ایده عادی سازیِ وضعیت دولت آمریکا کاملا متوهمانه است
پس از چهار سال حضورِ نکبت بار و پُر از دروغِ دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در قدرت، بسیاری از رای دهندگان آمریکایی، تحت تاثیر رویههای مخرب وی، به جو بایدن پناه برده و وی را به کرسی ریاست جمهوری آمریکا رسانده اند.
رویداد۲۴ جرج کاستانِدا*" وزیر خارجه سابق مکزیک و استاد "دانشگاه نیویورک" در مقالهای برای "پایگاه خبری پراجکتسیندیکیت"، به یکی از شعارهای اصلی "جو بایدن" در دوره تبلیغات انتخاباتی اش مبنی بر بازگرداندن آمریکا به شرایط عادی پرداخته و به طور خاص تاکید کرده که با توجه به تغییر آمریکا و جهان در دوره چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ، محقق کردن این شعار، تا حد زیادی غیرمنطقی و متوهمانه است. وی در این رابطه مینویسد:
«جو بایدن رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا، برگرداندن آمریکا به حالتِ عادی را به یکی از محورهای اصلی شعارهای انتخاباتی اش در بحبوحه کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، تبدیل کرده بود. پس از چهار سال خرابکاریهای گسترده ترامپ در دوره حضورش در قدرت، جایگزینی بایدن با وی برای مردم آمریکا، میتواند تا حدی امیدبخش باشد. با این حال، بایدن خود اعتراف کرده که جهان و آمریکایِ کنونی، هیچ شباهتی به سال ۲۰۱۷ (همزمان با روی آمدن ترامپ) ندارند. در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد: وقتی وی از بازگرداندن آمریکا به شرایط عادی سخن میگوید، دقیقا عادی بودنِ آمریکا در چه زمانی مد نظر اوست؟»
بیشتر بخوانید: مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا: ترامپ باید با استقرار ارتش انتخابات مجدد برگزار کند
«جو بایدن رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا، برگرداندن آمریکا به حالتِ عادی را به یکی از محورهای اصلی شعارهای انتخاباتی اش در بحبوحه کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، تبدیل کرده بود. پس از چهار سال خرابکاریهای گسترده ترامپ در دوره حضورش در قدرت، جایگزینی بایدن با وی برای مردم آمریکا، میتواند تا حدی امیدبخش باشد. با این حال، بایدن خود اعتراف کرده که جهان و آمریکایِ کنونی، هیچ شباهتی به سال ۲۰۱۷ (همزمان با روی آمدن ترامپ) ندارند. در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد: وقتی وی از بازگرداندن آمریکا به شرایط عادی سخن میگوید، دقیقا عادی بودنِ آمریکا در چه زمانی مد نظر اوست؟»
بیشتر بخوانید: مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا: ترامپ باید با استقرار ارتش انتخابات مجدد برگزار کند
بدون تردید، بایدن تا حدی میتواند پرستیژ ریاست جمهوری آمریکا را پس از اقدامات مخرب و زننده ترامپ در دوره چهار ساله حضورش در قدرت، تا حد بازسازی و احیا کند. با این حال، وی باید بداند که در موضوعات حساس و مهمی نظیر سیاست خارجی آمریکا، احیای وضع عادی (مربوط به دوره قبل از ترامپ)، اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است.
بایدن قول داده که به برخی توافقات بین المللی که دولت اوباما آنها را امضا کرده و ترامپ از آنها خارج شده، بار دیگر پیوندد. در این زمینه، او به طور خاص به توافق آب و هوایی پاریس و همچنین توافق هستهای ایران موسوم به "برجام" اشاره کرده است. اضافه بر این، وی قصد دارد تا توافق کاهش سلاحهای راهبردی استراتژیک با روسیه را که در سال ۲۰۱۰ به امضا رسیده نیز، تمدید کند. او همچنین از بازگشت مجدد آمریکا به سازمان بهداشت جهانی و از سرگیری تعاملات واشنگتن با کوبا هم خبر داده است. انتظار میرود بایدن در زمینه پیمانها و ائتلافهای آمریکا در شرق آسیای نیز فعالانه وارد میدان شود و عملا رویکردی مخالف با آنچه ترامپ از خود نشان داده را به نمایش بگذارد.
بازگشت مجدد آمریکا به توافق آب و هوایی پاریس را میتوان سادهترین اقدامی دانست که بایدن به محض حضور در قدرت، میتواند آن را عملی کند. در این زمینه، بایدن به دلیل فرآیند سیاسی خاص پیوستن آمریکا به این توافق، به هیچوجه نیازمند کسب رضایت جمهوریخواهانِ سنا نیست. شاید به همین دلیل باشد که ترامپ توانست بدون هرگونه رایی از جانب کنگره آمریکا، از توافق آب و هوایی پاریس، به سادگی خارج شود.
با این حال، بایدن در دیگر تلاشهای خود در عرصه سیاست خارجی آمریکا، با چالشهایی جدی رو به رو است. در این زمینه به طور خاص میتوان به توافق هستهای برجام اشاره کرد. بدون تردید اگر بایدن بخواهد تحریمهای اقتصادی یکجانبه علیه ایران را لغو کند، با تنشهایی جدی از سوی جمهوریخواهان رو به رو خواهد شد. اقدام احتمالی بایدن در این زمینه، اسرائیل را نیز عصبانی خواهد کرد. این مساله حتی میتواند موجب تنش زایی با اروپا شود.
منتقدان اینگونه استدلال میکنند که توافق برجام، محدودیتهای ناکافی را بر برنامه هستهای ایران اعمال میکند. آنها همچنین بر این باورند که مسائل دیگری نظیر مساله موشکی ایران و همچنین نفوذ قابل توجه منطقهای این کشور نیز باید در قالب هرگونه توافقی با ایران، گنجانده شود (برجام نباید صرفا به مساله هستهای ایران محدود شود). بدون تردید این موضوع اگر از جانب دولت بایدن مطرح شود، با مقاومت ایران رو به رو خواهد شد و کل مساله نیز، از سوی طرفهای مخالف با ایران، به دقت پیگیری خواهد شد. امری که حاکی از فشارهای قابل توجه بر شخص جو بایدن است.
به نحو مشابهی، هرگونه تلاش دولت بایدن برای عادی سازی روابط با کوبا نیز با چالشهایی جدی رو به رو خواهد شد. بدون تردید اگر بایدن بخواهد جریان سرمایه گذاری در کوبا را از سر بگیرد یا بار دیگر سفارتخانه این کشور در هاوانا را با ظرفیت کامل احیا کند، با مقاومتهایی جدی رو به رو خواهد شد. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه روابط دو کشور در دوره ترامپ به شدت وخیم شده است، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود. کوباییها نیز همچون گذشته، به آمریکا اعتماد نمیکنند و دولت بایدن نیز نمیتواند برای از سرگیری تعاملات با هاوانا (که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ و در جریان امضای یک توافق آن را اعلام کرد)، از این کشور درخواست هیچ امتیازی را بکند. این در حالی است که دولت کوبا در دوره ترامپ، توانسته بر شدت نفوذ خود در کشورهایی نظیر ونزوئلا، عمیقا بیفزاید.
در شرایط فعلی، عادی سازی روابط آمریکا با دولت کوبا در چهارچوب دولت جو بایدن، تا حد زیادی ریسکی و خطرناک است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، جو بایدن نتوانست آرا زیادی را در میان اقلیت کوبایی-آمریکایی در میامی کسب کند. این اقلیت به تنهایی ۱۰ درصد از کل جمعیت رای دهندگان آمریکایی در ایلالت فلوریدا را دربر میگیرد. این عملکرد او به مراتب ضعیفتر از عملکردی بود که هیلاری کلینتون در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ از خود نشان داد. اضافه بر این، امکان دارد که بایدن به کمک جمهوریخواهان فلوریدا نظیر سناتور "مارکو روبیو" جهت محقق کردن وعده خود مبنی بر تسهیل فرآیند اعطای شهروندی به ۱۱ الی ۱۲ میلیون مهاجری که هیچگونه مدارک شناسایی ندارند، به شدت نیازمند شود.
جدای از این ها، اگرچه جو بایدن هیچ وعدهای در رابطه با ونزوئلا نداده است با این حال، وی بلافاصله پس از آغاز ریاست جمهوری اش، باید تصمیماتی جدی و مهم در رابطه با این کشور بگیرد. باید این سوال را پرسید که آیا وی به تحریمها علیه ونزوئلا و همچنین شرکتهای نفتی عمده آن ادامه خواهد داد یا خیر؟ آیا وی نیز نظیر دونالد ترامپ، "خوان گوآیدو" رئیس جمهور خودخوانده و مشروع ونزوئلا را به رسمیت خواهد شناخت؟ آیا وی به نتیجه انتخابات اخیر در ونزوئلا که در تاریخ شش دسامبر گذشته برگزار شد، احترام خواهد گذاشت؟
به بیان دیگر، آیا بایدن تا حد زیادی همان راهی را در قبال نزوئلا خواهد رفت که دونالد ترامپ، طی کرد؟ یا برعکس، وی راهی متفاوت را برای مخاطب قراردادن این کشور در پیش میگیرد؟ آیا وی قرار است همان رویکردهای خنثی و گاه همراه با بی اعتمادی را در قبال ونزوئلا در پیش گیرد؟ هیچکدام از اینها هنوز مشخص نیست.
به طور کلی، اینطور به نظر میرسد که بایدن در عرصه سیاسی خارجی دولت خود، با چالشهای زیادی رو به رو است. درست در همین نقطه است که باید این سوال را مطرح کرد که: بایدن چگونه میخواهد توافقات چندجانبه و همچنین سیاست خارجی دولت آمریکا را در شرایطی که هزاران چالش جدید از سال ۲۰۱۷ ایجاد شده اند و جهان و آمریکا نیز به شکلی قابل توجه تغییر کرده اند، به آنچه "حالت عادی" در گذشته میخواند بازگرداند؟ بایدن باید بداند که هیچ راهی به گذشته وجود ندارد. دولت بایدن باید راهبردها و سیاستهای خود را با شرایط فعلی سازگار کند. هرچه تیم سیاست خارجی بایدن این مساله را زودتر مورد شناسایی قرار داده و متناسب با آن برنامه ریزی کنند، احتمال موفق شدن آنها نیز افزایش خواهد یافت.
بایدن قول داده که به برخی توافقات بین المللی که دولت اوباما آنها را امضا کرده و ترامپ از آنها خارج شده، بار دیگر پیوندد. در این زمینه، او به طور خاص به توافق آب و هوایی پاریس و همچنین توافق هستهای ایران موسوم به "برجام" اشاره کرده است. اضافه بر این، وی قصد دارد تا توافق کاهش سلاحهای راهبردی استراتژیک با روسیه را که در سال ۲۰۱۰ به امضا رسیده نیز، تمدید کند. او همچنین از بازگشت مجدد آمریکا به سازمان بهداشت جهانی و از سرگیری تعاملات واشنگتن با کوبا هم خبر داده است. انتظار میرود بایدن در زمینه پیمانها و ائتلافهای آمریکا در شرق آسیای نیز فعالانه وارد میدان شود و عملا رویکردی مخالف با آنچه ترامپ از خود نشان داده را به نمایش بگذارد.
بازگشت مجدد آمریکا به توافق آب و هوایی پاریس را میتوان سادهترین اقدامی دانست که بایدن به محض حضور در قدرت، میتواند آن را عملی کند. در این زمینه، بایدن به دلیل فرآیند سیاسی خاص پیوستن آمریکا به این توافق، به هیچوجه نیازمند کسب رضایت جمهوریخواهانِ سنا نیست. شاید به همین دلیل باشد که ترامپ توانست بدون هرگونه رایی از جانب کنگره آمریکا، از توافق آب و هوایی پاریس، به سادگی خارج شود.
با این حال، بایدن در دیگر تلاشهای خود در عرصه سیاست خارجی آمریکا، با چالشهایی جدی رو به رو است. در این زمینه به طور خاص میتوان به توافق هستهای برجام اشاره کرد. بدون تردید اگر بایدن بخواهد تحریمهای اقتصادی یکجانبه علیه ایران را لغو کند، با تنشهایی جدی از سوی جمهوریخواهان رو به رو خواهد شد. اقدام احتمالی بایدن در این زمینه، اسرائیل را نیز عصبانی خواهد کرد. این مساله حتی میتواند موجب تنش زایی با اروپا شود.
منتقدان اینگونه استدلال میکنند که توافق برجام، محدودیتهای ناکافی را بر برنامه هستهای ایران اعمال میکند. آنها همچنین بر این باورند که مسائل دیگری نظیر مساله موشکی ایران و همچنین نفوذ قابل توجه منطقهای این کشور نیز باید در قالب هرگونه توافقی با ایران، گنجانده شود (برجام نباید صرفا به مساله هستهای ایران محدود شود). بدون تردید این موضوع اگر از جانب دولت بایدن مطرح شود، با مقاومت ایران رو به رو خواهد شد و کل مساله نیز، از سوی طرفهای مخالف با ایران، به دقت پیگیری خواهد شد. امری که حاکی از فشارهای قابل توجه بر شخص جو بایدن است.
به نحو مشابهی، هرگونه تلاش دولت بایدن برای عادی سازی روابط با کوبا نیز با چالشهایی جدی رو به رو خواهد شد. بدون تردید اگر بایدن بخواهد جریان سرمایه گذاری در کوبا را از سر بگیرد یا بار دیگر سفارتخانه این کشور در هاوانا را با ظرفیت کامل احیا کند، با مقاومتهایی جدی رو به رو خواهد شد. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه روابط دو کشور در دوره ترامپ به شدت وخیم شده است، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود. کوباییها نیز همچون گذشته، به آمریکا اعتماد نمیکنند و دولت بایدن نیز نمیتواند برای از سرگیری تعاملات با هاوانا (که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ و در جریان امضای یک توافق آن را اعلام کرد)، از این کشور درخواست هیچ امتیازی را بکند. این در حالی است که دولت کوبا در دوره ترامپ، توانسته بر شدت نفوذ خود در کشورهایی نظیر ونزوئلا، عمیقا بیفزاید.
در شرایط فعلی، عادی سازی روابط آمریکا با دولت کوبا در چهارچوب دولت جو بایدن، تا حد زیادی ریسکی و خطرناک است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، جو بایدن نتوانست آرا زیادی را در میان اقلیت کوبایی-آمریکایی در میامی کسب کند. این اقلیت به تنهایی ۱۰ درصد از کل جمعیت رای دهندگان آمریکایی در ایلالت فلوریدا را دربر میگیرد. این عملکرد او به مراتب ضعیفتر از عملکردی بود که هیلاری کلینتون در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ از خود نشان داد. اضافه بر این، امکان دارد که بایدن به کمک جمهوریخواهان فلوریدا نظیر سناتور "مارکو روبیو" جهت محقق کردن وعده خود مبنی بر تسهیل فرآیند اعطای شهروندی به ۱۱ الی ۱۲ میلیون مهاجری که هیچگونه مدارک شناسایی ندارند، به شدت نیازمند شود.
جدای از این ها، اگرچه جو بایدن هیچ وعدهای در رابطه با ونزوئلا نداده است با این حال، وی بلافاصله پس از آغاز ریاست جمهوری اش، باید تصمیماتی جدی و مهم در رابطه با این کشور بگیرد. باید این سوال را پرسید که آیا وی به تحریمها علیه ونزوئلا و همچنین شرکتهای نفتی عمده آن ادامه خواهد داد یا خیر؟ آیا وی نیز نظیر دونالد ترامپ، "خوان گوآیدو" رئیس جمهور خودخوانده و مشروع ونزوئلا را به رسمیت خواهد شناخت؟ آیا وی به نتیجه انتخابات اخیر در ونزوئلا که در تاریخ شش دسامبر گذشته برگزار شد، احترام خواهد گذاشت؟
به بیان دیگر، آیا بایدن تا حد زیادی همان راهی را در قبال نزوئلا خواهد رفت که دونالد ترامپ، طی کرد؟ یا برعکس، وی راهی متفاوت را برای مخاطب قراردادن این کشور در پیش میگیرد؟ آیا وی قرار است همان رویکردهای خنثی و گاه همراه با بی اعتمادی را در قبال ونزوئلا در پیش گیرد؟ هیچکدام از اینها هنوز مشخص نیست.
به طور کلی، اینطور به نظر میرسد که بایدن در عرصه سیاسی خارجی دولت خود، با چالشهای زیادی رو به رو است. درست در همین نقطه است که باید این سوال را مطرح کرد که: بایدن چگونه میخواهد توافقات چندجانبه و همچنین سیاست خارجی دولت آمریکا را در شرایطی که هزاران چالش جدید از سال ۲۰۱۷ ایجاد شده اند و جهان و آمریکا نیز به شکلی قابل توجه تغییر کرده اند، به آنچه "حالت عادی" در گذشته میخواند بازگرداند؟ بایدن باید بداند که هیچ راهی به گذشته وجود ندارد. دولت بایدن باید راهبردها و سیاستهای خود را با شرایط فعلی سازگار کند. هرچه تیم سیاست خارجی بایدن این مساله را زودتر مورد شناسایی قرار داده و متناسب با آن برنامه ریزی کنند، احتمال موفق شدن آنها نیز افزایش خواهد یافت.
منبع: فرارو
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط