تاریخ انتشار: ۱۸:۵۵ - ۲۸ آبان ۱۳۹۹
بهمن آرمان:

۶۰ درصد مشکلات اقتصادی در ایران از سوءمدیریت ناشی می‌شود/ باید اولویت نظام، بهبود شرایط زندگی مردم باشد

انتخابات آمریکا سرانجام با کش و قوس‌های فراوان به پایان رسید و نتیجه آن چیزی شد که بنا به باور بسیاری از تحلیلگران به پرمناقشه‌ترین انتخابات ایالات متحده طی یک صد سال اخیر را مبدل شد.

راهکار حل مشکلات اقتصادی ایرانرویداد۲۴ اگر چه جو بایدن با اختلاف نسبتا زیاد پیروز انتخابات شد اما در دیگر سو دونالد ترامپ همچنان مصر به تقلب در انتخابات است و هنوز نتیجه آرا را نپذیرفته اما بنا به شواهد وقرائن، احتمالا بایدن به عنوان چهل و ششمین رییس جمهور آمریکا در یک ماه آینده وارد کاخ سفید خواهد شد. اما آنچه ایران از نتایج انتخابات آمریکا متاثر خواهد بود شاید وضعیت بغرنج اقتصادی باشد که برخی کارشناسان معتقدند تفاوت مهمی نسبت به گذشته نخواهد کرد و برخی دیگر نیز می گویند فشارها به ایران کمتر خواهد شد و با بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم ها نرخ ها در بازار نیز کاهش محسوسی خواهد داشت. شفقنا از این رو در گفت وگو با برخی کارشناسان و تحلیل گران اقتصادی این مساله را مورد ارزیابی قرار داده است.

در ادامه متن گفت وگوی دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران را می خوانید:

*-قبل از انتخابات آمریکا پیش بینی می شد با شکست ترامپ نرخ طلا و سکه و ارز در داخل ایران تا حدی کاهش یاید. نتیجه انتخابات تقریبا مشخص شده، اگرچه هنوز قطعی نیست ولی نتیجه معنی داری در کاهش انواع نرخ ها در بازار ایران شاهد نبودیم. البته کمی پایین آمد ولی مجددا قیمت ها با نوساناتی مواجه و سیر صعودی گرفت. در مجموع آیا اقتصاد ایران از شکست ترامپ تاثیری تقریبا پایدار می پذیرد یا خیر؟

سیاست های آمریکا در قبال ایران با تغییر روسای جمهور تغییر چندانی نمی کند

۶۰ درصد از مشکلات اقتصادی در ایران از سوء مدیریت ناشی می شود

ساختار اقتصادی کشور ما بسیار ضعیف و شکننده است

امیدوار بودن به نتایج انتخابات کشوری دیگر برای بهبود اوضاع نشانه ضعف ما است

در ۴ دهه گذشته هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها هر دو گروه بر سر کار بودند و مسائل مربوط به ایران تغییری نمی کرد، ضمن اینکه برداشت اشتباهی در ایران وجود دارد به طوری که جمهوری خواهان را سخت گیر و جنگ طلب می شناسند و دموکرات ها را عکس آن، اما واقعیت ها چیز دیگری را نشان می دهند؛ به طور مثال جنگ بالکان در زمان کلینتون رخ داد که رییس جمهوری دموکرات بود، بنابراین سیاست های آمریکا در قبال ایران با تغییر روسای جمهور تغییر چندانی نمی کند چون برنامه ریزی آنها بلند مدت است. اما در ایران یک امیدواری بدون منطق و بدون پایه های علمی بوجود آمد که اگر بایدن انتخاب شود سیاست های آمریکا در قبال ایران دچار تغییراتی عمده خواهد شد و در نتیجه انتظاراتی احساسی بوجود آمد و نتیجه این شد که قیمت ارز کمی کاهش یافت اما واقعیت این است که شاید ۴۰ درصد از مشکلات ایران مربوط به تحریم ها باشد اما بدون اغراق باید گفت ۶۰ درصد از مشکلات اقتصادی در ایران از سو مدیریت ناشی می شود. گماردن برخی افراد بر مراکز مهم تصمیم گیری که دارای تخصص کافی و بینش توسعه ای نیستند یا اینکه اصولا مشکلات کشور و مردم را مشکل خود نمی دانند و برای فساد مالی و اخلاقی نیز مستعد تر هستند؛ شاهدی از این ماجراست، به طوری که بارها نظاره گر موارد تخلفات مالی، اقتصادی و اخلاقی در میان برخی دولتمردان بودیم. مشکلات کشور و ناکارآمدی ها و مسائل اینچنینی به شیوه مدیریت داخلی ما بر می گردد، امیدوار بودن به نتایج انتخابات کشوری دیگر برای بهبود اوضاع نیز نشانه ضعف ما است. ساختار اقتصادی کشور ما بسیار ضعیف و شکننده است از طرفی تحریم ها فشارهای زیادی بر اقتصاد ما وارد کرده است. به طوری که بر اساس آخرین گزارش صندوق بین المللی پول؛ منابع ارزی که می تواند در اختیار دولت ایران باشد کمتر از ۹ میلیارد دلار است و این پشتوانه خوبی برای ایران نیست. ما می‌بینیم که قیمت ارز بالا می رود و بنگاه های اقتصادی دچار مشکل می شوند، نرخ بیکاری بالا می رود و رشد اقتصادی منفی است و مواردی از این دست را در کشور شاهد هستیم اینها ریشه در سالها بی تدبیری داردکه به نظر نمی آید به این زودی ها در صورت ادامه سیاست های فعلی برطرف شوند.

*اگر بخواهیم وزن بندی کنیم چند درصد از مشکلات اقتصادی ایران داخلی و چند درصد نشات گرفته از مسائل خارجی است؟

توسعه اقتصادی کمتر در دستور کار بسیاری گردانندگان مملکت بوده است

در ایران پس از انقلاب به نظر من بجز دوره ۸ ساله سازندگی کمتر نگاه توسعه ای به اقتصاد ایران مطرح بوده است. به طور مثال می بینیم که صحبت نمی شود ایران قدرت اقتصادی اول منطقه خواهد شد یا اهداف ایران پیوستن به جرگه بیست کشور اقتصادی بزرگ جهان خواهد بود؛ در حالی که ترکیه و عربستان سعودی جزو بیست اقتصاد بزرگ جهان هستند اما متاسفانه ایران علی رغم اینکه توانایی های زیادی دارد با این کشورها فاصله بسیاری دارد، بنابراین مساله اصلی این است که توسعه اقتصادی کمتر در دستور کار گردانندگان مملکت بوده است و به نظر من دولت همه مشکلات مردم را فقط و فقط در زمینه تامین کالاهای اساسی آنها می بیند و فکر می کند مردم باید نان داشته باشند و در نهایت اینکه زنده باشند. حال اینکه مردم چطور زنده باشند برای دولت و کسانی که در ایران اداره امور را در دست دارند چندان مهم نیست.

*با این وجود نوسانات قیمت ارز را متاثر از شرایط خارجی نمی دانید؟

البته در اینکه بخشی از قیمت ارز در کشور از سیاست خارجی ما متاثر است، شکی نیست اما اینکه انتظار داشته باشیم با بهبود شرایط در کوتاه مدت و یا میان مدت اتفاق خاصی در اقتصاد کشور رخ بدهد؛ این دور از انتظار است و رویایی بیش نیست چون همانطور که اشاره شد بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی ایران از سیاست های داخلی نشأت می گیرد.

*تا چه اندازه امکان وجود دارد که همه نیازها در داخل تولید شود؟ آیا اقتصاد ایران چنین ظرفیتی دارد؟ تا چه اندازه تحریم ها در رکود صنعت و مشکلات تولید تاثیر داشته است؟

ایزوله شدن ایران در دستیابی به تکنولوژی روز جهان

باید چرخشی عمده در شیوه روابط خارجی ما شکل بگیرد

بدون شک تنش های سیاسی ایران در روابط خارجی و اینکه در بین بسیاری کشورهای اطراف یک دوست واقعی ندارد و کشورهای بزرگ اروپا با ایران ارتباطی ندارند، این مساله ایزوله شدن ایران را در دستیابی به تکنولوژی روز جهان به دنبال داشته است. در جهان امروز همه کشورها به هم نیاز دارند و نمی توان ادعا کرد که ما نمیب خواهبم با جهان ارتباط داشته باشیم؛ این کار شدنی نیست و مردم ایران با فرهنگی که دارند این وضعیت را نمی پذیرند. تصور می شود ایران را می توان به روش کره شمالی اداره کرد ولی آن شیوه در ایران مصداق پیدا نمی کند زیرا کره شمالی نتیجه پایان جنگ شبه جزیره کره در سال ۱۹۵۳ میلادی است در حالیکه ایران دارای تاریخ تمدنی ۱۰ هزار ساله دارد. تصور من این است که باید چرخشی عمده در شیوه روابط خارجی ما شکل بگیرد تا در نهایت بتوانیم آزادانه و از موضع قدرت با کشورهای دارای تکنولوژی دنیا ارتباط داشته باشیم. اگر ما خود را با تکنولوژی روز همگام کرده بودیم خط آهنی با آن همه هزینه سنگین از رشت به قزوین احداث نمی کردیم که حداکثر سرعت ۷۰ کیلومتر و آن هم یک خطه باشد و مثل راه آهنی باشدکه در زمان رضاشاه ساخته شده بود. ساخت مسکن و ساخت آزادراه و تجهیز زمین های کشاورزی به آبیاری نوین در ایران ارتباطی با تحریم ها ندارد و کمبود ارز ندارد و به راحتی می توان آنها را انجام داد ولی بینش و دانش آنها را در رده های تصمیم گیری نمی بینیم.

البته نوسانات ارز بر همه بخش های اقتصادی تاثیر دارد..

اقتصاد ایران در بسیاری از بخش ها با فساد، دلالی، واردات با دلارهای نفتی و رانت همراه شده است

زنجیره توزیع کالا در ایران بیمار است

به دلیل وجود تحریم ها هر جنسی که وارد ایران می شود برای ما ۳۵ درصد گران تر تمام می شود

ایران کشوری است که دارای شرایط آب و هوایی ویژه است. اما متاسفانه اقتصاد ایران در بیشتر بخش ها با فساد، دلالی، واردات با دلارهای نفتی و رانت همراه شده است و زنجیره توزیع کالا در ایران بیمار است. در بورس اوراق بهادار ایران دانش مالی لازم و کافی وجود ندارد، بحران های اقتصادی در همه کشورها پیش می آید ولی بحران های اقتصادی راهکار دارند. امروز در ترکیه نیز به علت سیاست های خاص دولت اردوغان ارزش لیر به شدت کاهش پیدا کرده ولی بازتاب آن بر روی نرخ تورم و بیکاری در حد و اندازه ایران نیست و یا بسیار پایینتر از آن چیزی است که ما در ایران می بینیم. چون ترکیه اقتصادی مبتنی بر تولید و صنعت دارد ولی در ایران ۵۰ درصد از اقتصاد توسط بخش خدمات غیر مولد تشکیل شده و سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی چیزی کمتر از ۱۶ درصد است در صورتی که برای اینکه کشور ما در رده کشورهای تازه صنعتی شده ای مثل عربستان و تایوان و ترکیه قرار بگیرد این سهم باید حداقل ۲۵ درصد باشد. این نسبت در کشورهای اروپایی بین ۳۱ تا ۳۳ درصد است و در ترکیه ۲۷درصد است. باید این نکته را در نظر گرفت که در حال حاضر به دلیل وجود تحریم ها هزینه تراکنش های مالی ایران به ۳۵ درصد می رسد یعنی هر جنسی که وارد ایران می شود به دلیل همین هزینه ها برای ما ۳۵ درصد گران تر تمام می شود.

