مردم این روستا، به زبان رومانوها حرف میزنند!
اهالی روستای زرگر از وقتی که یادشان میآید، به جز زبان فارسی یک زبان دیگر هم داشتهاند. زبانی که زبان مادری آنهاست؛ به آن میگویند «رومانو». اصلا همین زبان است که حالا نام روستا را بر سر زبانها انداخته
رویداد۲۴-اهالی روستای زرگر از وقتی که یادشان میآید، به جز زبان فارسی یک زبان دیگر هم داشتهاند. زبانی که زبان مادری آنهاست؛ به آن میگویند «رومانو». اصلا همین زبان است که حالا نام روستا را بر سر زبانها انداخته
مثل اینکه زر پاشیده باشند روی خاک، زمینهای کنار جاده طلایی است. فرقی نمیکند از کدام طرف نگاه کنی. راهی که به روستا میرود، یک جاده باریک است و در حاشیهاش گندمزارهای فراخ. گندمها زیر آفتاب ظهر مثل طلا میدرخشند و نسیمی که پیوسته و آرام میوزد، پریشانشان میکند.
د، «زرگر» نام روستای کوچکی است پس از آبیک؛ در جادهای که از تهران به قزوین میرود. همانجا که روی یک تابلوی رنگپریده آبی نامش را نوشتهاند. روی همین تابلو كلمه دیگري هست که تمام راز این روستا در آن ریخته است: «زبان محلی: رومانو»
اهالی روستای زرگر از وقتی که یادشان میآید، به جز زبان فارسی یک زبان دیگر هم داشتهاند. زبانی که زبان مادری آنهاست؛ به آن میگویند «رومانو». اصلا همین زبان است که حالا نام روستا را بر سر زبانها انداخته. غریبههایی که از جاده میگذرند راهشان را کج میکنند تا کوچهپسکوچههای روستا و از هر رهگذری میپرسند که این زبان مادری عجیب كه هيچ شباهتي به فارسي ندارد، چه قصهای دارد؟ گردشگران از راههای دور میآیند و با نگاههای پرسشگر زرگریها را متوقف میکنند که از روزگار رفته، از پدرانشان و از روایتهای زبانی بگویند که حالا برایش افسانهها ساختهاند.
مسافراني از هند
ساکنان روستای زرگر خودشان هم نمیدانند که دقیقا از کجا و چه وقت در این نقطه از ایران ساکن شدند. از روم آمدهاند یا از هند یا اینکه زمانی جزو روماهاي ترکیه بودهاند و حالا سر از نقطهای در چند کیلومتر آبیک درآوردهاند. آنچه همه ساكنان روستا درباره آن اشتراک دارند، یک نکته است و آن اینکه اجدادشان هر که بودهاند در یک مقطع تاریخی و به دلایلی که تقریبا برای هیچکس روشن نیست، در روزگاری دور از نقطهای در شمال و شاید هم از نقطهای از جنوب وارد ایران شدند و ماندهاند و حالا میراثشان همین زبان رومانو است که نوشتنش به فارسی اگرچه غیرممکن نیست اما آسان هم نیست.
اینکه ساکنان روستای زرگر از کجا آمدهاند بیش از آنکه روایتهای مستند و قطعی داشته باشد، آمیخته به قصهها و شاید افسانههایی شده که شماری از پژوهشگران و افراد مطلع روستا که درباره پیشینه تاریخی روستای زرگر مطالعاتی داشتهاند، همه آنها را رد میکنند. بعضی از این روایتها سابقه رومانوها در ایران را تا چندهزارسال پیش عقب میبرد و نیاکان آنها را رومیهایی که زمانی در جنگها به ایران آمده و ماندگار شدهاند، معرفی میکند و برخی دیگر هم ساکنان روستای زرگر را از نسل رومیهایي دانسته که در زمان حمله اسکندر وارد خاک ایران و بعدها اینجا ماندگار شدند. روایت دیگری که درباره این روستا نوشتهاند اینکه در جنگ ایران و روم، شماری از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند اما بعدها مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین یعنی همین روستای فعلی زرگر ساکن شدند اما این روایتها چقدر به واقعیت نزدیک است؟
همایون زرگر، پژوهشگر و از چهرههای فعال فرهنگی همین روستا سالهاست درباره زبان رومانو تحقیق میکند. او میگوید که بخش عمدهای از آنچه درباره تاریخ روستای زرگر و زبان رومانو در رسانهها منتشر شده، واقعیت تاریخی ندارد.
زرگر به زبان رومانو شعر ميگويد و درباره اين زبان کتابی چندجلدی را در دست اتمام دارد: «من روی زبان رومانو کار کردم و از نظر تاریخی مطالعات زیادی درباره تاريخچه روستا انجام ندادهام اما پژوهشگرانی بودند که در این زمینه مطالعاتی را انجام داده بودند و چندسال پيش يافتههاي آنها را ديدم. مستندترین روایت تاریخی از رومانوها اين است كه آنها مهاجرانی از هند و منطقه کشمیر بودند که در دوره ساسانیان به دلایلی از موطنشان مهاجرت میکنند. علت حرکت آنها از نظر تاریخی مشخص نیست اما آنچه مسلم است اینکه ایل بزرگی بودند و تعدادي از آنها در مسیر مهاجرت به ایران میآیند و دسته ديگري به اروپا ميروند. اسنادی نشان میدهد آنها پس از ورود به ايران در به قدرت رسیدن ساسانیان در ایران نقش داشتند و بعدها هم در دربار ساسانی نفوذ پیدا کردند. در صحبتهایی که با استادان تاریخ دانشگاه تهران داشتم آنها هم این نکته را رد نکردند که ايل روملوها كه در قدرت گرفتن ساسانیان در ایران موثر بودند، میتواند همان ایلی باشد که از هند به ایران آمده بود.»
بهگفته همایون زرگر، روماهایی که در دوران ساسانی وارد ایران شده بودند، بعدها به دلیل سبک زندگیشان و اینکه یکجانشین نبودند، به نقاط دیگری از جهان مهاجرت کردند اما شواهدی هست که نشان میدهد گروهی ديگري از روماها در دوران صفویه دوباره وارد ایران و در ناحیه کنونی روستای زرگر ساکن شده و از همین جا به چند نقطه در ایران مهاجرت کردهاند: «مركز اصلي اقامت روماها در ايران همين روستاي زرگر بوده و تعدادي از آنها بعدها به مناطق ديگري در كشور مهاجرت كردهاند. در اردبیل ٣ ده هست که تعدادی از رومانو زبانها آنجا ساکن شده بودند، البته طبق آخرين اطلاعاتي كه دارم ساکنان این دهها درحالحاضر به کلی زبان رومانو را فراموش کردهاند و ترکی صحبت میکنند.»
بخش ديگري از رومانو زبانهاي ساكن ايران در روستای قشلاق زرگرها در شهریار ساكناند اما مستنداتي هست كه گروهي از آنها هم به استان فارس و منطقهاي در خوزستان مهاجرت كرده بودند: «در سال ٧٠ در سفری به فارس پیرزنی را دیدم که بهطور پراکنده در صحبتهایش از کلمات زبان رومانو استفاده میکرد و آنجا بود که متوجه شدم در میان گروهی از عشایر هنوز این زبان رایج است اما چون آن گروه در كوچ بودند نتوانستم آنها را پيدا كنم.» اينها را همایون زرگر میگوید.
او در مطالعاتی که روی زبان رومانو داشته، یافتههایی به دست آورده که نشان ميدهد این زبان در مقطعي تحتتأثیر زبان ترکی رایج در میان ترکهای شاهسون قرار داشته و به همين دليل تعدادی از کلمات شاهسون وارد زبان رومانو شده است. همين شواهد در كنار ديگر مستنداتي، شاهدي است دال بر اين موضوع كه روماهايي كه اكنون در منطقه آبيك قزوين زندگي ميكنند، درواقع بازماندگاني از همان گروهي هستند كه در دوران صفويه وارد ايران شدهاند.
در دايرهالمعارف شهرستان شهريار، احمد فرجي در مقالهاي به اين موضوع اشاره كرده كه «زرگرها با استقرار در رومشرقی که ترکیه کنونی است، بهعنوان نیروی قزلباش به ایران پیوستند. بعضیها بر این باورند که زرگرها ۶۰۰سال پیش، از سمت آناتولی به دلیل ییلاق و قشلاق به ایران آمدند و در دوره صفویه در این مناطق مستقر شدند و تاکنون توانستهاند زبان زرگری را که به نوعی رومی نامیده میشود، حفظ کنند.»
روستاي زرگر در قزوين و همچنين روستاي قشلاقبالا در شهريار تنها نقاطي در ايران هستند كه زبان رومانو در زندگي روزمره مردم آنها هنوز جاري است و با كمترين تغييرات باقي مانده است. در برخي منابع به اين موضوع اشاره شده كه زبان زرگري در روستايي به نام وسمق هم رايج بوده اما پيگيريهاي «شهروند» نشان ميدهد، ساكنان اين روستا هم حالا اين زبان را تقريبا از دست دادهاند.
آنطور كه همايون زرگر، پژوهشگر و متخصص در زمينه زبان زرگري ميگويد، اين زبان در دهههاي گذشته به دليل آميختهشدن با زبان فارسي و به ويژه زبان تركي تغييراتي كرده و بخشي از كلمات اصيل آن فراموش يا از دايره واژگاني اين زبان حذف شدهاند: «رومانو زبانها در منطقهاي مثل اردبيل يا همين منطقه قزوين چون در محاصره زبانهاي ديگر ازجمله تركزبانها بودهاند، زبانشان تحت تاثير قرار گرفته است. در زبان رومانويي كه الان رايج است، كلمات تركي زياد است، البته من تلاش كردهام با جمعآوري كلمات و افعال اصيل مانع از فراموششدن آنها شوم اما بههرحال اين زبان هم تحتتاثير شرايط جديد و به ويژه تلويزيون درحال تغيير است و بايد براي آن كاري كرد.»
زبان رومانو در روستاي زرگر اگرچه بين مردم همچنان جاري است و خيلي از زرگريها تلاش ميكنند تا اين زبان را از كودكي به بچههايشان بياموزند اما كم نيستند بچههاي نسل جديدتر كه به اين زبان صحبت نميكنند. مهدي يكي از آنهاست، پسري ٣٨ساله كه ميگويد زبان رومانو را ميفهمد اما نميتواند به اين زبان صحبت كند: «در خانه ما به زبان فارسي صحبت ميكنند، ما هم از بچگي اين زبان را ياد نگرفتيم، البته متوجه ميشوم كه چه ميگويند اما خودم نميتوانم جملهبندي و صحبت كنم.» آنطور كه محمد ميگويد بسياري از خانوادهها در روستاي زرگر با بچههايشان به زبان رومانو حرف نميزنند.
اين فاصله گرفتن از زبان مادري و جايگزيني تدريجي زبان فارسي در خانههاي روستاي زرگر درباره بچههاي دهههاي ٧٠ و ٨٠ جديتر هم هست. از سوي ديگر، ازدواج با افرادي كه بومي روستا نيستند و همچنين مهاجرتها هم تاثیرگذار بوده است؛ بماند كه در اين ميان و در نابودي زبانهاي محلي، تلویزیون هم نقش تعيينكنندهاي دارد. در عين حال به اعتقاد محليها بخشي از تغييرات زبان رومانو تحت تاثير افرادی است که از شهرهای دیگر به روستا میآیند. آنها مدتي پس از سكونت در اين روستا، زبان رومانو را یاد میگیرند اما چون نميتوانند با ادبيات اصيل آن را صحبت کنند، خودشان در آن تغییراتی میدهند.
در ميان زرگريها البته خانوادهها و افرادي هم هستند كه نگران فراموششدن اين زبان محلياند و با بچههايشان از همان وقتي كه به دنيا ميآيند، به زبان رومانو صحبت ميكنند، با اين اميد كه اين زبان كه زبان كاملي هست و دستور زبان خاص خود را دارد، باقي بماند.
بهگفته همايون زرگر، زبان رومانويي كه در ايران تلفظ ميشود، با زباني كه در ميان رومانوهاي پراكنده در جهان تلفظ ميشود، تفاوتهايي دارد. درواقع اين زبان در هر منطقهاي به نوعي تحتتاثير زبانهاي رايج در آن منطقه قرار گرفته است.
بهگفته او بيشتر تعداد روماها در منطقهاي در اسپانيا ساكناند و ساير آنها در كشورهاي مختلف پراكنده هستند. نكته جالب درباره رومانو زبانها اين است كه آنها در جستوجوي افراد همزبان خود هستند. چندسال پیش بود كه بعضي از جوانان روستاي زرگر پيامي را به زبان رومانو در اينترنت منتشر كردند و گفتند ما در اين نقطه از ايران به اين زبان صحبت ميكنيم و از افرادي كه اين زبان را ميفهمند خواستند تا با آنها تماس بگيرند. بعد از انتشار اين پيام بود كه سه نفر روما يك کانادایی، يك انگلیسی و يك فرانسوی به ایران آمدند. گفتند كه سالها پيش يكبار در سفري به ايران آمده بودند تا بازمانده روماها را پيدا كنند و به دنبال آنها تا فارس و خوزستان رفته بودند اما مقر اصلي روماها يعني همين روستاي زرگر را پيدا نكرده بودند. رومانو زبانهاي پراكنده در جهان اگرچه هر كدام در كشوري ساكناند اما پرچمي با نماد يك چرخ براي تعريف هويت خودشان دارند.
«مجتبي مطهري» از جوانان روستاي زرگر كه با تعدادي از آنها در خارج از ايران در ارتباط است، به اين نكته اشاره ميكند كه گروهي از روماهاي ساكن كشورهاي اروپايي، تلاشهايي براي ثبت زبان رومانو در يونسكو آغاز كردهاند. آنها ميخواهند اين زبان را بهعنوان شاخهاي از زبانهاي هند و اروپايي در فهرست آثار جهاني يونسكو ثبت كنند. كمترين نتيجه ثبت اين زبان در فهرست ميراث موردحمايت يونسكو اين است كه شايد روماها بتوانند توجه جهاني را براي حفظ اين زبان جلب كرده و حمايتهايي براي صيانت و پيشگيري از نابودي از آن دريافت كنند.
شایعهای بیش نیست!
در گزارشها و خبرهایی که از روستای زرگر منتشر شده خیلیها به آن عنوان روستای نیمهاروپایی ایران را دادهاند، بعضیها هم نوشتهاند از میانه روستا رودخانهای میگذرد که مردم با قایق در آن تردد میکنند! خیلیها هم گفتهاند اهالی این روستا رومانو حرف ميزنند و به خط لاتین هم مینویسند. اینجا اما پشت زمینهای زرد و سبز روستای زرگر، نه از رودخانه و مردم قايقسوار خبري هست و نه مردمش به خط لاتین مينويسند و همه اينها... شايعهاي بيش نيست.
شهلا زرگر، یکی از زرگرها که زنی میانسال است، در مغازه کوچکی در روستا یک روز دیگر را آغاز کرده و همانطور که مثل همه روزهای دیگر حساب خرید مشتریها را در دفتری ثبت میکند، از تعجبش درباره مطالبی که درباره این روستا نوشتهاند، میگوید: «زبان ما رومانو است. در دنیا افراد دیگری هم هستند که به این زبان حرف میزنند ولی ما هیچوقت اینجا به زبان لاتین ننوشتیم. خط ما فارسی است، همه بچههای ما فارسی مینویسند و نمیدانم چطور و از کجا این اطلاعات غلط از روستای ما منتشر شده که اینجا همه به لاتین مینویسند!»
نه فقط او که تقریبا هیچ یک از اهالی روستا به خاطر ندارند که روزی روزگاری نوشتن به خط لاتین در این منطقه رایج بوده باشد. واقعيت اين است كه زنان و مردانی که در گذشته در این روستا زندگی میکردند و درواقع به زبان رومانوی اصیل صحبت میکردند، هرگز سواد نداشتهاند که بتوانند بنویسند، آن هم به خط لاتین! اما این شایعه ریشه در کجا دارد؟
محسن زرگر یکی دیگر از اهالی روستا درحالیکه اجاق خوراکپزی را تعمیر میکند برای نذریپزان ماه رمضان میگوید که این زبان از نظر آوایی و نحوه ادای کلمات بهگونهای است که بهطورکلی نوشتن آن به فارسی ممکن نیست: «نه اینکه ممکن نباشد، میشود زبان رومانو را به فارسی هم نوشت اما تلفظ این زبان به گونهای است که اگر به فارسی نوشته شود تنها با اعراب خوانده میشود، بنابراین اگر قرار باشد این زبان را نوشت، نیاز به استفاده از حروف لاتین هست، به نظرم این شایعه از همانجا درآمده كه عدهاي فكر كردهاند مردم روستا به زبان لاتين مينويسند...»
کلمات و زبان رومانو تقریبا هیچ شباهت و اشتراک زبانی با زبان فارسی ندارد و يك فارسيزبان هرچقدر هم تلاش كند، مفاهيم زبان رومانو را نميفهمد اما اين زبان آنقدر جذابيت دارد كه بعضي جوانان روستا به اين فكر افتادهاند تا با راهاندازي كانالي در تلگرام آن را به كاربران فضاي مجازي معرفي كنند.
محمد صالحي، مدير اين كانال هر روز چند كلمه رومانو و معادل فارسي و تلفظ آن را منتشر ميكند. مثلا «گلوله» به زبان رومانو Molowah نوشته و «مولوه» خوانده ميشود يا «پلكان» به زبان رومانو Pasoumpaga نوشته و تلفظ آن «پاسومباگا»ست.
اين كانال درواقع دريچهاي است به دنياي روستاي زرگر كه زبان رسمي آن هم همين خط فارسي خودمان است، هر چند بخش راديوي اينترنتي كانال، برنامههايي به زبان زرگري دارد اما واقعيت اين است كه رومانو زبانهاي زرگر همانقدر ايرانياند كه بقيه. روستاييان شيعه مذهبي كه مثل همه روستاييها كشاورزي ميكنند و دامداري و زمينها را گندم و جو و ذرت ميكارند و گله گوسفندان را هر روز ميبرند چرا.
آنها ساكنان يك روستاي كوچكند با ٢٠٠خانوار و يكهزار نفر جمعيت. روستاي زرگرها، پشت خط آهني كه قطارها بيتوقف از آن ميگذرند، نقطه آرامشي است و نسيمي پيوسته در كوچههاي آن ميوزد. روستايي ١٤كيلومتري با خانههايي كه اگرچه در صورت و سيما سادهاند و تجملات اضافي ندارند اما پشت درهاي آهني و ديوارهاي بلندشان، نماي خانهباغهاي بزرگي پيداست و زير درختهايش تابهاي دستساز بستهاند و حياط خانهها، پر است از سايه درختان پير، از سايه درختان ميوه، درختان آلبالو كه خاطره يك روز تابستاني را برايت كامل ميكنند.
منبع:روزنامه شهروند
مثل اینکه زر پاشیده باشند روی خاک، زمینهای کنار جاده طلایی است. فرقی نمیکند از کدام طرف نگاه کنی. راهی که به روستا میرود، یک جاده باریک است و در حاشیهاش گندمزارهای فراخ. گندمها زیر آفتاب ظهر مثل طلا میدرخشند و نسیمی که پیوسته و آرام میوزد، پریشانشان میکند.
د، «زرگر» نام روستای کوچکی است پس از آبیک؛ در جادهای که از تهران به قزوین میرود. همانجا که روی یک تابلوی رنگپریده آبی نامش را نوشتهاند. روی همین تابلو كلمه دیگري هست که تمام راز این روستا در آن ریخته است: «زبان محلی: رومانو»
اهالی روستای زرگر از وقتی که یادشان میآید، به جز زبان فارسی یک زبان دیگر هم داشتهاند. زبانی که زبان مادری آنهاست؛ به آن میگویند «رومانو». اصلا همین زبان است که حالا نام روستا را بر سر زبانها انداخته. غریبههایی که از جاده میگذرند راهشان را کج میکنند تا کوچهپسکوچههای روستا و از هر رهگذری میپرسند که این زبان مادری عجیب كه هيچ شباهتي به فارسي ندارد، چه قصهای دارد؟ گردشگران از راههای دور میآیند و با نگاههای پرسشگر زرگریها را متوقف میکنند که از روزگار رفته، از پدرانشان و از روایتهای زبانی بگویند که حالا برایش افسانهها ساختهاند.
مسافراني از هند
ساکنان روستای زرگر خودشان هم نمیدانند که دقیقا از کجا و چه وقت در این نقطه از ایران ساکن شدند. از روم آمدهاند یا از هند یا اینکه زمانی جزو روماهاي ترکیه بودهاند و حالا سر از نقطهای در چند کیلومتر آبیک درآوردهاند. آنچه همه ساكنان روستا درباره آن اشتراک دارند، یک نکته است و آن اینکه اجدادشان هر که بودهاند در یک مقطع تاریخی و به دلایلی که تقریبا برای هیچکس روشن نیست، در روزگاری دور از نقطهای در شمال و شاید هم از نقطهای از جنوب وارد ایران شدند و ماندهاند و حالا میراثشان همین زبان رومانو است که نوشتنش به فارسی اگرچه غیرممکن نیست اما آسان هم نیست.
اینکه ساکنان روستای زرگر از کجا آمدهاند بیش از آنکه روایتهای مستند و قطعی داشته باشد، آمیخته به قصهها و شاید افسانههایی شده که شماری از پژوهشگران و افراد مطلع روستا که درباره پیشینه تاریخی روستای زرگر مطالعاتی داشتهاند، همه آنها را رد میکنند. بعضی از این روایتها سابقه رومانوها در ایران را تا چندهزارسال پیش عقب میبرد و نیاکان آنها را رومیهایی که زمانی در جنگها به ایران آمده و ماندگار شدهاند، معرفی میکند و برخی دیگر هم ساکنان روستای زرگر را از نسل رومیهایي دانسته که در زمان حمله اسکندر وارد خاک ایران و بعدها اینجا ماندگار شدند. روایت دیگری که درباره این روستا نوشتهاند اینکه در جنگ ایران و روم، شماری از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند اما بعدها مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین یعنی همین روستای فعلی زرگر ساکن شدند اما این روایتها چقدر به واقعیت نزدیک است؟
همایون زرگر، پژوهشگر و از چهرههای فعال فرهنگی همین روستا سالهاست درباره زبان رومانو تحقیق میکند. او میگوید که بخش عمدهای از آنچه درباره تاریخ روستای زرگر و زبان رومانو در رسانهها منتشر شده، واقعیت تاریخی ندارد.
زرگر به زبان رومانو شعر ميگويد و درباره اين زبان کتابی چندجلدی را در دست اتمام دارد: «من روی زبان رومانو کار کردم و از نظر تاریخی مطالعات زیادی درباره تاريخچه روستا انجام ندادهام اما پژوهشگرانی بودند که در این زمینه مطالعاتی را انجام داده بودند و چندسال پيش يافتههاي آنها را ديدم. مستندترین روایت تاریخی از رومانوها اين است كه آنها مهاجرانی از هند و منطقه کشمیر بودند که در دوره ساسانیان به دلایلی از موطنشان مهاجرت میکنند. علت حرکت آنها از نظر تاریخی مشخص نیست اما آنچه مسلم است اینکه ایل بزرگی بودند و تعدادي از آنها در مسیر مهاجرت به ایران میآیند و دسته ديگري به اروپا ميروند. اسنادی نشان میدهد آنها پس از ورود به ايران در به قدرت رسیدن ساسانیان در ایران نقش داشتند و بعدها هم در دربار ساسانی نفوذ پیدا کردند. در صحبتهایی که با استادان تاریخ دانشگاه تهران داشتم آنها هم این نکته را رد نکردند که ايل روملوها كه در قدرت گرفتن ساسانیان در ایران موثر بودند، میتواند همان ایلی باشد که از هند به ایران آمده بود.»
بهگفته همایون زرگر، روماهایی که در دوران ساسانی وارد ایران شده بودند، بعدها به دلیل سبک زندگیشان و اینکه یکجانشین نبودند، به نقاط دیگری از جهان مهاجرت کردند اما شواهدی هست که نشان میدهد گروهی ديگري از روماها در دوران صفویه دوباره وارد ایران و در ناحیه کنونی روستای زرگر ساکن شده و از همین جا به چند نقطه در ایران مهاجرت کردهاند: «مركز اصلي اقامت روماها در ايران همين روستاي زرگر بوده و تعدادي از آنها بعدها به مناطق ديگري در كشور مهاجرت كردهاند. در اردبیل ٣ ده هست که تعدادی از رومانو زبانها آنجا ساکن شده بودند، البته طبق آخرين اطلاعاتي كه دارم ساکنان این دهها درحالحاضر به کلی زبان رومانو را فراموش کردهاند و ترکی صحبت میکنند.»
بخش ديگري از رومانو زبانهاي ساكن ايران در روستای قشلاق زرگرها در شهریار ساكناند اما مستنداتي هست كه گروهي از آنها هم به استان فارس و منطقهاي در خوزستان مهاجرت كرده بودند: «در سال ٧٠ در سفری به فارس پیرزنی را دیدم که بهطور پراکنده در صحبتهایش از کلمات زبان رومانو استفاده میکرد و آنجا بود که متوجه شدم در میان گروهی از عشایر هنوز این زبان رایج است اما چون آن گروه در كوچ بودند نتوانستم آنها را پيدا كنم.» اينها را همایون زرگر میگوید.
او در مطالعاتی که روی زبان رومانو داشته، یافتههایی به دست آورده که نشان ميدهد این زبان در مقطعي تحتتأثیر زبان ترکی رایج در میان ترکهای شاهسون قرار داشته و به همين دليل تعدادی از کلمات شاهسون وارد زبان رومانو شده است. همين شواهد در كنار ديگر مستنداتي، شاهدي است دال بر اين موضوع كه روماهايي كه اكنون در منطقه آبيك قزوين زندگي ميكنند، درواقع بازماندگاني از همان گروهي هستند كه در دوران صفويه وارد ايران شدهاند.
در دايرهالمعارف شهرستان شهريار، احمد فرجي در مقالهاي به اين موضوع اشاره كرده كه «زرگرها با استقرار در رومشرقی که ترکیه کنونی است، بهعنوان نیروی قزلباش به ایران پیوستند. بعضیها بر این باورند که زرگرها ۶۰۰سال پیش، از سمت آناتولی به دلیل ییلاق و قشلاق به ایران آمدند و در دوره صفویه در این مناطق مستقر شدند و تاکنون توانستهاند زبان زرگری را که به نوعی رومی نامیده میشود، حفظ کنند.»
روستاي زرگر در قزوين و همچنين روستاي قشلاقبالا در شهريار تنها نقاطي در ايران هستند كه زبان رومانو در زندگي روزمره مردم آنها هنوز جاري است و با كمترين تغييرات باقي مانده است. در برخي منابع به اين موضوع اشاره شده كه زبان زرگري در روستايي به نام وسمق هم رايج بوده اما پيگيريهاي «شهروند» نشان ميدهد، ساكنان اين روستا هم حالا اين زبان را تقريبا از دست دادهاند.
آنطور كه همايون زرگر، پژوهشگر و متخصص در زمينه زبان زرگري ميگويد، اين زبان در دهههاي گذشته به دليل آميختهشدن با زبان فارسي و به ويژه زبان تركي تغييراتي كرده و بخشي از كلمات اصيل آن فراموش يا از دايره واژگاني اين زبان حذف شدهاند: «رومانو زبانها در منطقهاي مثل اردبيل يا همين منطقه قزوين چون در محاصره زبانهاي ديگر ازجمله تركزبانها بودهاند، زبانشان تحت تاثير قرار گرفته است. در زبان رومانويي كه الان رايج است، كلمات تركي زياد است، البته من تلاش كردهام با جمعآوري كلمات و افعال اصيل مانع از فراموششدن آنها شوم اما بههرحال اين زبان هم تحتتاثير شرايط جديد و به ويژه تلويزيون درحال تغيير است و بايد براي آن كاري كرد.»
زبان رومانو در روستاي زرگر اگرچه بين مردم همچنان جاري است و خيلي از زرگريها تلاش ميكنند تا اين زبان را از كودكي به بچههايشان بياموزند اما كم نيستند بچههاي نسل جديدتر كه به اين زبان صحبت نميكنند. مهدي يكي از آنهاست، پسري ٣٨ساله كه ميگويد زبان رومانو را ميفهمد اما نميتواند به اين زبان صحبت كند: «در خانه ما به زبان فارسي صحبت ميكنند، ما هم از بچگي اين زبان را ياد نگرفتيم، البته متوجه ميشوم كه چه ميگويند اما خودم نميتوانم جملهبندي و صحبت كنم.» آنطور كه محمد ميگويد بسياري از خانوادهها در روستاي زرگر با بچههايشان به زبان رومانو حرف نميزنند.
اين فاصله گرفتن از زبان مادري و جايگزيني تدريجي زبان فارسي در خانههاي روستاي زرگر درباره بچههاي دهههاي ٧٠ و ٨٠ جديتر هم هست. از سوي ديگر، ازدواج با افرادي كه بومي روستا نيستند و همچنين مهاجرتها هم تاثیرگذار بوده است؛ بماند كه در اين ميان و در نابودي زبانهاي محلي، تلویزیون هم نقش تعيينكنندهاي دارد. در عين حال به اعتقاد محليها بخشي از تغييرات زبان رومانو تحت تاثير افرادی است که از شهرهای دیگر به روستا میآیند. آنها مدتي پس از سكونت در اين روستا، زبان رومانو را یاد میگیرند اما چون نميتوانند با ادبيات اصيل آن را صحبت کنند، خودشان در آن تغییراتی میدهند.
در ميان زرگريها البته خانوادهها و افرادي هم هستند كه نگران فراموششدن اين زبان محلياند و با بچههايشان از همان وقتي كه به دنيا ميآيند، به زبان رومانو صحبت ميكنند، با اين اميد كه اين زبان كه زبان كاملي هست و دستور زبان خاص خود را دارد، باقي بماند.
بهگفته همايون زرگر، زبان رومانويي كه در ايران تلفظ ميشود، با زباني كه در ميان رومانوهاي پراكنده در جهان تلفظ ميشود، تفاوتهايي دارد. درواقع اين زبان در هر منطقهاي به نوعي تحتتاثير زبانهاي رايج در آن منطقه قرار گرفته است.
بهگفته او بيشتر تعداد روماها در منطقهاي در اسپانيا ساكناند و ساير آنها در كشورهاي مختلف پراكنده هستند. نكته جالب درباره رومانو زبانها اين است كه آنها در جستوجوي افراد همزبان خود هستند. چندسال پیش بود كه بعضي از جوانان روستاي زرگر پيامي را به زبان رومانو در اينترنت منتشر كردند و گفتند ما در اين نقطه از ايران به اين زبان صحبت ميكنيم و از افرادي كه اين زبان را ميفهمند خواستند تا با آنها تماس بگيرند. بعد از انتشار اين پيام بود كه سه نفر روما يك کانادایی، يك انگلیسی و يك فرانسوی به ایران آمدند. گفتند كه سالها پيش يكبار در سفري به ايران آمده بودند تا بازمانده روماها را پيدا كنند و به دنبال آنها تا فارس و خوزستان رفته بودند اما مقر اصلي روماها يعني همين روستاي زرگر را پيدا نكرده بودند. رومانو زبانهاي پراكنده در جهان اگرچه هر كدام در كشوري ساكناند اما پرچمي با نماد يك چرخ براي تعريف هويت خودشان دارند.
«مجتبي مطهري» از جوانان روستاي زرگر كه با تعدادي از آنها در خارج از ايران در ارتباط است، به اين نكته اشاره ميكند كه گروهي از روماهاي ساكن كشورهاي اروپايي، تلاشهايي براي ثبت زبان رومانو در يونسكو آغاز كردهاند. آنها ميخواهند اين زبان را بهعنوان شاخهاي از زبانهاي هند و اروپايي در فهرست آثار جهاني يونسكو ثبت كنند. كمترين نتيجه ثبت اين زبان در فهرست ميراث موردحمايت يونسكو اين است كه شايد روماها بتوانند توجه جهاني را براي حفظ اين زبان جلب كرده و حمايتهايي براي صيانت و پيشگيري از نابودي از آن دريافت كنند.
شایعهای بیش نیست!
در گزارشها و خبرهایی که از روستای زرگر منتشر شده خیلیها به آن عنوان روستای نیمهاروپایی ایران را دادهاند، بعضیها هم نوشتهاند از میانه روستا رودخانهای میگذرد که مردم با قایق در آن تردد میکنند! خیلیها هم گفتهاند اهالی این روستا رومانو حرف ميزنند و به خط لاتین هم مینویسند. اینجا اما پشت زمینهای زرد و سبز روستای زرگر، نه از رودخانه و مردم قايقسوار خبري هست و نه مردمش به خط لاتین مينويسند و همه اينها... شايعهاي بيش نيست.
شهلا زرگر، یکی از زرگرها که زنی میانسال است، در مغازه کوچکی در روستا یک روز دیگر را آغاز کرده و همانطور که مثل همه روزهای دیگر حساب خرید مشتریها را در دفتری ثبت میکند، از تعجبش درباره مطالبی که درباره این روستا نوشتهاند، میگوید: «زبان ما رومانو است. در دنیا افراد دیگری هم هستند که به این زبان حرف میزنند ولی ما هیچوقت اینجا به زبان لاتین ننوشتیم. خط ما فارسی است، همه بچههای ما فارسی مینویسند و نمیدانم چطور و از کجا این اطلاعات غلط از روستای ما منتشر شده که اینجا همه به لاتین مینویسند!»
نه فقط او که تقریبا هیچ یک از اهالی روستا به خاطر ندارند که روزی روزگاری نوشتن به خط لاتین در این منطقه رایج بوده باشد. واقعيت اين است كه زنان و مردانی که در گذشته در این روستا زندگی میکردند و درواقع به زبان رومانوی اصیل صحبت میکردند، هرگز سواد نداشتهاند که بتوانند بنویسند، آن هم به خط لاتین! اما این شایعه ریشه در کجا دارد؟
محسن زرگر یکی دیگر از اهالی روستا درحالیکه اجاق خوراکپزی را تعمیر میکند برای نذریپزان ماه رمضان میگوید که این زبان از نظر آوایی و نحوه ادای کلمات بهگونهای است که بهطورکلی نوشتن آن به فارسی ممکن نیست: «نه اینکه ممکن نباشد، میشود زبان رومانو را به فارسی هم نوشت اما تلفظ این زبان به گونهای است که اگر به فارسی نوشته شود تنها با اعراب خوانده میشود، بنابراین اگر قرار باشد این زبان را نوشت، نیاز به استفاده از حروف لاتین هست، به نظرم این شایعه از همانجا درآمده كه عدهاي فكر كردهاند مردم روستا به زبان لاتين مينويسند...»
کلمات و زبان رومانو تقریبا هیچ شباهت و اشتراک زبانی با زبان فارسی ندارد و يك فارسيزبان هرچقدر هم تلاش كند، مفاهيم زبان رومانو را نميفهمد اما اين زبان آنقدر جذابيت دارد كه بعضي جوانان روستا به اين فكر افتادهاند تا با راهاندازي كانالي در تلگرام آن را به كاربران فضاي مجازي معرفي كنند.
محمد صالحي، مدير اين كانال هر روز چند كلمه رومانو و معادل فارسي و تلفظ آن را منتشر ميكند. مثلا «گلوله» به زبان رومانو Molowah نوشته و «مولوه» خوانده ميشود يا «پلكان» به زبان رومانو Pasoumpaga نوشته و تلفظ آن «پاسومباگا»ست.
اين كانال درواقع دريچهاي است به دنياي روستاي زرگر كه زبان رسمي آن هم همين خط فارسي خودمان است، هر چند بخش راديوي اينترنتي كانال، برنامههايي به زبان زرگري دارد اما واقعيت اين است كه رومانو زبانهاي زرگر همانقدر ايرانياند كه بقيه. روستاييان شيعه مذهبي كه مثل همه روستاييها كشاورزي ميكنند و دامداري و زمينها را گندم و جو و ذرت ميكارند و گله گوسفندان را هر روز ميبرند چرا.
آنها ساكنان يك روستاي كوچكند با ٢٠٠خانوار و يكهزار نفر جمعيت. روستاي زرگرها، پشت خط آهني كه قطارها بيتوقف از آن ميگذرند، نقطه آرامشي است و نسيمي پيوسته در كوچههاي آن ميوزد. روستايي ١٤كيلومتري با خانههايي كه اگرچه در صورت و سيما سادهاند و تجملات اضافي ندارند اما پشت درهاي آهني و ديوارهاي بلندشان، نماي خانهباغهاي بزرگي پيداست و زير درختهايش تابهاي دستساز بستهاند و حياط خانهها، پر است از سايه درختان پير، از سايه درختان ميوه، درختان آلبالو كه خاطره يك روز تابستاني را برايت كامل ميكنند.
منبع:روزنامه شهروند