تقلید ترامپ از نیکسون؛ آیا اعتراضات به نفع ترامپ تمام خواهد شد؟
تعهد دونالد ترامپ برای بازگرداندن آمریکا به نظم مورد نظر اندرو جانسون بیشتر از ریچارد نیکسون است.
رویداد۲۴عده زیادی اعتراضات و خشونتهایی را که هم اکنون آمریکا با آنها روبرو است را با انفجار سال ۱۹۶۸ که منجر به ترورهای مارتین لوتر کینگ و رابرت اف کندی و شورشهای نژادی در بسیاری از شهرها شد، مقایسه کرده اند. هیچ کس به این مقایسه بیشتر از دونالد ترامپ مشتاق نبوده است.
وقتی تظاهرات علیه سرکوب جورج فلوید در مینیاپولیس شروع شد، رئیس جمهور هشدار داد، تمامی خرابکارانی که با استفاده از عباراتی مترادف با "خشونت طی نیم قرن پیش" شعار میدهند، تیرباران میشوند. وی که از پناهگاه زیرزمینی اش در کاخ سفید بیرون آمد، اظهار داشت: من رئیس جمهور شما هستم تا قانون و نظم را مقرر کنم. این حرف ترامپ، پژواکی از آنچه ریچارد نیکسون برای انتخابات در سالها قبل انتخاب کرد، بود. "اکثریت ساکت! "، آقای ترامپ در اشاره به موفقیت نیکسون و امیدهای خود برای تقلید از آن در ماه نوامبر این عبارت را توئیت کرد. سوال اینجاست که آیا شورشها میتوانند به او کمک کنند؟
بیشتر بخوانید: آیا ترامپ میتواند اقتصاد چین را نابود کند؟
ممکن است این اتفاق بیفتد و آشوبها به کمک ترامپ بیاید. شباهتهایی بین روزهای تاریک سال ۱۹۶۸ و گسیختگیهای پارتیزانی، نژادی، اقتصادی و بهداشتی امروز آشکار است. تعهد برای از بین بردن آشوبگران، حتی فراتر از شکست نیکسون از هیوبرت هامفری، تاکتیکی برنده برای جمهوریخواهان بوده است؛ و آقای ترامپ برای پیروزی به اکثریت احتیاج ندارد. با توجه به مزیت ساختاری جمهوریخواهان در کارزار انتخاباتی، وی ممکن است فقط ۴۶ درصد آرا یا سه امتیاز بیشتر از رتبهی تأیید خودش نیاز داشته باشد.
ترامپ فاجعه مربوط به خودش را این هفته در میدان لافایت رونمایی و تلاشش را برای عبور از این شکاف آغاز کرد. دولت، پلیس ضد شورش را برای مقابله با جمعیت معترضین مسالمت آمیز و روزنامه نگارانی که در آنجا بودند فرستاد تا مسیری را باز کنند و از آقای ترامپ به طرز ناخوشایندی عکسبرداری شود. این در حالی بود که یک کتاب مقدس در خارج از یک کلیسای آسیب دیده بر اثر شورش نگاه داشته شده بود. این صحنهها ذهن شما را به سم آنچه در جاکارتا و کینشاسا میگذرد، میبرد. تلاش بعدی دولت برای پراکنده کردن بقیهی مردم آسیب دیده و عصبانی با استفاده از هلیکوپتری که در فاصلهی کم از زمین پرواز میکرد، بغداد را به یاد میآورد. این در واقع یک آدم کشی ناگوار از سوی دولت بود. با این وجود تا زمانی که آقای ترامپ میتواند به خشونت معترضین اشاره کند که شامل موارد زیادی از جمله غارت گسترده و زخمی شدن چهار پلیس در سنت لوئیس میشود، چنین تاکتیکهای قدرتمندی که توسط تلویزیون ساخته و پرداخته میشود، میتواند برای وی مؤثر باشد. به طور مثال تاکر کارلسون در فاکس نیوز، در طرفداری از سفید پوستان، رئیس جمهور را به دلیل "ضعف" خود در برابر "اوباش" مورد انتقاد قرار داد. وی گفت: آقای ترامپ، بدون تردید این نوع برخورد شما به عنوان یک افتتاح سیاسی برداشت میشود.
اما در اینجا دو دلیل وجود دارد که ممکن است شانس او برای تقلید از نیکسون از آنچه امیدش را دارد، کمتر باشد. نیکسون با کسی رقابت میکرد که نماینده حزب دموکرات بود و برای دو دوره رئیس جمهور آمریکا بود. وی مشکلاتی داشت که او را مجبور کرد تا شانس مدیریت کشور را برای یک دوره دیگر از دست بدهد. جنگ ویتنام در زمان جانسون ناامید کننده به نظر میرسید و اعتراضات آن غیر قابل تحمل بود. هنگامی که نیکسون شعار انتخاباتی اش را مطرح کرد و از آمریکاییها خواست که رای بدهند، در واقع صحبتهای او نه تنها هشداری در مورد شکایتهای نژادی بود، بلکه به عصر برتری آمریکایی اشاره داشت که به نظر میرسید در حال از بین رفتن است. اگر هر آمریکایی غیر حزبی معتقد باشد که در حال حاضر آمریکا در حال سقوط است، او به طور منطقی میتواند نتیجه بگیرد که آقای ترامپ در جلوگیری از این سقوط ناکام بوده است.
یک سیاستمدار ماهر، همانطور که مطمئناً نیکسون در تلاش بود، سعی در رفع این آسیب پذیری دارد. حتی از منظر یک به چالش کشانندهی خشمگین نیز واقعاً عملکرد نیکسون برای آمریکا غیر قابل مقایسه با آقای ترامپ است. به این ترتیب، حتی طبق استانداردهای امروز، یک رأی دهنده که عمیقاً نگران نابرابری نژادی است، میتواند به نیکسون رأی دهد. به طور مثال، آقای ترامپ پیشنهاد میدهد فوتبالیستهای سیاه پوست که اعتراض مسالمت آمیز میکنند، باید از زمین اخراج شوند و خانمهای کنگره غیر سفید باید به خانه بروند. به این ترتیب، میبینیم که او در قرن بیستم ارتجاع بیشتری نسبت به نیکسون در سالها قبل دارد.
دلیل دوم که ممکن است ترامپ از نیکسون تقلید نکند، مثبتتر است. به نظر میرسد که مخالفان دموکراتیک وی در حال سامان دادن به اکثریتی هستند که ترامپ از سامان دادن به آن ناتوان است. همچنین عصبانیت صادقانه در اعتراضات نیز احتمالاً به آنها کمک خواهد کرد. طی چهار سال گذشته، تعداد آمریکاییهایی که به درستی ادعا میکنند، احتمال بیشتری وجود دارد که پلیس از زور و اجبار علیه یک زندانی سیاه نسبت به فرد سفید پوست استفاده کند، دو برابر شده است. این تغییر لیبرال بازتابی از پذیرش بیشتر عدالت نژادی توسط دموکراتها است و پاسخی به آقای ترامپ است. این موضوع در جمعیتهای متنوعی که برای اعتراض بیرون میآیند، مشهود است.
حتی در واشنگتن که جمعیت سیاه زیادی دارد، نیمی از معترضین سفید پوست هستند. اگرچه ترامپ این معترضان را تقبیح کرده است، اما آنها آنارشیستهای چپ رادیکال نیستند. در جمعیتی که این هفته در خارج از کاخ سفید زانو زده و شعار میدهند، متخصصان جوان، کارآفرینان و والدین همراه با فرزندان خردسالشان دیده میشوند. مثلاً مورگان، یک مهندس هوافضای تقریباً بیست ساله است که یک کتاب مقدس در زیر بازوی خود دارد. او طی دو روز گذشته بهترین ساعات روزش را در خیابانها گذرانده است تا برای جورج فلوید عدالت خواهی کند و با معترضان همراه شود.
آنچه در بالا گفته شد به این معنا نیست که تلاشهای ترامپ برای بازنویسی تاریخ، قضاوتهای سریع علیه او را به خطر بیندازد. با توجه به این موضوع، او ممکن است دچار یک سرنوشت اخطارآمیز شود. در این ارتباط استیضاح اندرو جانسون، رئیس جمهور اسبق امریکا را به یاد بیاورید. وی جانشین ناخلف دموکرات آبراهام لینکلن و یک نژادپرست افراطی بود. او خود را برای انتخابات میان دورهای سال ۱۸۶۶ با این هشدار که میگفت آمریکا درگیر یک جنگ داخلی است، شروع کرد. او جمهوری خواهان را افراط گرا و مقصر میدانست. اما رأی دهندگان تشخیص دادند که وی با مسدود کردن رهایی بردگان پیشین و تحریک هوادارانش به شورش، احتمالاً علت درگیری است.
جمهوریخواهان با استفاده از این لغزش جانسون که به اندازهی کافی بزرگ بود، توانستند مخالفت او را خنثی کنند. این موضوع به آنها امکان داد تا اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی را تصویب و حمایت برابر قوانین از همگان را به مردم اعطا کنند. این یک فاجعه است که با وجود گذشت سالها هنوز این خواستهی معترضان یعنی برابری واقعی در برابر قانون محقق نشده است. اما شاید با توجه به آنچه طی هفتههای گذشته رخ داده است، تحقق این خواسته نزدیک باشد.
وقتی تظاهرات علیه سرکوب جورج فلوید در مینیاپولیس شروع شد، رئیس جمهور هشدار داد، تمامی خرابکارانی که با استفاده از عباراتی مترادف با "خشونت طی نیم قرن پیش" شعار میدهند، تیرباران میشوند. وی که از پناهگاه زیرزمینی اش در کاخ سفید بیرون آمد، اظهار داشت: من رئیس جمهور شما هستم تا قانون و نظم را مقرر کنم. این حرف ترامپ، پژواکی از آنچه ریچارد نیکسون برای انتخابات در سالها قبل انتخاب کرد، بود. "اکثریت ساکت! "، آقای ترامپ در اشاره به موفقیت نیکسون و امیدهای خود برای تقلید از آن در ماه نوامبر این عبارت را توئیت کرد. سوال اینجاست که آیا شورشها میتوانند به او کمک کنند؟
بیشتر بخوانید: آیا ترامپ میتواند اقتصاد چین را نابود کند؟
ممکن است این اتفاق بیفتد و آشوبها به کمک ترامپ بیاید. شباهتهایی بین روزهای تاریک سال ۱۹۶۸ و گسیختگیهای پارتیزانی، نژادی، اقتصادی و بهداشتی امروز آشکار است. تعهد برای از بین بردن آشوبگران، حتی فراتر از شکست نیکسون از هیوبرت هامفری، تاکتیکی برنده برای جمهوریخواهان بوده است؛ و آقای ترامپ برای پیروزی به اکثریت احتیاج ندارد. با توجه به مزیت ساختاری جمهوریخواهان در کارزار انتخاباتی، وی ممکن است فقط ۴۶ درصد آرا یا سه امتیاز بیشتر از رتبهی تأیید خودش نیاز داشته باشد.
ترامپ فاجعه مربوط به خودش را این هفته در میدان لافایت رونمایی و تلاشش را برای عبور از این شکاف آغاز کرد. دولت، پلیس ضد شورش را برای مقابله با جمعیت معترضین مسالمت آمیز و روزنامه نگارانی که در آنجا بودند فرستاد تا مسیری را باز کنند و از آقای ترامپ به طرز ناخوشایندی عکسبرداری شود. این در حالی بود که یک کتاب مقدس در خارج از یک کلیسای آسیب دیده بر اثر شورش نگاه داشته شده بود. این صحنهها ذهن شما را به سم آنچه در جاکارتا و کینشاسا میگذرد، میبرد. تلاش بعدی دولت برای پراکنده کردن بقیهی مردم آسیب دیده و عصبانی با استفاده از هلیکوپتری که در فاصلهی کم از زمین پرواز میکرد، بغداد را به یاد میآورد. این در واقع یک آدم کشی ناگوار از سوی دولت بود. با این وجود تا زمانی که آقای ترامپ میتواند به خشونت معترضین اشاره کند که شامل موارد زیادی از جمله غارت گسترده و زخمی شدن چهار پلیس در سنت لوئیس میشود، چنین تاکتیکهای قدرتمندی که توسط تلویزیون ساخته و پرداخته میشود، میتواند برای وی مؤثر باشد. به طور مثال تاکر کارلسون در فاکس نیوز، در طرفداری از سفید پوستان، رئیس جمهور را به دلیل "ضعف" خود در برابر "اوباش" مورد انتقاد قرار داد. وی گفت: آقای ترامپ، بدون تردید این نوع برخورد شما به عنوان یک افتتاح سیاسی برداشت میشود.
اما در اینجا دو دلیل وجود دارد که ممکن است شانس او برای تقلید از نیکسون از آنچه امیدش را دارد، کمتر باشد. نیکسون با کسی رقابت میکرد که نماینده حزب دموکرات بود و برای دو دوره رئیس جمهور آمریکا بود. وی مشکلاتی داشت که او را مجبور کرد تا شانس مدیریت کشور را برای یک دوره دیگر از دست بدهد. جنگ ویتنام در زمان جانسون ناامید کننده به نظر میرسید و اعتراضات آن غیر قابل تحمل بود. هنگامی که نیکسون شعار انتخاباتی اش را مطرح کرد و از آمریکاییها خواست که رای بدهند، در واقع صحبتهای او نه تنها هشداری در مورد شکایتهای نژادی بود، بلکه به عصر برتری آمریکایی اشاره داشت که به نظر میرسید در حال از بین رفتن است. اگر هر آمریکایی غیر حزبی معتقد باشد که در حال حاضر آمریکا در حال سقوط است، او به طور منطقی میتواند نتیجه بگیرد که آقای ترامپ در جلوگیری از این سقوط ناکام بوده است.
یک سیاستمدار ماهر، همانطور که مطمئناً نیکسون در تلاش بود، سعی در رفع این آسیب پذیری دارد. حتی از منظر یک به چالش کشانندهی خشمگین نیز واقعاً عملکرد نیکسون برای آمریکا غیر قابل مقایسه با آقای ترامپ است. به این ترتیب، حتی طبق استانداردهای امروز، یک رأی دهنده که عمیقاً نگران نابرابری نژادی است، میتواند به نیکسون رأی دهد. به طور مثال، آقای ترامپ پیشنهاد میدهد فوتبالیستهای سیاه پوست که اعتراض مسالمت آمیز میکنند، باید از زمین اخراج شوند و خانمهای کنگره غیر سفید باید به خانه بروند. به این ترتیب، میبینیم که او در قرن بیستم ارتجاع بیشتری نسبت به نیکسون در سالها قبل دارد.
دلیل دوم که ممکن است ترامپ از نیکسون تقلید نکند، مثبتتر است. به نظر میرسد که مخالفان دموکراتیک وی در حال سامان دادن به اکثریتی هستند که ترامپ از سامان دادن به آن ناتوان است. همچنین عصبانیت صادقانه در اعتراضات نیز احتمالاً به آنها کمک خواهد کرد. طی چهار سال گذشته، تعداد آمریکاییهایی که به درستی ادعا میکنند، احتمال بیشتری وجود دارد که پلیس از زور و اجبار علیه یک زندانی سیاه نسبت به فرد سفید پوست استفاده کند، دو برابر شده است. این تغییر لیبرال بازتابی از پذیرش بیشتر عدالت نژادی توسط دموکراتها است و پاسخی به آقای ترامپ است. این موضوع در جمعیتهای متنوعی که برای اعتراض بیرون میآیند، مشهود است.
حتی در واشنگتن که جمعیت سیاه زیادی دارد، نیمی از معترضین سفید پوست هستند. اگرچه ترامپ این معترضان را تقبیح کرده است، اما آنها آنارشیستهای چپ رادیکال نیستند. در جمعیتی که این هفته در خارج از کاخ سفید زانو زده و شعار میدهند، متخصصان جوان، کارآفرینان و والدین همراه با فرزندان خردسالشان دیده میشوند. مثلاً مورگان، یک مهندس هوافضای تقریباً بیست ساله است که یک کتاب مقدس در زیر بازوی خود دارد. او طی دو روز گذشته بهترین ساعات روزش را در خیابانها گذرانده است تا برای جورج فلوید عدالت خواهی کند و با معترضان همراه شود.
آنچه در بالا گفته شد به این معنا نیست که تلاشهای ترامپ برای بازنویسی تاریخ، قضاوتهای سریع علیه او را به خطر بیندازد. با توجه به این موضوع، او ممکن است دچار یک سرنوشت اخطارآمیز شود. در این ارتباط استیضاح اندرو جانسون، رئیس جمهور اسبق امریکا را به یاد بیاورید. وی جانشین ناخلف دموکرات آبراهام لینکلن و یک نژادپرست افراطی بود. او خود را برای انتخابات میان دورهای سال ۱۸۶۶ با این هشدار که میگفت آمریکا درگیر یک جنگ داخلی است، شروع کرد. او جمهوری خواهان را افراط گرا و مقصر میدانست. اما رأی دهندگان تشخیص دادند که وی با مسدود کردن رهایی بردگان پیشین و تحریک هوادارانش به شورش، احتمالاً علت درگیری است.
جمهوریخواهان با استفاده از این لغزش جانسون که به اندازهی کافی بزرگ بود، توانستند مخالفت او را خنثی کنند. این موضوع به آنها امکان داد تا اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی را تصویب و حمایت برابر قوانین از همگان را به مردم اعطا کنند. این یک فاجعه است که با وجود گذشت سالها هنوز این خواستهی معترضان یعنی برابری واقعی در برابر قانون محقق نشده است. اما شاید با توجه به آنچه طی هفتههای گذشته رخ داده است، تحقق این خواسته نزدیک باشد.
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط