چرا شبه نظامیان عراقی تهدیدهای آمریکا را جدی نمیگیرند؟
رویداد۲۴ اواخر ماه ژوئن و بعد از حمله پهپادی نیروهای عراقی به کنسولگری آمریکا در اربیل، جنگندههای آمریکایی چندین مقر آنها را در عراق و سوریه بمباران کردند. بعد از این حملات یکی از سخنگوهای پنتاگون اعلام کرد بمباران این مواضع پیام روشن و واضحی است که میگوید یک بار دیگر به ما حمله نکنید وگرنه ما هم شما را مورد حمله قرار میدهیم.
روز چهارشنبه و چند هفته بعد از حمله پهپادی به کنسولگری آمریکا در اربیل همان گروه شبهنظامی در عراق ۱۴ راکت به سمت فرودگاه بینالمللی اربیل که محل استقرار نظامیان آمریکایی است شلیک کرد. پایگاه خبری اسلیت در گزارشی با اشاره به رد بدل بمب میان آمریکا و گروههای ضد آمریکایی در عراق نوشته «به نظر میرسد پیام تهدیدآمیز آمریکا شنیده نشده است.»
پیامهای تهدیدآمیز آمریکا به ایران و عراق
این رسانه نوشته جدی نگرفتن پیام آمریکا سابقه دارد و اغلب پیامهای تهدیدآمیز آمریکا شنیده نمیشوند یا گاه شنیده میشوند، اما شنونده مرعوب نمیشود. بسیاری از کشورها به طور خاص آمریکا دائما پیامهای تهدیدآمیز میفرستند، حمله میکنند یا دست به اقدامات تنبیهی میزنند تا دیگر کشورها و شبهنظامیها را از کاری که میخواهند بکنند یا کردهاند باز دارند.
بعضا فشار کارساز است بعضی وقتها نه. با این حال افرادی که در قدرت هستند نمیتوانند تشخیص دهند کی این فشار کار میکند و کی نمیکند یا چرا بعضی وقتها این تهدیدها کارسازند و بعضی وقتها نه. اگر سیاستمداران هر چند وقت یک بار این سوالات را از خودشان میپرسیدند، شاید کمتر دچار خطا میشدند.
اسلیت در ادامه نوشته «فرق نمیکند این حملات در مقیاس کوچک مانند حملات پهپادی، راکتی یا موشکی باشد یا حملات کلاسیک بزرگتر. اگر قرار بود پیامهای موشکی تهدیدآمیز اسرائیل به حماس یا دیگر گروههای فلسطینی برسد مدتها پیش اسرائیلیها باید حملاتشان با غزه را متوقف میکردند، اما این اتفاق نیفتاده و حماس همچنان دست به حملات انتقامی میزند.»
یکی دیگر از راهکارهایی که قدرتمندان برای رساندن پیامهای ارعابآمیزشان به دشمنان استفاده میکنند، ابزار تحریم است. بعضی وقتها تحریمها عمل میکنند به ویژه در مواقعی که چماق تحریم همعرض با هویج مذاکره به کار برود. برای مثال مذاکرات هسته ایران زمانی به نتیجه رسید که تحریمها زیاد شده بود. اما بعضی وقتها این تحریمها هم کارساز نیستند؛ برای مثال اعمال تحریم علیه روسیه و چین در پاسخ به حملات سایبری آنها کمترین تاثیر را بر رفتار این کشورها گذاشته است.
اسلیت به کشورهای قدرتمندی که از ابزارهای قهریه برای مقابله با دشمنانشان بهره میبرند، توصیه کرده بین پیامهای ارعابآمیزی که با استفاده از زور همراهند و شکلهای منفعلتر پیام بازدارنده تفکیک قائل شوند. برای مثال استقرار نیرو در یک منطقه با هدف هشدار دادن میتواند یک شکل منفعل از پیام تهدیدآمیز باشد.
پیامهای بازدارنده در دنیای سیاست
از قرن ۲۰ به بعد داشتن قدرت هستهای نیز به یک پیام بازدارنده تبدیل شده که به طرف مقابل میگوید اگر به من حمله کنی، من هم به تو حمله خواهم کرد. این شکل از تهدید میتواند بسط بیشتری هم پیدا کند و به طرف مقابل بگوید حتی حق حمله به متحدان من را هم نداری.
این نوع از پیامهای بازدارنده اغلب کارسازند؛ مگر در مقیاسهای بزرگی که به جنگهای فاجعه بار میانجامد. از طرفی این نوع از پیام ماندگارتر هم هست چرا که کشوری که تهدید به بمباران هستهای شده برای ادامه رفتارش باید دست به قمار بزند و هر اشتباه محاسباتی میتواند نتایج فاجعهباری به دنبال داشته باشد.
اما همزمان این نوع از تهدید و بازدارندگی در مقیاسهای کوچک رفتار خصمانه کارساز نیستند. داشتن قدرت هستهای آمریکا گروههای شبهنظامی در سوریه و عراق را از حمله به منافع آمریکا باز نمیدارد و آنها را دچار رعب و وحشت در برابر اراده واشنگتن برای استفاده از بمب اتم نمیکند. اساسا استفاده از بمب اتم علیه چنین گروههایی برای هیچکس باورپذیر نیست. بازدارندگی هستهای فقط در شرایط یک جنگ هستهای امکانپذیر است. برای مثال اگر هم هند و هم پاکستان قدرت هستهای نداشتند، شاید تا امروز بارها به هم حمله میکردند.
بیشتر بخوانید: پشتپرده حمله هوایی آمریکا در عراق/ واشنگتن به دنبال رساندن پیام به مذاکره کنندگان وین؟
به گزارش رویداد۲۴ حمله سایبری یکی از موضوعات مهم دوران جدید است. جو بایدن روسیه و چین را تهدید کرده که در صورت ادامه حملات سایبری علیه صنایع و نیروگاهها و زیرساختهای آب آمریکا، عواقب بدی در انتظار آنها خواهد بود. لازم به ذکر است که آمریکا هم علیه کشورهای دیگر دست به عملیات سایبری زده و میزند.
برخی قدرتها سعی دارند اصول بازدارندگی هستهای را در درگیریهای سایبری نیز به کار ببرند، اما هیچ تشابهی میان این دو نوع بازدارندگی وجود ندارد. از آغاز عصر هستهای، یک خط روشن بین استفاده و عدم استفاده از سلاح هستهای کشیده شده و حتی استفاده محدود و کم از یک بمب اتم به منزله آغاز یک فاجعه و مبارزه نهایی است. این در حالی است که حملات سایبری روزانه هزاران بار در حال تکرار است. از این منظر تصمیمگیران نظیر رئیس جمهور باید تعیین کنند کجا یک حمله سایبری فقط جنبه مزاحمت داشته یا یک تهدید جدی محسوب میشود. دهها کمیسیون سعی دارند برای همین منظور سازوکاری طراحی کنند، اما هیچ دولتی تا امروز استاندارد مشخصی در این رابطه تدوین نکرده است. به عبارت دیگر در حوزه سایبری مساله بازدارندگی اساسا هنوز مطرح نشده است.
عملکرد آمریکا در بازدارندگی گروههای شبهنظامی عراق
اسلیت با این مقدمه به بازدارندگی موثر بر گروههای شبهنظامی اشاره کرده و گفته سوال این جاست که چه راهکاری میتواند مانع از حملات در مناطق جنگی یا پر خطر شود؟ حملاتی نظیر آنچه گروههای مورد حمایت ایران در عراق و سوریه کلید میزنند.
این رسانه گفته عنصر اصلی بازدارندگی این است که این گروهها را تهدید به تنبیه کرده یا تنبیههایی را علیه هر منافعی که با ادامه حملات این گروهها عایدشان میشود، اعمال کنید. برای اینکه بدانید چه چیزی بازدارنده است باید اول بفهمید این شبهنظامیان چه میخواهند و چقدر برای چیزی که میخواهند حاضرند هزینه بدهند. در این جا باید احتیاط کرد.
توماس شلینگ استراتژیست اصل بازدارندگی در کتاب استراتژی درگیری و سلاح و نفوذ میگوید بعضی وقتها در ارسال پیام با قوه قهریه باید بسیار بیسروصدا عمل کرد. او میان ایجاد بازدارندگی علیه روسها و بازدارندگی فرزندان شباهتهایی را ترسیم کرده و گفته «جنگ همیشه روند چانهزنی است. طرفین باید از زور به همان روش استفاده کنند که از قدرت چانهزنی ناشی از ظرفیت ضربهزدنشان بهره میبرند و به این ترتیب بیشترین خسارت و درد را به دشمن تحمیل کرده و او را مجبور کنند از خسارات بعدی جلوگیری کند.»
در سال ۹۶۴ مقامات ارشد دولت لیندون جانسون در آمریکا برنامههایی را برای افزایش اقدامات نظامی در حنگ ویتنام طراحی کردند. جان مک ناتون یکی از مشاوران نزدیک روبرت مک نامارا وزیر دفاع وقت آمریکا و دوست نزدیک شلینگ در دانشگاه هاروارد طرحی را ارائه کرد. او با استفاده از کارهای شلینگ استراتژی را طراحی کرد که بر اساس آن «اراده» ارتش ویتنام شمالی تحت تاثیر قرار میگرفت و در نتیجه آنها از حملات بعدی باز داشته میشدند. هیچ کس در آن زمان نمیدانست این راهکار چطور عمل میکند. برای این منظور مک ناتون با دوست قدیمی خود تام شلینگ مشورت کرد.
این دو نفر بیش از یک ساعت بر سر کاری که منجر به توقف اقدامات بعدی ویتنامیهای شمالی میشود مذاکره کردند. در نهایت شلینگ که تئوریسین استراتژی بازدارندگی و جنگهای محدود بود زمانی که با یک جنگ واقعی روبه رو شد نتوانست یک روش قابل قبول ارائه کند.
مک نامارا و جانسون در ادامه کمپین بمباران خود را آغاز کردند. شلینگ به مک ناتون گفت که هر کاری این دو نفر دارند میکنند یا باید ظرف سه هفته جواب بدهد یا هرگز جواب نخواهد داد. روز ۲۴ ماه مارس ۱۹۶۵ سه هفته از آغاز بمباران ویتنام شمالی گذشته بود. مک ناتون به مک نامارا نامهای نوشت و گفت وضعیت در ویتنام بد و خراب است. این واقعیت هیچ وقت تغییر نکرده، اما مک نامارا و اخلاف او هنوز به همان کار سابق ادامه میدهند.
اسلیت از این مثال یک نتیجه گرفته و گفته «در جنگهای بزرگ یا کوچک گاهی اوقات مشخص نیست که چه چیزی دشمن را از اقداماتش باز خواهد داشت، اما قبل از آغاز حمله و بمباران باید به این مشکل فکر کرد.»
در هر صورت آمریکا باید هر چه سریعتر ارسال پیامهای ارعابآور و بازدارندهاش را متوقف کند چرا که اگر به این روش ادامه دهد و شبه نظامیان دشمن بازداشته نشوند، پیامهای آمریکا در مسائل بیشمار دیگری که در دیگر جاهای جهان قرار است ارسال شود، بیاثر خواهد شد.