نسیم شمال در حال انتقال به دارالمجانین
رویداد۲۴ تصویر ثبت شده از سید اشرف الدین حسینی گیلانی مشهور به «نسیم شمال» در روز دستگریاش توسط نظمیه رضا شاه پهلوی و انتقالش به دارالمجانین.
نسیم شمال از مبارزان مشروطهخواه و پیشگامان روزنامهنگاری در ایران بود که در قزوین زاده شد و در کودکی پدرش را از دست داد و با غصب اموال پدرش در فقر و تنگدستی بزرگ شد. چشیدن فقر و درس خواندن با فقر و فاقه شخصیتی از وی ساخت که همواره در کنار محرومان و مردم در کنار استبداد میجنگید.
سید اشرف الدین در گیلان و آذربایجان تحصیلاتش را به پایان برد و در رشت ساکن شد. دورانی که مصادف با انقلاب شکوهمند مشروطه بود و ایران در آستانه تحولات عظیم ساختاری قرار داشت. در رشت بود که یکی از مهمترین نشریات تاریخ ایران، یعنی نشریهی نسیم شمال را نشر داد و به صف مشروطه خواهان پیوست.
بیشتر بخوانید: انقلاب مشروطه و تاریخ ۱۰۰ ساله مبارزه برای آزادی در ایران
به گزارش رویداد۲۴ نسیم شمال در شعری ایام مشروطه را چنین توصیف میکند: «در هزار و سیصد و بیست و چهار/ چون که شد مشروطه این شهر و دیار / کردم ایجاد این نسیم نغز را / عطر بخشیدم ز بویش مغز را»
زمانی که محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، نسیم شمال به صف مبارزان با استبداد پیوست و هنگامی که مشروطهخواهان در باغ شاه به دار آویخته شدند سرود: «تا کله شخنا ملنگ است/ تا در دل ما غبار و زنگ است/ تا پیر دلیل مست و منگ است/ تا رشته بدست این دبنگ است/ این قافله تا به حشر لنگ است/ تا مصدر کار مستبد است / تا دل به نفاق مستعد است/ تا ملت ما به شاه ضد است/ تا شاه به خائنین ممد است / جان کندن و سعی ما جفنگ است/ این قافله تا به حشر لنگ است.»
با فتح تهران، نسیم شمال با قهرمانان ملی، ستار خان و باقر خان، وارد پایتخت شد و روزنامه نسیم شمال در پایتخت به صورت منظم منتشر شد. منتشر شدن این روزنامه در پایتخت باعث شد هواراران وی بیش از پیش شوند. سید اشرف الدین خود روی کاغذهایی شعرها و محتوای روزنامه را مینوشت و آنها را به چاپخانه میداد تا حروفچینی شود و خودش غلط گیری را به عهده میگرفت.
روزنامه نسیم شمال در چهار صفحه و در قطع وزیری هفتهای یک بار منتشر میشد. انتشار این روزنامه از سال ۱۲۸۶ آغاز شد و تا دوران پهلوی ادامه داشت. سید اشرف الدین حسینی برای فروش روزنامه هم از کودکان دبستانی استفاده میکرد. آنها به سرعت شعرهای روزنامه را حفظ میکردند و در خیابان میخواندند. با وجود قیمیت بیشتر این نشریه نسبت به روزنامهها و هفتهنامهها از اقبال خوبی در بین تهرانیها برخوردار بود، اما قلم تند و تیز وی باعث شده بود دشمنانش زیاد شوند. عاقبت او را گرفتند و به دارالمجانین فرستادند.
سعید نفیسی این واقعه را چنین توصیف میکند: «او را به تیمارستان شهر نو که در آن زمان «دارالمجانین» میگفتند بردند، در قسمت عقب تیمارستان جایی به او اختصاص دادند. من نفهمیدم چه نشانه جنونی در این مرد بزرگ بود. همان بود که همیشه بود. مقصود از این کار چه بود؟ این یکی از بزرگترین معماهای حوادث این دوران زندگی ماست.»
به رغم اینکه بردن او به دارالمجانین باعث تعجب همگان شد؛ اما این اقدامی معمول و بهنجار در عصر مدرن بوده است. هملانطور که متفکرانی مانند فوکو نشان دادهاند قدرت مدرن همواره با یک نوع کنارگذاری و حذف صداهایی که «با عقل سلیم» همنوا نبودهاند هژمونیک شده است. در دولتهای مدرن گفتمان مخالف نه به عنوان یک صدای دیگر، بلکه به عنوان بیماری روانی شناسایی شده و از عرصه اجتماع «عقلانی» کنار گذاشته شده است.
نسیم شمال، به رغم حذفش توسط حکومت استبدادی تاثیر ماندگاری بر عرصه ادبیات و اندیشه داشت. او را میتوان مصداق جمله ویکتور هوگو دانست: «قاطعترین نتیجه مستقیم یک انقلاب سیاسی، یک انقلاب ادبی است.»