مطرح شد و منفعت رقیب نیز در این چرخه بود.
۵- بنده به نواصولگرایی معتقدم. نواصولگرایی به این معنی نیست که از اصول رجعت کنیم. ما باید به اصول و باورها انقلاب پایبند و در هدف گذاری، روش و ابزار متحول شویم. کار باید به مردم واگذار شود. جوانها باید در صحنهها حضور یابند. اصولگرایی یک جریان سیاسی و رویکرد نیست بلکه یک نگرش است. نو اصولگرایی مسیر درستی است که باید در آن حرکت کنیم.
وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور در سال ۱۳۹۸ را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به فشارهایی که آمریکا با هدف کاهش فروش نفت وارد میکند، کشور نیازمند حرکات جدی در حوزه اقتصاد است. سیاستهای دولت باید تغییر یابد و مسیر دیگری را انتخاب و حرکت کند. همانند تجربه برجام منتظر نباشد تا از بیرون مشکل کشور حل گردد، باید نگاه به درون شکل گیرد. وقتی در حوزه اقتصاد مشکل وجود دارد، طبیعتا این فشار بر روی قشرهای عمومی مردم و مخصوصا فقرا و مستضعفین بیشتر خواهد بود.
این امید وجود دارد با تصمیمات و اجرای درست در حوزه مسائل اقتصادی، مشکلات حل و فصل گردد. اگر دولت اراده کند. همه مردم و گرایشهای سیاسی که درحوزه اقتصاد فعالند، باهم تلاش کنند، مشکل حل میشود. البته گام اول را دولت باید بردارد.
سخن پایانی
باید از ناامیدی افراد، احساس نگرانی کرد. برخی افراد تحت تاثیر فضای رسانهای دشمن که هدف آنها فروپاشی ذهنی مردم نسبت به باورهای انقلاب است، احساس ناامیدی میکنند. این موضوع بدتر از تحریم اقتصادی است. ناامیدی منجر میشود تا فروپاشی ذهنی اتفاق بیافتد؛ لذا جامعه باید محکم و امیدوار باشد، کاری که عملی نشود، وجود ندارد. متاسفانه برخی برای راحتی خود میگویند نداریم، نمیشود و نمیتوانیم. در حالی که در واقع این چنین نیست.
منبع: بصیرت
باید از ناامیدی افراد، احساس نگرانی کرد. برخی افراد تحت تاثیر فضای رسانهای دشمن که هدف آنها فروپاشی ذهنی مردم نسبت به باورهای انقلاب است، احساس ناامیدی میکنند. این موضوع بدتر از تحریم اقتصادی است. ناامیدی منجر میشود تا فروپاشی ذهنی اتفاق بیافتد؛ لذا جامعه باید محکم و امیدوار باشد، کاری که عملی نشود، وجود ندارد. متاسفانه برخی برای راحتی خود میگویند نداریم، نمیشود و نمیتوانیم. در حالی که در واقع این چنین نیست.
منبع: بصیرت
خبر های مرتبط