*با توجه به همه این مواردی که گفته شد مهمترین راهکاری که می توان در پیش گرفت چیست؟ برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران در شرایط حال حاضر چه مسائلی اولویت دارد؟

حتی با بهبود در روابط خارجی نمی توان تغییر چندانی در اقتصاد ایران و وضع معیشت مردم ایجاد کرد

من در شرایط فعلی تصور نمی کنم که حتی با بهبود در روابط خارجی بتوان تغییر چندانی در اقتصاد ایران و وضع معیشت مردم ایجاد کرد. دلیل آن کادر اداره کننده کشور در رده هایی از تصمیم گیری است، بعضا افرادی در این جایگاه قرار گرفته اند که از دانش و بینش و توان کافی برای تصمیم گیری در مورد مسائل مهم کشور برخوردار نیستند. در چنین وضعیتی هر افزایشی که در درآمد دولت بوجود بیاید صرف خرید از خارج و واردات کالا و صدمه به تولید داخل می شود و در نهایت رانت خواران از این اتفاق سود می برند.

*بنابراین برای شکوفایی وضعیت اقتصادی یا بهبود شرایط فعلی فکر می کنید چه باید کرد؟

باید اولویت های نظام بهبود شرایط زندگی مردم باشد

باید نگرش ها در حاکمیت و نظام تغییر پیدا کند و اولویت های نظام بهبود شرایط زندگی مردم باشد، که من این را نمی بینم. مثلا تصور بفرمایید که اخیرا وزیر راه و شهرسازی برای حل مشکل مسکن اعلام کرده است که زمین در اختیار مردم قرار بدهیم، خوب زمین در اختیار مردم قرار دادن یعنی ساخت و سازهای غیر اصولی بدون رعایت استاندارهای فنی و ایجاد واحدهای مسکونی جدید با صرف هزینه های سنگین و کیفیت پایین و عملا افزودن به بافت های فرسوده فعلی، در صورتی که خود این مساله نشان دهنده این است که درک کافی در رده های بالای مدیریتی کشور وجود ندارد. یا در همین شرایط می بینیم که به علت همین نادانی ها راه آهن قزوین رشت را می سازیم که حداکثر سرعتی که می تواند تحمل کند ۷۰ کیلومتر در ساعت بیشتر نیست، یا قطار مسافربری را با همان تکنولوژی زمان رضاشاه بین اصفهان و شیراز ساختیم ولی به علت سرعت پایین اصولا مسافران از آن استفاده نمی کنند و ترجیح می دهند با اتوبوس رفت و آمد کنند؛ لذا اینها کارهایی است که به خارجی ها بستگی ندارد و به ضعف نهادهای تصمیم گیری در داخل کشور برمی گردد. علی رغم اینکه در سیاست های کلان نظام خصوصی سازی مطرح شده می بینید که واحد کشت و صنعت پیشرفته ای به نام پارس آباد مغان به نابودی کشانده می شود. این واحد را می خواهند به بخش خصوصی واگذار کنند ولی فسادهای مالی که وجود دارد باعث می شود قوه قضاییه آن را باطل کند. یا فرض کنید کشت و صنعت هفت تپه که به بخش خصوصی واگذار شده و حق داشته که سرمایه گذاری کند را می خواهند دوباره به دولت بازگردانند، بنابراین اینها نشانه های خیلی زیادی است که عزم جدی برای شکوفایی اقتصاد و بهبود شرایط زندگی مردم در دستور کار نیست.

*پیش‌بینی شما از آینده چیست؟ وفکر می کنید که چنانچه وضعیت فعلی به همین صورت ادامه پیدا کند چه تبعاتی خواهد داشت؟ به خصوص برای مردم و اقشار ضعیف جامعه؟

مردم به تدریج در حال عادت کردن به بیکاری گسترده و کوچک شدن سفره خود هستند

مردم به تدریج در حال عادت کردن به بیکاری گسترده و کوچک شدن سفره خود هستند و در این بین عده ای نیز ریسک می کنند و کشور را ترک می کنند. ایران یکی از کشورهایی است که دارای بالاترین نرخ مهاجرت افراد تحصیلکرده در جهان است، یعنی در سال بین ۱۷۰ تا ۲۰۰ هزار ایرانی دانش آموخته دانشگاه ها ایران را ترک می کنند، یا اقشاری که دارای درآمد کافی هستند حداقل در ترکیه خانه می خرند. بنابراین با توجه به اوضاع فعلی افق چندان امیدبخشی را برای قشر کم درآمد نمی بینم مگر اینکه معجزه ای بشود.

منبع: شفقنا

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما