مسائل اجتماعی کشور بدون متولی است
از آنجایی که من برای خودم کار دارم، زندگی دارم و فعالیت اقتصادی دارم و هیچگونه تعلقی به میز و صندلی سیاسیون ندارم، بنابراین این وابستگی به میز و صندلی باعث نمیشود که من بخواهم محافظه کاری کنم و این تعلق خاطر به میز و صندلی باعث بشود که خیلی چیزهایی که به ضرر ممکلت است و بیان آن به نفع مملکت است را لاپوشانی کنم.
رویداد۲۴- یک دفتر هشتاد متری در حوالی میدان ونک جایی بود که خانم دانشور، از من میزبانی کرد. فاطمه دانشور، زنی است که بیش از سایر اعضای شورای شهر، به ثروتمند بودن شهره است با این حال مصاحبه با او، نه صرفا به خاطر سوالات من که بیشتر به خاطر علائق خودش سمت و سوی اجتماعی گرفت. اتفاقی که در مصاحبه با رجال سیاسی دستکم برای من پیش نیامده بود. با توجه به شناختی که از فضای رسانه دارم و بهخصوص با کم حوصلگی اخیر مخاطبان دنیای مجازی، این مصاحبه را در دو یا سه بخش تقدیم حضور خوانندگان خواهیم کرد. آنچه میخوانید، بخش اول مصاحبه تفصیلی پایتخت با فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران است.
* خانم دانشور شما را بیشتر به عنوان یک کارآفرین می شناسند، که اتفاقا در این زمینه هم بسیار موفق عمل کردید. چه شد که تصمیم گرفتید وارد سیاست بشوید و در سال ۹۲ تصمیم به ورود به شورای شهر تهران را گرفتید؟
دانشور: من از ابتدا کارآفرین بوده و هستم و انشالله تا آخرش هم خواهم بود و یکی از اصلی ترین کارهای من تجارت، بازرگانی و تولید است. از همان ابتدا عهد کردم که همواره یک چهارم از درآمدم را به فقرا کمک کنم و از میان فقرا، کودکان و مادران را انتخابات کردم. امروز دهمین سالی است که در این حوزه فعالیت می کنم، خب تعداد زیادی را با توجه به بضاعت مالی خودم تحت پوشش درآوردم، کودکانی که به ۲۰۰۰ نفر رسیدند و دیدم که مشکلات اینها خیلی فراگیر و عمیق است و باید خیلی از مسائل در عرصه های سیاستگذاری و تصمیم گیری دولت حل بشود. یعنی من هرچقدر به عنوان یک فعال اجتماعی یا به عنوان یک خیر تلاش کنم تا زمانی که قوانین ما در مجلس اصلاح نشده و تا زمانی که تصمیمسازان ما در هیئت دولت تصمیم جدی نگیرند. خیلی از موضوعات ما روی زمین خواهد ماند و با تلاش من به تنهایی این موضوع حل نخواهد شد و همیشه برایم جای پرسش بوده است که چرا کسانی که به مجلس ورود کردند و یا در کابینه دولت قرار گرفتند هیچ موقع خیلی دردمند و دغدغهمند راجع به این مباحث و مشکلات نبودند و بیشتر راجع به مسائل آسیبهای اجتماعی صحبت نکردند و خیلی وقتها به خاطر نگرانی از موقعیت خودشان از بیان این موضوعات امتناع کردند، تا آنجایی که من خاطرم هست. اوایل حضور من در شورای شهر تهران، وقتی راجع به کودکان کار صحبت میکردم همه تعجب می کردند که چقدر بنده راحت درباره کودکان کار صحبت میکنم و به من میگفتند که اگر اینطور ادامه بدهی برایت دست میگیرند و می برند و این حرفها. حالا ما داشتیم راجع به کودکان کاری صحبت می کردیم که دقیقا هرروز همه مردم دارند آنها را میبینند و غیر قابل انکار هستند. یعنی آنقدر فضا در دوره قبل از دولت آقای روحانی بسته بود. علت ورودم به شورا این بود که من به عنوان کسی که مطلع است و فعالیت میدانی کرده است و در عرصه بوده است. باید بتوانم مباحث اجتماعی را مطرح کنم. از آنجایی که من برای خودم کار دارم، زندگی دارم و فعالیت اقتصادی دارم و هیچگونه تعلقی به میز و صندلی سیاسیون ندارم، بنابراین این وابستگی به میز و صندلی باعث نمیشود که من بخواهم محافظه کاری کنم و این تعلق خاطر به میز و صندلی باعث بشود که خیلی چیزهایی که به ضرر ممکلت است و بیان آن به نفع مملکت است را لاپوشانی کنم. در شورای شهر هم تا آنجایی که میتوانستم، موفق بودم. به خاطر اینکه ما در شورای شهر کمیته اجتماعی نداشتیم و من این کمیته را احیا کردم. روی آسیبهای اجتماعی، مسائل کودکان کار، زنان، بحث کارتون خوابی زنان و... دست گذاشتم. اینها موضوعاتی بود که سالها در مورد آن سکوت شده بود و من اولین بار این مسائل را مطرح کردم که بعد از من خانم مولاوردی جلو آمدند و کسان دیگری آمدند و جرات کردند که به این مسائل ورود بکنند. اینها موضوعاتی بود که من بدون نگرانی توانستم آن را دنبال کنم. نگرانی از جهت اینکه ممکن بود بابت آنها تهدید بشوم و خب اثرات خودش رو داشت. مثلا شهرداری به مساله هرندی حساس شد و به این موضوع ورود کرد. حالا فارق از اینکه چگونه ورود کرد. خوب ورود کرد یا نه. ولی مهم این است که ورود کرد و حساسیتی که در شهرداری ایجاد شد در سایر دستگاهها هم این حساسیت به وجود آمد تا آنجایی که دفتر مقام معظم رهبری هم روی این مسائله حساس شد، این پذیرش مساله آسیب های اجتماعی یک اقدام خیلی مثبتی بود که قطعا من در بسیاری از زوایای آن نقش داشتم. که از تریبون شورای شهر توانستم خیلی از این موضوعات را مطرح کنم. انگیزه اصلی من برای ورود به شورا این ماجرا بود که یک تمرینی در عرصههای سیاست گذاری بشود و مسائل این افراد از طریق حوزه خودش مطرح بشود.
* یکی از مسائل تاسف باری که در کشور وجود دارد، بحث خرید و فروش نوزادانی است که بعضا به صورت مادرزادی معتاد هم هستند. آیا در کشور نهادی داریم که در این زمینه مسئولیت پذیر باشد و اقداماتی را انجام داده باشد؟ اگر هست چه نهادی است و چه کارهایی تا به امروز کرده است؟
دانشور: متاسفانه یکی از مشکلاتمان این است که مسائل اجتماعی کشور بدون متولی است و این بدون متولی بودن باعث شده که یک عدم هماهنگی بین دستگاه ها به وجود بیاید. یعنی یک دستگاهی هم میپذیرد، هم نمیپذیرد! یک بخشی از کار را میپذیرد نه همه آنچه که باید مورد پذیرش قرار بگیرد. این موضوع علتش اشتباهی بود که دولت نهم مرتکب شد. وزارت رفاه و تامین اجتماعی را که یک وزارتخانه تازه تاسیس بود و علت تاسیس آن بنا بر تشخیص سازمان مدیریت و برنامه ریزی آن زمان بود، ادغام کرد. خب ببینید هر کشوری یک مغزی دارد. مغز سیستم دولت ما سازمان مدیریت و برنامهریزی بود یعنی افراد کارشناس متخصص میرفتند در این سازمان و برنامه ریزی میکردند. برنامه های خود را در برنامه توسعه قرار می دادند و در نهایت در دستور کار دولت قرار میگرفت. آن سازمان نشست و به این نتیجه رسید که باید سازمانی به نام رفاه و تامین اجتماعی شکل بگیرد بنا به دلایلی که البته دلالیش هم کاملا درست بود. تاسیس این وزارتخانه رای مجلس ششم را به همراه داشت و مجلس به این موضوع رای داد. شش ماه از عمر این وزارتخانه نگذشته بود آنها هم داشتند، آن زمان سند فقرزدایی را مینوشتند تمام این مطالعات را داشتند انجام میدادند که به یکباره آقای احمدی نژاد آمد و سازمان مدیریت و برنامه ریزی رو حذف کرد و وزارت رفاه و تامین اجتماعی را ادغام کرد در دل یک وزارت خانهای با دو ماهیت کاملا متفاوت تعاون و کار. مسائل اجتماعی کشور خلاصه شد در یک معاونت اجتماعی و با گزینش به اعتقاد من ناصحیح آقای روحانی، موضوعات اجتماعی ما را متولیان اقتصادی دارند اداره می کنند. یعنی متخصیصن اقتصادی و رشته های اقتصاد خوانده مسائل اجتماعی را میخواهند مدیریت کنند که این به اعتقاد من نشدنی است. باید هر متخصصی سرجای خودش قرار بگیرد. این مسائل، مربوط به دانشمندان اجتماعی هستند، همین عدم مدیریت باعث شده که دشواریهای اجتماعی دچار مرور زمان و انباشتگی بشود و وقتی بخواهیم حلش کنیم با یک فقر غلضت یافته طرفیم. البته الان پذیرش آسیب های اجتماعی اتفاق افتاده و نگرانی من راجع به فهم صحیح مشکلات توسط متولیانی است که قصد حل آن را دارند. اگر این مسائل به خوبی فهم نشود راهحل درستی نمی توانند، ارائه بدهند و عدم ارائه راه حل صحیح منجر به اتلاف منابع میشود. آنوقت مشکل سرجای خود است و منابع هم هرز میرود و این همان اتفاق ناخوشایندی هست که من از بابتش نگرانی دارم و پیش بینی هم می کنم که این اتفاق بیافتد. به خاطر اینکه در آن نهادهایی که میخواهند برنامه ریزی کنند جای چند نفر خالی است. یکی جای متولیان و اداره کنندگان سازمان های مردم نهاد فعال در این حوزه به خاطر اینکه دولت ها میآیند و می روند ولی این سازمان های مردم نهاد هستند که همیشه خواهند ماند و تجاربشان میتواند راهگشا باشد، اینها در مرحله برنامهریزی حضور ندارند. فعالین اجتماعی ما حضور ندارند و ما برای حل مسائل اجتماعی راه حل های اجتماعی می خواهیم. پس راهکارهای اجتماعی ارائه نمیدهند. دانشمندان اجتماعی ما کنار گذاشته شدند. مددکارهای اجتماعی ما کنارگذاشته شدند و میبینم که افرادی دارند این موضوعات را پیگیری میکنند که رشتهشان این نیست و اصلا متخصص نیستند و این همان خطری است که من نگرانش هستم. تنها راه حل این موضوع آگاه سازی است. یعنی من به عنوان کسی که یک جایگاهی دارم و عضو شورای شهر هستم تا آنجایی که میتوانم، سعی میکنم اطلاعات صحیح و درست را در قالب فیلمها، مستندات، مصاحبهها و تحقیقات به دستشان برسانم که حداقل مبنای یک انتخاب درست بشود.
منبع: پایتخت
* خانم دانشور شما را بیشتر به عنوان یک کارآفرین می شناسند، که اتفاقا در این زمینه هم بسیار موفق عمل کردید. چه شد که تصمیم گرفتید وارد سیاست بشوید و در سال ۹۲ تصمیم به ورود به شورای شهر تهران را گرفتید؟
دانشور: من از ابتدا کارآفرین بوده و هستم و انشالله تا آخرش هم خواهم بود و یکی از اصلی ترین کارهای من تجارت، بازرگانی و تولید است. از همان ابتدا عهد کردم که همواره یک چهارم از درآمدم را به فقرا کمک کنم و از میان فقرا، کودکان و مادران را انتخابات کردم. امروز دهمین سالی است که در این حوزه فعالیت می کنم، خب تعداد زیادی را با توجه به بضاعت مالی خودم تحت پوشش درآوردم، کودکانی که به ۲۰۰۰ نفر رسیدند و دیدم که مشکلات اینها خیلی فراگیر و عمیق است و باید خیلی از مسائل در عرصه های سیاستگذاری و تصمیم گیری دولت حل بشود. یعنی من هرچقدر به عنوان یک فعال اجتماعی یا به عنوان یک خیر تلاش کنم تا زمانی که قوانین ما در مجلس اصلاح نشده و تا زمانی که تصمیمسازان ما در هیئت دولت تصمیم جدی نگیرند. خیلی از موضوعات ما روی زمین خواهد ماند و با تلاش من به تنهایی این موضوع حل نخواهد شد و همیشه برایم جای پرسش بوده است که چرا کسانی که به مجلس ورود کردند و یا در کابینه دولت قرار گرفتند هیچ موقع خیلی دردمند و دغدغهمند راجع به این مباحث و مشکلات نبودند و بیشتر راجع به مسائل آسیبهای اجتماعی صحبت نکردند و خیلی وقتها به خاطر نگرانی از موقعیت خودشان از بیان این موضوعات امتناع کردند، تا آنجایی که من خاطرم هست. اوایل حضور من در شورای شهر تهران، وقتی راجع به کودکان کار صحبت میکردم همه تعجب می کردند که چقدر بنده راحت درباره کودکان کار صحبت میکنم و به من میگفتند که اگر اینطور ادامه بدهی برایت دست میگیرند و می برند و این حرفها. حالا ما داشتیم راجع به کودکان کاری صحبت می کردیم که دقیقا هرروز همه مردم دارند آنها را میبینند و غیر قابل انکار هستند. یعنی آنقدر فضا در دوره قبل از دولت آقای روحانی بسته بود. علت ورودم به شورا این بود که من به عنوان کسی که مطلع است و فعالیت میدانی کرده است و در عرصه بوده است. باید بتوانم مباحث اجتماعی را مطرح کنم. از آنجایی که من برای خودم کار دارم، زندگی دارم و فعالیت اقتصادی دارم و هیچگونه تعلقی به میز و صندلی سیاسیون ندارم، بنابراین این وابستگی به میز و صندلی باعث نمیشود که من بخواهم محافظه کاری کنم و این تعلق خاطر به میز و صندلی باعث بشود که خیلی چیزهایی که به ضرر ممکلت است و بیان آن به نفع مملکت است را لاپوشانی کنم. در شورای شهر هم تا آنجایی که میتوانستم، موفق بودم. به خاطر اینکه ما در شورای شهر کمیته اجتماعی نداشتیم و من این کمیته را احیا کردم. روی آسیبهای اجتماعی، مسائل کودکان کار، زنان، بحث کارتون خوابی زنان و... دست گذاشتم. اینها موضوعاتی بود که سالها در مورد آن سکوت شده بود و من اولین بار این مسائل را مطرح کردم که بعد از من خانم مولاوردی جلو آمدند و کسان دیگری آمدند و جرات کردند که به این مسائل ورود بکنند. اینها موضوعاتی بود که من بدون نگرانی توانستم آن را دنبال کنم. نگرانی از جهت اینکه ممکن بود بابت آنها تهدید بشوم و خب اثرات خودش رو داشت. مثلا شهرداری به مساله هرندی حساس شد و به این موضوع ورود کرد. حالا فارق از اینکه چگونه ورود کرد. خوب ورود کرد یا نه. ولی مهم این است که ورود کرد و حساسیتی که در شهرداری ایجاد شد در سایر دستگاهها هم این حساسیت به وجود آمد تا آنجایی که دفتر مقام معظم رهبری هم روی این مسائله حساس شد، این پذیرش مساله آسیب های اجتماعی یک اقدام خیلی مثبتی بود که قطعا من در بسیاری از زوایای آن نقش داشتم. که از تریبون شورای شهر توانستم خیلی از این موضوعات را مطرح کنم. انگیزه اصلی من برای ورود به شورا این ماجرا بود که یک تمرینی در عرصههای سیاست گذاری بشود و مسائل این افراد از طریق حوزه خودش مطرح بشود.
* یکی از مسائل تاسف باری که در کشور وجود دارد، بحث خرید و فروش نوزادانی است که بعضا به صورت مادرزادی معتاد هم هستند. آیا در کشور نهادی داریم که در این زمینه مسئولیت پذیر باشد و اقداماتی را انجام داده باشد؟ اگر هست چه نهادی است و چه کارهایی تا به امروز کرده است؟
دانشور: متاسفانه یکی از مشکلاتمان این است که مسائل اجتماعی کشور بدون متولی است و این بدون متولی بودن باعث شده که یک عدم هماهنگی بین دستگاه ها به وجود بیاید. یعنی یک دستگاهی هم میپذیرد، هم نمیپذیرد! یک بخشی از کار را میپذیرد نه همه آنچه که باید مورد پذیرش قرار بگیرد. این موضوع علتش اشتباهی بود که دولت نهم مرتکب شد. وزارت رفاه و تامین اجتماعی را که یک وزارتخانه تازه تاسیس بود و علت تاسیس آن بنا بر تشخیص سازمان مدیریت و برنامه ریزی آن زمان بود، ادغام کرد. خب ببینید هر کشوری یک مغزی دارد. مغز سیستم دولت ما سازمان مدیریت و برنامهریزی بود یعنی افراد کارشناس متخصص میرفتند در این سازمان و برنامه ریزی میکردند. برنامه های خود را در برنامه توسعه قرار می دادند و در نهایت در دستور کار دولت قرار میگرفت. آن سازمان نشست و به این نتیجه رسید که باید سازمانی به نام رفاه و تامین اجتماعی شکل بگیرد بنا به دلایلی که البته دلالیش هم کاملا درست بود. تاسیس این وزارتخانه رای مجلس ششم را به همراه داشت و مجلس به این موضوع رای داد. شش ماه از عمر این وزارتخانه نگذشته بود آنها هم داشتند، آن زمان سند فقرزدایی را مینوشتند تمام این مطالعات را داشتند انجام میدادند که به یکباره آقای احمدی نژاد آمد و سازمان مدیریت و برنامه ریزی رو حذف کرد و وزارت رفاه و تامین اجتماعی را ادغام کرد در دل یک وزارت خانهای با دو ماهیت کاملا متفاوت تعاون و کار. مسائل اجتماعی کشور خلاصه شد در یک معاونت اجتماعی و با گزینش به اعتقاد من ناصحیح آقای روحانی، موضوعات اجتماعی ما را متولیان اقتصادی دارند اداره می کنند. یعنی متخصیصن اقتصادی و رشته های اقتصاد خوانده مسائل اجتماعی را میخواهند مدیریت کنند که این به اعتقاد من نشدنی است. باید هر متخصصی سرجای خودش قرار بگیرد. این مسائل، مربوط به دانشمندان اجتماعی هستند، همین عدم مدیریت باعث شده که دشواریهای اجتماعی دچار مرور زمان و انباشتگی بشود و وقتی بخواهیم حلش کنیم با یک فقر غلضت یافته طرفیم. البته الان پذیرش آسیب های اجتماعی اتفاق افتاده و نگرانی من راجع به فهم صحیح مشکلات توسط متولیانی است که قصد حل آن را دارند. اگر این مسائل به خوبی فهم نشود راهحل درستی نمی توانند، ارائه بدهند و عدم ارائه راه حل صحیح منجر به اتلاف منابع میشود. آنوقت مشکل سرجای خود است و منابع هم هرز میرود و این همان اتفاق ناخوشایندی هست که من از بابتش نگرانی دارم و پیش بینی هم می کنم که این اتفاق بیافتد. به خاطر اینکه در آن نهادهایی که میخواهند برنامه ریزی کنند جای چند نفر خالی است. یکی جای متولیان و اداره کنندگان سازمان های مردم نهاد فعال در این حوزه به خاطر اینکه دولت ها میآیند و می روند ولی این سازمان های مردم نهاد هستند که همیشه خواهند ماند و تجاربشان میتواند راهگشا باشد، اینها در مرحله برنامهریزی حضور ندارند. فعالین اجتماعی ما حضور ندارند و ما برای حل مسائل اجتماعی راه حل های اجتماعی می خواهیم. پس راهکارهای اجتماعی ارائه نمیدهند. دانشمندان اجتماعی ما کنار گذاشته شدند. مددکارهای اجتماعی ما کنارگذاشته شدند و میبینم که افرادی دارند این موضوعات را پیگیری میکنند که رشتهشان این نیست و اصلا متخصص نیستند و این همان خطری است که من نگرانش هستم. تنها راه حل این موضوع آگاه سازی است. یعنی من به عنوان کسی که یک جایگاهی دارم و عضو شورای شهر هستم تا آنجایی که میتوانم، سعی میکنم اطلاعات صحیح و درست را در قالب فیلمها، مستندات، مصاحبهها و تحقیقات به دستشان برسانم که حداقل مبنای یک انتخاب درست بشود.
منبع: پایتخت