گزارش رویداد۲۴ از وضعیت مادرانی که میخواهند مادر بمانند
بیپناهی زنان در دادگاههای خانواده
پله های دادگاه خانواده از همان پله های سنگی و سردی است که کم پیش می آید خانواده ای پایش به آن رسیده باشد و دل خوشی از آن داشته باشد. سنگ هایی سرد و بی احساس که هر روز قدم های زنان و مردانی از آن ها می گذرد که به نقطه پایان زندگی مشترکشان رسیده اند. همان نقطه ای که زوج ها در کلام معتقدند پایان رنج هایی است که در زندگی مشترک تحمل کرده اند و در دل می دانند، آغاز گونه ای دیگر از دشورای زندگی در جامعه است.
رویداد۲۴،شیدا ملکی- پلههای دادگاه خانواده از همان پلههای سنگی و سردی است که کم پیش میآید خانوادهای پایش به آن رسیده باشد و دل خوشی از آن داشته باشد.
سنگهایی سرد و بیاحساس که هر روز قدمهای زنان و مردانی از آنها میگذرد که به نقطه پایان زندگی مشترکشان رسیدهاند. همان نقطهای که زوجها در کلام معتقدند پایان رنجهایی است که در زندگی مشترک تحمل کردهاند و در دل میدانند، آغاز گونهای دیگر از دشورای زندگی در جامعه است.
به گزارش رویداد۲۴، دادگاه خانواده از همان نامهایی است که شنیدن نامش ترس بر دل آدمها میاندازد. ترس از بالا و پایین رفتن از پلههایی که نمیدانند چه تغییری در سرنونشتشان ایجاد میکند.
ترس از تنها ماندن در جامعهای که نگاهی سنگین بر زنان مطلقه دارد و فراتر از آن زمانی است که مادر بودن در این پلهها قربانی میشود. نان در اکثر موارد تنها مسئلهای که به جدیت بر آن پافشاری دارند، حق نگهداری از فرزند است که متاسفانه تبدیل شده است به وسیلهای که در مقابل آن یا باید از مهریهشان بگذرند، یا حقوق دیگرشان را فراموش کنند.
ترس از جدایی، ترس از تنهایی و فراتر از آن ترس از نگاه حجمههای سنگین جامعه بر زنی مطلقه. مطلقه بودن یکی از سختترین شرایطی است که یک زن در زندگیاش میتواند تجربه کند.
سختی تجربه چنین شرایطی نه تنها به دلیل دشواری گذران زندگی به لحاظ اقتصادی است، بلکه هنوز وارد شرایطی نشدهایم که نگاه جنسیتی از زنان جدا شده باشد و زنان بتوانند به تنهایی به امور زندگیشان رسیدگی کنند.فر اتر از آن نگاه غیر متعارفی است که جامعه به زنان مطلقه دارد.
وضعیت دشوار زنان را اما در دادگاههای خانواده میتوان هر روز مشاهده کرد. زنانی با شرایط و جایگاههای اجتماعی متفاوت هر روز از پلههای سرد دادگاههای خانواده بالا و پایین میروند و آنچه این بالا و پایین رفتن از پلهها را برایشان تلختر و دشوارتر میکند چیزی نیست مگر آنچه در دادگاههای خانواده به جد دور از اهمیت است؛ یعنی همان نگاه مادرانه.
در مرحله بعد اما آنچه زندگی زنان را در دادگاههای خانواده به چالش میکشاند؛ بیتوجهی دادگاههای خانواده به منزلت، رتبه و جایگاه اجتماعی آنان است.
از مادر بودن میگذرم
رنگش پریده و روی نیمکت راهروی دادگاه نشسته است. بغضش میترکد و بیآنکه توجه کند برای چه کسی درد دل میکند سفره دلش را باز میکند. چند پوشه و پرونده را انگار که مهمترین اسناد تاریخ بشریت باشد را محکم در دست گرفته است و میگوید: «دیگه نمیتونم به این شرایط بد زندگی ادامه بدم. ۱۶ ساله بودم که باهاش عقد کردم. هنوز ۱۷ ساله نشده بودم که فهمیدم باردارم و قبل از اینکه دیپلم بگیرم دخترم به دنیا اومد. دخترم مهمترین دارایی زندگی منه و نمیتونم از زندگی باهاش بگذرم اما قاضی قبول نمیکنه که دخترم را به من بدهند.»
صورتش را پاک میکند و میگوید؛ «چارهای نیست، یا باید با شوهرم زندگی کنم و زیر مشت و لگدهایش بمیرم تا بتونم با دخترم زندگی کنم یا از همه چیز بگذرم و جانم را بردارم و از این زندگی خلاص شوم.»
مریم ۲۰ سال بیشتر ندارد و از ۱۶ سالگی به دلیل ازدواجی ناخواسته سختترین روزهای زندگیاش را گذرانده. روزهایی که اگر عادی میگذشت و همسرش که با او ۷ سال اختلاف سنی دارد، مواد مخدر مصرف نمیکرد و او را مور ضرب و شتم قرار نمیداد بهترین روزهای جوانی او میشد.
دادگاه معتقد است؛ شواهد و مدارکی که مریم ارائه میکند اعتیادی که به اساس زندگی خانوادگی ضرر بزند نیست. او به کار مشغول است و میتواند جریان مالی خانواده را کنترل و مدیریت کند. بر اساس قانون اعتیاد، فقط در شرایطی منجر به بیکاری مرد شود یکی از عواملی است که می تواند به قبول درخواست طلاق زن، کمک کند.
مشکل مریم اما فقط اعتیاد همسرش نیست. همسرش هر روز او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، اما او هنوز هم نتوانسته به دادگاه ثابت کند که مورد آزار و اذیت همسرش قرار میگیرد.
آیا تلفن ۱۲۳ برای کمک به زنان آسیب دیده کافی است؟
مریم هنوز نتوانسته است به دادگاه ثابت کند تا چه حدی مورد آزار جسمی و روحی از طرف همسرش قرار میگیرد و به همین دلیل حاضر شده است از تمام حقوق تعریف شده در قانون برای خودش بگذرد تا از همسرش جدا شود.
این درحالی است که، مدتی پیش حسین اسدبیگی، رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور خواست تا خشونت علیه همسر را به تلفن اورژانس اجتماعی با شماره تماس ۱۲۳ اطلاع دهند تا کمکهای لازم برای آنان انجام شود.
به گفته مرکز مداخله در بحران، تیمهای سیار و کارشناسان خط تلفنی اورژانس اجتماعی به موارد خشونت علیه همسر و همسر آزاری رسیدگی میکنند.
از سویی دیگر وی تاکید میکند کارشناسان و مشاوران اورژانس اجتماعی در مواقع همسرآزاری تلاش میکنند با مذاکراتی که با زن و شوهر انجام میشود به آنان کمک کنند و در صورتی که مشکل، خیلی حاد شود از طریق مشاور حقوقی به آنان خدمات ارائه میشود یا اینکه به مراکز مشاوره خارج از مرکزاورژانس اجتماعی معرفی میشوند.
اورژانس اجتماعی در حالی به فعالیتهای خود ادامه میدهد که آمار اصلی طلاق به دلیل آزار و اذیت هایی است که از طرف همسر شکل میگیرد و زنان برای رها شدن از این آزارهای جسمی حقوق اولیه خود در پرونده طلاق را از دست میدهند تا زودتر پروندهشان به نتیجه برسد.
زنان و مشکلات اصلی در پروندهای طلاق
سارا باقری وکیل دادگستری در مورد دلایل مراجعه زنان به دادگاههای خانواده به رویداد۲۴ میگوید: «باتوجه به فرهنگ هر خانواده و مسائل فردی و اجتماعی که وجود دارند اختلافات خانوادگی متفاوتی هم شکل میگیرند.»
بسیاری از خانمها به دلیل اختلالات روانی و یا اعتیاد همسرشون که بر روی خشونتهای فیزیکی هم تأثیر گذار هست دچار مشکل میشوند، اما در اکثر موارد برای حفظ آبروی خود و خانوادهشان و از سویی دیگر آینده فرزندشان سکوت میکنند و حتی درخواست طلاق هم نمیدهند.
اما در بیشتر موارد دیده شده در مواردی که خیانتهایی از طرف مرد صورت میگیرد به دادگستری که مرجع تظلمات هست پناه میبرند ولی متاسفانه قانون ما حمایتی در این راستا از زنان نمیکند.
آخرین آمار و وضعیت طلاق در کشور
مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه ۱۳.۳ درصد طلاقها در کمتر از یکسال اول زندگی ثبت شده است، میگوید: بر اساس آخرین آمارها ازهر ۲.۸ ازدواج در تهران یکی منجر به طلاق میشود.
بر اساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبت احوال، طی این مدت ۸۳ هزار و ۲۷۷ مورد طلاق به ثبت رسیده که ۷۴ هزار و ۹۴۲ مورد در مناطق شهری و ۸ هزار و ۳۳۵ مورد نیز در مناطق روستایی به ثبت رسیده است. همچنین آمار طلاق نسبت به مدت مشابه سال قبل ۹. ۳ درصد رشد داشته است.
بیشترین آمار طلاق در مردان ۲۵ تا ۲۹ سال و زنان ۲۵ تا ۲۹ سال رخ داده که در گروه مردان ۲۰ هزار و ۱۴۸ طلاق و در گروه زنان نیز ۱۹ هزار و ۳۸۲ مورد واقعه طلاق ثبت شده است.
این در حالیست که ۱۳.۳ درصد از طلاقها در کمتر از یک سال اول رخ داده و ۴۷.۲ نیز طلاقهایی بوده که تا ۵ سال اول زندگی مشترک ثبت شده است.