پیچیدهترین ساختار برای تغییرات کتب درسی را بشناسید/ چه کسانی دختران را حذف میکنند و برای مردان ریش میگذارند؟
رویداد۲۴ فرهاد فرزاد: با آغاز سال تحصیلی جدید، ابتدا نحوه بازگشایی مدارس در دوران اوج کرونا خبرساز شد و تا کتابها به دست دانش آموزان رسید، موضوع جدیدی که همچون هر سال دیگر جلب توجه میکرد، تغییرات کتب درسی بود. یکی از مهمترین تغییرات، حذف دختران از جلد کتاب ریاضی سوم دبستان بود و دیگری ریش گذاشتن برای مردی بود که تا سال گذشته در کتاب فقط سبیل داشت.
استدلال معاونت پژوهشی این بود که «تصویر قبلی شلوغ بود و تعداد مفاهیم ریاضی مطرح شده در آن تصویر بسیار زیاد بود، پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیبا شناسی و روانشناسی بخشهای مختلف کتاب را بررسی میکنند بر این بوده است که تصویر خلوتتر شود.»
این استدلال به جای آنکه پاسخی به سوالات باشد، سوالات جدیدی ایجاد کرد؛ اول اینکه اگر تصویر شلوغ بوده، چرا فقط دختران حذف شدند؟ نسیم بهاری تصویرگر جلد کتاب البته روایت جدیدی مطرح کرده و گفته «طرح را چند سال پیش برای کتاب ریاضی سوم دبستان کشیده بودم. طرح اصلی هم کلی ممیزی (سانسور) خورد و اجازه ندادند یکی از دخترها بالای درخت باشد. در طرح اولیه جلد کتاب ریاضی سوم دبستان نیز مقامهای وزارت آموزش و پرورش حتی جایی گفته بودند که انگار یکی از دخترهای روی جلد در حال رفتن به سمت یکی از پسرهاست که او را بغل کند، پس طرح را اصلاح کنید.»
تغییرات کتب درسی از ابتدای انقلاب انجام شده است. در مهمترین نمونه دختران مقنعهپوش شدند و تصویر آیت الله خمینی به بالای عکس اضافه شد. این تغییرات طبیعی بود و قاعدتا کسی نمیتوانست بپذیرد تصویر محمدرضا شاه پهلوی پس از انقلاب بالای کتب درسی بماند. همچنین از زمانی که در ایران حجاب به صورت اجباری شد، طبیعتا این سیاست نیز در نهادهای مختلف از جمله آموزش و پرورش نیز میبایست اجرا شود.
اولین تغییرات کتب درسی که در دهه ۶۰ اعمال شد
در دهههای بعد از انقلاب نحوه تغیرات کتب درسی به یک رویکرد جدی ایدئولوژیک تبدیل شد که تغییرات دولتها نیز در آن تاثیری نداشته باشد؛ بر همین اساس گاه از سیاستهای رسمی حکومت نیز بسیار تندروانهتر عمل میشد؛ تغییراتی همچون حذف نام شاعران و نویسندگانی مانند هوشنگ ابتهاج، رهی معیری، شفیعیکدکنی، اخوانثالث، غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی، عطار نیشابوری و خیام نیشابوری از این جمله بودند.
نکته عجیبتر اینکه به جای این افراد، آثاری از شاعران دست چندم تاریخ ادبیات فارسی مثل فاضل نظری و اميری اسفندقه گذاشته شده است. این در حالی است که هیچکدام از نویسندگان حذف شده در قرائت رسمی حاکمیت، نویسندگان ممنوعه نیستند و کتابهای آنها همچنان در حال چاپ شدن است؛ با این وجود در آموزش و پرورش روند دیگری در حال اجراست و برای مقابله با آنچه که افکار انحرافی خوانده میشود، جریانی با تمام وجود ایستاده است و خطوط قرمز جدید تعریف میکند.
ببینید: کارتون قابل تامل در واکنش به حذف دختران از کتب درسی
کدام نهادها مسئول تغییرات کتب درسی هستند؟
به گزارش به گزارش رویداد۲۴ تغییرات کتب درسی عمدتا توسط «سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش» انجام میشود که «دفتر تألیف کتب درسی آموزش و پرورش» نیز در همین مجموعه قرار میگیرد. تغییرات کتب آموزشی معمولا در دولتهای مختلف روند خاصی دارد و ظاهرا به سیاستهای دولتها خیلی مرتبط نیست؛ همچنانکه در تمام دولتهای اصلاح طلب و اصولگرا، تیم حداد عادل بر تالیف کتب درسی نظارت داشتهاند و تغییرات با نظر آنها اعمال شده است یا آنکه در دولت اعتدالی حسن روحانی، حسن ملکی با حکم وزیر آموزش و پرورش به عنوان ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی انتخاب شده که اساسا خاستگاهی بسیار راستگرایانه دارد و به لحاظ جریانشناسی به همان تفکری تعلق دارد که تصویر «گرگ باشگاه آس.رم» را سانسور میکند.
ملکی سابقه فعالیت در «ستاد امر به معروف و نهی از منکر دانشگاه» و همچنین روزنامه کیهان را دارد و همانجا مطالبی درباره تحول در برنامه درسی مینوشته است. این پروژه از سالها در قبل در ذهن این جریان بوده و آهسته آهسته توانستهاند سیاستهای خود را در آموزش و پرورش تحمیل کنند، به همین دلیل است که تغییرات وزرا در تغییر این دیدگاه خیلی تاثیری ندارد و اتفاقا در دولت نزدیک به اصلاح طلبان است که فرد نزدیک به حسین شریعتمداری سمتی به این اهمیت در آموزش و پرورش میگیرد تا هسته سخت ایدئولوژیک آموزش و پرورش قوام بیشتری یابد.
به جز حسن ملکی، حجت الاسلام ذوعلم از دیگر چهرههایی است که در همین طیف قرار میگیرد. عمده مصاحبههای او با «سایتهای اولترا راست» مثل رجانیوز و تسنیم بوده و ظاهرا رسانههای دیگر را به عنوان رسانه رسمی نمیشناسد. او نیز همچون ملکی دیدگاههای عجیبی را در کتب درسی آموزش و پرورش اعمال کرده است؛ از جمله حذف انتگرال؛ آنهم با این استدلال که «انتگرال کتابهای درسی حذف شده تا جا برای مهارت و سبک زندگی باز بشود.» گویا هر کسی انتگرال را کنار گذاشته، مهارت زندگی کسب کرده است!
چنین دیدگاهی سالهاست در آموزش و پرورش در حال انجام است و چون تخصصی در این زمینه وجود ندارد، به راحتی هر بخشی که بر اساس سلیقه تشخیص بدهند را حذف میکنند؛ بی آنکه بدانند چه چیزی را حذف میکنند.
محرم آقازاده دکترای برنامهریزی درسی درباره ذوعلم میگوید: «حجتالاسلام علی ذواعلم، با یکهتازی و با از میدان به درد کردن متخصصان برنامۀ درسی با بهانههای مختلف و بهره جستن از حضور کارشناسان سازمانی یا از همفکران برون سازمانی خود که غالباً کارشناسان کارآمدی ارزیابی نمیشوند، تلاش کردند منویات فکری و مذهبی خود را وارد سند برنامۀ درسی کنند.»
آنگونه که آقازاده گفته «کار تدوین سند برنامه درسی ملی، با تشکیل دبیرخانهای در سال ۱۳۸۴ آغاز شد. برای تهیه سند، هفت کمیته تخصصی در نظر گرفته شد. هر یک از کمیتهها متشکل از نیروهای متعددی از درون نهاد آموزشوپرورش و بیرون از آن بودند. به لحاظ نظری قرار بر آن بود که کار کمیتهها مکمل یکدیگر باشند اما ذوعلم گروه خویشساخته و خویش فرمودهای را برای کار جمع کردن سند گماردند و آنچه کمیتهها منفرداً انجام داده بودند، به کناری نهاده شد. آنچه به مثابه سند برنامۀ درسی ملی تولید شده، دیکتهای است که علی ذوعلم و یارانش نوشتند.»
مشابه این اتفاق در دوره ملکی و دیگر مدیران تالیف کتب درسی هم اتفاق افتاده و به نحوی هسته سختی در دل آموزش و پرورش ایجاد شده که یک روز تصمیم میگیرد برای مردها در کتاب درسی ریش بگذارند؛ روز دیگر زنان را حذف کنند؛ نام شاعران را سانسور کنند و محتوای کتب درسی را آنگونه که میخواهد بنویسند و مثلا از کل دیوان حافظ فقط یکی دو شعر را در کتب درسی جا بدهند و سایر اشعار را حذف کنند . این همان تفکری است که «سبیل شهید» را هم روتوش میکند تا شبیه آنچه شود که خود دوست دارد.
زمانی تمام تلاش سید حسن مدرس این بود که جلوی تاسیس مدارس دخترانه را بگیرد. او با تمام وجود معتقد بود مدرسه دخترانه باعث گسترش فساد اخلاقی خواهد شد. اگر امروز مدرس زنده بود و میدید در یک حکومت کاملا اسلامی، تعداد دانش آموزان دختر از تعداد دانش آموزان بیشتر است، حتما شرایط را باور نمیکرد. حالا ادامه همان دیدگاه توسط گروهی انجام میشود که آنها نیز معتقدند زنان، مردان را به گناه میاندازند.
سالها بعد آنها نیز ناباورانه تغییرات جامعه را میبینند. در این میان حجم عظیم بودجههای کشور توسط تفکر بیمار و البته سازمانیافتهای خرج میشود تا سیاست نالازم سانسور و حذف را پیش ببرد؛ بیآنکه نتیجهای برای آن متصور باشد.