العربی جدید گزارش داد؛
چرا ترامپ هرگز به نیابت از عربستان وارد جنگ با ایران نخواهد شد؟
شرایط پس از حملات صورت گرفته به ارامکو، مانند قبل از آن نخواهد شد؛ چرا که این بمباران، بیش از هر زمان دیگری استواری روابط آمریکا و عربستان و جدیت کاخ سفید در مقابله نظامی با ایران را محک میزند.
رویداد۲۴ دونالد ترامپ اکنون در معرض انتقادات داخلی زیادی قرار دارد، او بین دو گزینه سرگردان است: جلوگیری از ورود دوباره آمریکا به باتلاق جنگهای خاورمیانه، ظهور ضعیف در برابر حمله پیچیدهای که ایران علیه عربستان به راه انداخت و یا خطر کردن و دادن پاسخی به تهران، برای حفظ آبرو؛ که البته میتواند پیامدهای مستقیمی برای امنیت ملی آمریکا و اقتصاد این کشور داشته باشد.
چند هفته پس از پیشنهاد ترامپ و دولتش برای مذاکره بدون پیش شرط با تهران، به نظر میرسد رئیس جمهور آمریکا به دنبال راه خروج از این پیشنهاد است؛ چرا که وی در توئیتی نوشت: اخبار دروغی که در مورد امادگی من برای داشتن نشستن با تهران بدون پیش شرط مطرح میشود، درست نیست.
استراتژی دولت آمریکا در قبال ایران، در حال حاضر در بزرگترین امتحان خود قرار دارد؛ این در حالی است که تیم سیاست خارجی ترامپ، پس از برکناری بولتون، هنوز کامل نشده است.
در محاسبات سود و زیانی که واشنگتن مد نظر دارد، ترامپ تجاوز به آرامکو را مستحق ورود واشنگتن به جنگی نیابتی با تهران نمیداند؛ بویژه آنکه ایالات متحده دیگر متکی بر نفت خاورمیانه نیست. در ادامه، ترامپ مانع از کاهش تولید نفت عربستان نمیشود، تا به این شکل به چین که درگیر جنگ تجاری با آن است، آسیب برساند.
عدهای در تهران، از بهار گذشته در حال امتحان کردن ترامپ هستند و این مهم را از طریق سیطره بر تنگه هرمز و هدف گرفتن نفت کشها به نحوی که هویت مهاجم پنهان بماند و نیز با هدف گرفتن داخل عربستان توسط حوثیهای یمن، انجام دادند. اما هدف گرفته شدن آرامکو، معادله تازهای را ایجاد کرده که مبتنی بر انتقال از هدف گرفتن ذخایر نفت در خلیج فارس، به هدف گرفتن مرکز عملیات تولید نفت خام در عربستان سعودی است؛ آنچه بر اقتصاد جهانی نیز اثرگذار است.
تهران بخوبی میداند مادامی که قربانیان آمریکایی در جریان این حملات وجود نداشته باشد، ترامپ از آنها چشم پوشی میکند و حتی میتواند این چشم پوشی را در مورد ساقط شدن پهپاد آمریکایی نیز نشان دهد. بنابراین، نظام ایران حملات مکرر خود را در چارچوب خطوط قرمزی انجام میدهد که رئیس جمهور آمریکا ترسیم نموده است.
علاوه بر این، عملیات حمله به تاسیسات نفتی عربستان، در چارچوب درگیری مستمر بین محافظه کاران و اصلاح طلبان در تهران قرار میگیرد؛ بویژه آنکه فرصتهای مذاکره بین واشنگتن و تهران، با برکناری بولتون بیشتر شده است. با این حال، تجاوز اخیر به عربستان، امکان دیدار بین ترامپ و روحانی را سخت میکند.
در این میان، کاخ سفید مایل است که عربستان، طرفی باشد که بهای سیاست فشار حداکثری علیه ایران را میپردازد. همانطور که صحبتهای صریح ترامپ در این باره، نشان دهنده آن است که وی توپ را در زمین سعودی انداخته است تا خود در مورد پاسخ به نظام ایران تصمیم گیری کند. اما این بدان معنا نیست که کاخ سفید تصمیم جنگ یا صلح را به ریاض سپرده است؛ بلکه رئیس جمهور آمریکا از رهبری عربستان میخواهد که در صحنه مقابله حضور داشته باشد.
با توجه به اینکه حمله به آرامکو به دنبال حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران در منطقه صورت گرفت، احتمال آن میرود که هدف از این حمله، ضربه زدن به هم پیمانان آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است. با این حال، واشنگتن و تهران، هر دو از مقابله مستقیم دوری میکنند؛ چرا که ترامپ در نزدیکی انتخابات قرار دارد و نمیتواند خود را درگیر یک ماجراجویی خارجی کند.
در نهایت، ترامپ به نحوی رفتار میکند که به نفع او باشد؛ اما تصور اینکه رابطه آمریکا با سعودیها، پس از تجاوز به آرامکو، مانند قبل از آن باشد، واقعا دشوار است.
چند هفته پس از پیشنهاد ترامپ و دولتش برای مذاکره بدون پیش شرط با تهران، به نظر میرسد رئیس جمهور آمریکا به دنبال راه خروج از این پیشنهاد است؛ چرا که وی در توئیتی نوشت: اخبار دروغی که در مورد امادگی من برای داشتن نشستن با تهران بدون پیش شرط مطرح میشود، درست نیست.
استراتژی دولت آمریکا در قبال ایران، در حال حاضر در بزرگترین امتحان خود قرار دارد؛ این در حالی است که تیم سیاست خارجی ترامپ، پس از برکناری بولتون، هنوز کامل نشده است.
در محاسبات سود و زیانی که واشنگتن مد نظر دارد، ترامپ تجاوز به آرامکو را مستحق ورود واشنگتن به جنگی نیابتی با تهران نمیداند؛ بویژه آنکه ایالات متحده دیگر متکی بر نفت خاورمیانه نیست. در ادامه، ترامپ مانع از کاهش تولید نفت عربستان نمیشود، تا به این شکل به چین که درگیر جنگ تجاری با آن است، آسیب برساند.
عدهای در تهران، از بهار گذشته در حال امتحان کردن ترامپ هستند و این مهم را از طریق سیطره بر تنگه هرمز و هدف گرفتن نفت کشها به نحوی که هویت مهاجم پنهان بماند و نیز با هدف گرفتن داخل عربستان توسط حوثیهای یمن، انجام دادند. اما هدف گرفته شدن آرامکو، معادله تازهای را ایجاد کرده که مبتنی بر انتقال از هدف گرفتن ذخایر نفت در خلیج فارس، به هدف گرفتن مرکز عملیات تولید نفت خام در عربستان سعودی است؛ آنچه بر اقتصاد جهانی نیز اثرگذار است.
تهران بخوبی میداند مادامی که قربانیان آمریکایی در جریان این حملات وجود نداشته باشد، ترامپ از آنها چشم پوشی میکند و حتی میتواند این چشم پوشی را در مورد ساقط شدن پهپاد آمریکایی نیز نشان دهد. بنابراین، نظام ایران حملات مکرر خود را در چارچوب خطوط قرمزی انجام میدهد که رئیس جمهور آمریکا ترسیم نموده است.
علاوه بر این، عملیات حمله به تاسیسات نفتی عربستان، در چارچوب درگیری مستمر بین محافظه کاران و اصلاح طلبان در تهران قرار میگیرد؛ بویژه آنکه فرصتهای مذاکره بین واشنگتن و تهران، با برکناری بولتون بیشتر شده است. با این حال، تجاوز اخیر به عربستان، امکان دیدار بین ترامپ و روحانی را سخت میکند.
در این میان، کاخ سفید مایل است که عربستان، طرفی باشد که بهای سیاست فشار حداکثری علیه ایران را میپردازد. همانطور که صحبتهای صریح ترامپ در این باره، نشان دهنده آن است که وی توپ را در زمین سعودی انداخته است تا خود در مورد پاسخ به نظام ایران تصمیم گیری کند. اما این بدان معنا نیست که کاخ سفید تصمیم جنگ یا صلح را به ریاض سپرده است؛ بلکه رئیس جمهور آمریکا از رهبری عربستان میخواهد که در صحنه مقابله حضور داشته باشد.
با توجه به اینکه حمله به آرامکو به دنبال حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی ایران در منطقه صورت گرفت، احتمال آن میرود که هدف از این حمله، ضربه زدن به هم پیمانان آمریکا در منطقه خلیج فارس بوده است. با این حال، واشنگتن و تهران، هر دو از مقابله مستقیم دوری میکنند؛ چرا که ترامپ در نزدیکی انتخابات قرار دارد و نمیتواند خود را درگیر یک ماجراجویی خارجی کند.
در نهایت، ترامپ به نحوی رفتار میکند که به نفع او باشد؛ اما تصور اینکه رابطه آمریکا با سعودیها، پس از تجاوز به آرامکو، مانند قبل از آن باشد، واقعا دشوار است.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط