تاریخ انتشار: ۱۶:۳۲ - ۳۰ مهر ۱۳۹۸

ورود لباس فرنگی به ایران

گسترش لباس اروپایی در سراسر جهان، در سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، تا حد زیادی ناشی از قدرت اقتصادی و سیاسی اروپا بود و در نتیجه پرستیژ ناشی از آن.
ورود لباس فرنگی به ایران
رویداد۲۴ تا اواسط سده سیزدهم ق. در طبقات بالای اجتماعی ایران، لباس زنان و مردان (به استثنای حجاب زنان در اماکن عمومی) تفاوت چندانی در فرم، تزئینات و پارچه نداشت؛ در ایران هنوز مردان و زنان خوش‌پوش تقریبا لباس و ظاهری مشابه داشتند؛ در تصاویر در باری دوران فتحعلی‌شاهی، جبه‌های کمرباریک، دامن بلند، کفش‌های پاشنه‌دار، ترمه‌های خوش نقش و رنگ، و انبوه مروارید و جواهر، اجزای لباس مردان و زنان ایرانی بود.

این صورت از سر و وضع مردان ایرانی، چنان با ظاهر مردان اروپایی تفاوت داشت که نمایندگان دربار فتحعلی‌شاه، مثل عسگرخان افشار یا میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی در اروپا، سوژه‌های دیدنی شهروندان اروپایی از منظر ریخت و لباس و موی و ریش بودند.

ورود لباس فرنگی به ایران
فراموش نکنیم در اروپای سده نوزدهم، یعنی در انگلستان ویکتوریایی و فرانسه پس از انقلاب، لباس مردان مدتی تابع سادگی و بی‌رنگی الگو‌های مسلط بورژوازی بود و رنگ‌های تند و روشن، نقش و تزیین و هرگونه جلوه غیرکاربردی عملا از لباس مردان حذف شده بود؛ در نتیجه جبه‌های ابریشمین رنگارنگ و شال‌های گل‌دار سیاحان ایرانی در فرنگ، به چشم تماشاگر اروپایی بیشتر تجسم فانتزی‌های هزارویک شب بود.

خود ایرانیانی که اولین‌بار به انگلستان و سایر ممالک اروپایی رفتند نیز دچار تناقض‌های ناشی از این تفاوت فاحش ظاهری بودند. اغلب محصلانی که عباس‌میرزا به اروپا فرستاد، در مواقعی ملزم بودند در «فرنگ» لباس اروپایی به تن کنند و آداب و معاشرت اروپایی یاد بگیرند و عده‌ای (چون میرزا‌صالح شیرازی) نیز خود گاه تراشیدن ریش و پوشیدن لباس «انگریزی» را لازمه پیشرفت در فرنگ می‌دیدند.

تا زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه، لباس رسمی مردان در ایران همچنان جبه بلند و شال و کلاه بود. نظام‌های پوشاک ساکنان درون مرز‌های ایران، بازتاب تنوع فرهنگی گروه‌های متفاوت و مهم‌ترین هدف اجتماعی آن، نشان‌گذاری قومی، مذهبی و جغرافیایی فرد بود. اما از میانه سده سیزدهم ق. (میانه سده نوزدهم م) و مشخصا با آغاز دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، لباس مردان به تدریج رو به تغییر گذارد.

ورود لباس فرنگی به ایراناولین جلوه‌های تغییر لباس در ایران مشخصا مردانه بود و لباس زنان تا مدت‌ها بعد با وسواس فراوان دست نخورده باقی ماند. در جامعه قاجار که شمایل زن به کل نادیدنی بود، یا فرض این بود که باید باشد، مردان به‌طور اجتناب‌ناپذیری تنها سوژه‌های پیدا و دیدنی جامعه بودند. به همین دلیل، ظهور کت‌وشلوار اروپایی، یعنی همان لباسی که فلوگل آن را نشانه «کناره‌گیری گسترده مردان از جریان مد» در اروپا می‌نامید، در ایران برعکس تا حدی ورود مردان به دنیای خوش پوشی و ظاهرآرایی بود و کناره‌گیری از سنت.

یکی از اولین مراحل تغییر لباس مردان، در نظام جدید ارتش عباس‌میرزا و تحت‌تاثیر لباس ارتش‌های اروپایی (ابتدا روسیه و سپس فرانسه و انگلستان) روی داد که با وجود مخالفت علما، به تدریج حتی بر لباس غیرنظامی مردان نیز تاثیرات عمیق و پایداری بر جای نهاد. عباس‌میرزا نخستین بار جامه‌های گشاد و روان ایرانی را با پوتین و کت‌نظامی اروپایی جایگزین کرد که بدن را تنگ در بر می‌گرفت و خطوط اندام را آشکار می‌نمود.

ورود لباس فرنگی به ایران
یکی از مهم‌ترین توجیهات این اصلاحات وجه کاربردی این پوشاک مدرن بود؛ لباس سنتی مانع تحرک لازم سربازان در میدان نبرد بود و با خطراتی، چون آتشبار توپخانه دشمن تناسب نداشت، بنابراین به لحاظ کاربردی غیرقابل دفاع بود.

اما دیگر انگیزه‌های نیرومند این اصلاحات، عمدتا ناشی از آگاهی روزافزون نسبت به فرهنگ مترقی اروپایی و نیز پیدایش نوعی حس ضمنی مادونی در ایرانیان بود که در پی شکست‌های جنگ ایران و روس و معاهده‌های متعاقب آن شدت گرفت و تا مدت‌ها پایدار ماند؛ عواملی که در نگرش نسبت به اصلاحات لباس مردانه نیز بسیار موثر بودند.

عباس امانت در قبله عالم می‌نویسد: «مظهر قدرت اروپایی در نظر شاه قاجار و شاهزادگان ارشد، از عباس‌میرزا به پایین، نه تنها ساز و برگ نظامی و آرایش سپاهی بلکه پوشاک و صورت ظاهر آن‌ها نیز بود. اقتباس تدریجی البسه اروپایی نشانگر علاقه قاجاریه به عرضه نمونه تازه‌ای از سلطنت بود، سلطنتی منضبط‌تر و مقتدرتر که مشروعیت آسیب دیده حکومت پادشاهی را ترمیم کند و برای پوشاندن شکاف فزاینده مادی میان ایران و جهان خارج تدبیری بیندیشد.»

ورود لباس فرنگی به ایران
گسترش لباس اروپایی در سراسر جهان، در سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، تا حد زیادی ناشی از قدرت اقتصادی و سیاسی اروپا بود و در نتیجه پرستیژ ناشی از آن؛ تقلید از لباس اروپایی در ایران نیز آشکارا متاثر از شیفتگی به مظاهر فرهنگی فرانسوی و انگلیسی و ناشی از تحسین و احترام به معرفت و موقعیت این ملل اروپایی آغاز شد.

نخبگان دولت ایران در دوران عباس‌میرزا و پس از او می‌خواستند نشان‌دهند مردان ایرانی در لیاقت و شایستگی هم‌تراز دیگر مردان جهان هستند، خصوصا آن‌ها که می‌دانستند به آنان به دیده تحقیر می‌نگرند. لباس نشانه معناداری بود برای میل و ادعای برابری.

عباس‌میرزا نه صرفا به اروپایی بودن لباس اروپایی، بلکه به صفاتی، چون سادگی و قناعت و وقار مردانه، یعنی همان دلالت‌هایی که از اوایل سده نوزدهم در خود اروپا بر این شکل لباس متصور بود نیز اقتدا می‌کرد. ژاک موریه و گاسپار دروویل که هر دو در زمان اصلاحات ارتش در ایران به‌سر می‌بردند، در خاطراتشان بر این صفات ولیعهد تاکید داشتند:

«هر وقت که یکی از درباریان یا افسران (عباس‌میرزا) لباس‌های قشنگ و فاخر و ابریشمی می‌پوشند، با صراحت کامل به آن‌ها می‌گوید: چرا در عوض این زر و زیور‌ها یک اسب تیزرو یا یک شمشیر برنده و یک تفنگ خوب نمی‌خرید؟ خودآرایی و زر و زیور خاصه زنان است نه کسانی که نام مردی و سربازی بر خود می‌پسندند.

لباس شاهزاده قاجار با لباس سربازانش اختلافی ندارد و روی قبای کرباس یک شال پهن می‌بندد و یک خنجر بی‌نگین ساده به کمر می‌زند، ولی با وجود این سادگی ممکن نیست با وجود شکوه و رفتار کریمانه و ابهت و وقار جالب‌توجهی که در او هویداست کسی او را نشناسد و تشخیص ندهد.»

این نوع مردانگی نوین که تجسمی از مرد سرباز، با ظاهر ساده و بی‌تکلف بود را نخستین‌بار عباس‌میرزا در سپهر اشرافیت ایرانی ترویج کرد. در آن دوران، بارزترین تضاد مناقشه‌برانگیز لباس مردان ایرانی و اروپایی، قد لباس بود که در ایران حساسیت عموم را برمی‌انگیخت.

کوتاه شدن لباس مردان در ایران چندان به آسانی و سرعت اتفاق نیفتاد. کرزن که در اواخر دهه ۱۸۸۰م در ایران سفر می‌کرد و تقریبا تمامی شهر‌های مهم ایران را دیده بود، اشاره می‌کند که حتی تا آن زمان هم، همیشه در سفر باید یک کُت فراک بلند مشکی با خود همراه می‌داشت، تا به هنگام ملاقات با شخصیت‌های مهم از آن استفاده کند، چراکه «ایرانی‌ها لباس کوتاه را دور از متانت و وقار می‌شمارند و مثل این است که میزان قدر و احترام شخص بسته به این است که سر تا پا، نیک پوشیده باشد.»

 

 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما