اظهارات دبیرکل انصار حزب الله درباره صداقت احمدینژاد، عشقهای مثلثی در سینما،ورود به انتخابات و ...
رویداد۲۴-دبیرکل انصار حزبالله گفت: احمدینژاد از همان ابتدا گفت که این کشور و انقلاب یک رهبر دارد و من نیز مجری سیاست ها هستم، او نیامد مانند خاتمی برای خودش دم از جامعه مدنی بزند.
عبدالحمید محتشم در مورد تحقق اهداف اصلی انصار حزب الله که مبارزه با آنچه رهبری تحت عنوان "تهاجم فرهنگی" مطرح کردند گفت: رویکرد ما از ابتدا یک رویکرد فرهنگی بوده است و طبعا هر جا که مظاهر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم وجود داشته باشد، ما هم چالش هایی با آن خواهیم داشت و این چیزی است که از ابتدا هم برای ما مهم بوده است اما امروز و در بحث کنسرت ها نیز باید بگویم کنسرت چیزی بوده است که فقط اینکه انصار حزب الله متولی انتقاد به آن باشد، نبوده است.
وی افزود: در واقع کنسرت سمبل یک لاقیدی شده است و فقط این نیست که یک خواننده بیاید یک برنامه اجرا کند و بعد پی کارش برود. البته که این هم هست، اما در کنارش آن اختلاطی که انجام میشود، وعده گاهی است برای کسانی که می خواهند در یک شهر مقداری سطح حریم شکنی را بالاتر ببرند و خود را نشان دهند و نمایشی برگزار کنند و بعد هم در در شبکه های مجازی و بیگانه آنها را پخش کنند و بگویند که بله وضعیت فرهنگی ما اینگونه است و افراد از دلبستگی های مذهبی رها شده اند و مسأله امروزشان کنسرت است، در حالی که کنسرت در شرایط فعلی یک نوع اهانت به مردم است.
اهم سخنان وی به نقل از ایسنا به شرح زیر است:
*اینکه ما در شرایط نابسامان اقتصادی و معیشتی هستیم و برخی دولت مردان بیایند و فقط به کنسرت بچسبند، این خود یک باب انحرافی برای دور کردن اذهان از نابسامانیهای اقتصادی است که آقایان قول اصلاحش را داده بودند و این برای ما حساسیت برانگیز است.
*{در مورد لزوم ورود انصار حزب الله به موضوع کنسرت ها وقتی مسوولان حکومتی به آن وارد شده اند}ما یک گروه اجتماعی- فرهنگی هستیم که طبق تعالیم دینی در دو بخش امر به معروف و نهی از منکر باید ورود پیدا کنیم کما اینکه بقیه هم باید ورود داشته باشند اما ما آمده ایم و متشکل شده ایم و در همین زمینه گروههای دیگری هم متشکل شده اند.
*{در مورد تشخیص معیارهای مفسده در برگزاری یک کنسرت}ما برای رشد فرهنگی دینی مان عرصه های مختلفی داریم و شاید دیگر اصلاً نوبت به برگزاری کنسرت نرسد و حداقل اولویت ما این نیست. اما اینکه کدام یک از کنسرت ها مفسده دارد و کدام یک ندارد طبعا آن کنسرتی که مفسده دارد مورد اعتراض قرار می گیرد و آنکه مفسده کمتری دارد ممکن است کسی به آن حساسیت نشان ندهد.
*{در زمینه برخورد با فیلم ها در سینماها} غیر از چند سال اولیه بعد از پیروزی انقلاب که رویکرد مثبت و واقع گرایی در عرصه هنر و مخصوصا سینما مطرح بود، بعد از آن یکسر قهقرایی را طی کردیم و به سمت معیارهای پیش از انقلاب بازگشتهایم. مسیری که امروز سینمای ما طی میکند، تنها به برگزاری یک «جشن حافظ» محدود نشده که افرادی به آن جشن بروند و برای مُدهایی که جلوه گری های نامشروع دارند و مروج هرزگی در جامعه هستند، فرهنگسازی کنند بلکه عدهای با تولید فیلمهایی که کانون خانواده را هدف گرفته اند، ظاهرا قصد دارند که این کانون را متلاشی کنند و متاسفانه کار تولید این فیلمها از سوی کسانی انجام میشود که نسل جوان و برخی از افراد درجامعه به آنها نگاه میکنند.
* مسأله ای به نام عشق های مثلثی - که اسمش را هم عشق نمی توان گذاشت بلکه باید آن را لجنزارهای مثلثی و یا بیغیرتی مثلثی خواند - از داخل سینما دامن زده میشود و کم کم هم به جامعه تزریق میشود، این شرایط پیش میآید که عده ای به همان کارهایی بپردازند که حاصلش را امروز در جامعه و آمار معضلات اجتماعی و بی اخلاقی ها می بینیم.
*برخی ها مخصوصا وقتی فیلم هایشان را به جشنواره های خارجی می فرستند، بیگانگان میگویند ایران که از طرفی داعیه انقلاب را دارد و به دنبال تحول در جهان است، متن جامعهاش دچار چنین مسائلی است، در حالیکه این بزرگترین خیانت و دروغ علیه کشور است و وقتی این دروغ در فیلمها مطرح میشود، مقداری چالش برانگیز میشود و طبعا برخی کسانی که وارد این چالش می شوند، مجموعه هایی شبیه ما هستند.
*ما در درجه اول باید مطالباتمان را از دستگاه قضا داشته باشیم و خواهیم داشت و از این به بعد سعی میکنیم بیشتر این مطالبات را تقویت کنیم و از دستگاه قضایی خواهیم پرسید که آیا واقعا این طور است که فساد در جامعه سرریز شده است که حال اینها (سینماگران)می خواهند این فساد را روایت گری کنند، یا اینکه فساد در درون یک قشر خاص است که این دست از سینماگران هم از همین قشر هستند؟
*در حال حاضر ما برخی اساتید شناخته شده سینما و بازیگری را داریم که خودشان دارند در رسانه ها و سیما افشاگری میکنند که مواردی وجود داشته که یک دختر یا زنِ داوطلب بازیگری در بدو ورود به این عرصه به او پیشنهاد بیشرمانه شده است و گفته اند اگر می خواهی بازیگر شوی اول باید فلان کار را بکنی و پیششرط ش این است.
* هنرپیشه زنی آمده و گفته است به من نقش بیشتری بدهید و به او پاسخ دادند که به شرطی که فلان عمل را بیشتر انجام دهی، نقش بیشتری به تو می دهیم. این موارد زشت و قبیح در حال سرریز شدن در جامعه است و حیای اجتماعی را نابود می سازد.
*ما کسانی را داریم که از فساد موجود در سینمای ایران فرار کردهاند و دیده اند که اگر بخواهند حرفه بازیگری شان را اینجا ادامه دهند خودشان به لجن کشیده می شوند و در نتیجه از شدت استهجان و فساد موجود در عرصه سینما از ایران فرار کردهاند و به کشور دیگری رفته اند. گرچه این بازیگران از چاله به چاه افتاده اند اما سوال ما این است که چرا باید در اینجا چالهای وجود داشته باشد؟ آیا این شرایط قابل اعتراض نیست؟
*{در مورد اینکه کدام فیلمها مصادیق تهاجم فرهنگی هستند}اینکه ما بخواهیم معیاربندی کنیم، ضرورتی ندارد؛ چرا که در حال حاضر مشکل ما بی توجهی به قانون و فرار از اجرای آن است. چه قوانین بالا دستی و چه قوانین آیین نامه ای و پایین دستی که در هر دو سطح این قوانین وجود دارد، اما از اجرای آن طفره میروند.
* طبق قانون اساسی سازوکارهایی برای وزارت ارشاد پیشبینی شده است که به ارشاد جامعه بپردازد اما مسئولان این وزارتخانه به این بخش از وظایفشان بی توجهی میکنند. یا مثلا می بینیم که در اوایل همین دولت، رئیس جمهور آمد و گفت که ممیزی برای چه وجود دارد؟ باید آن را به دست خود ناشران داد. در حالی که این موضوع به رئیس جمهور ربطی ندارد و اگر رئیس جمهوری پیشنهادی دارد باید آن را در قالب لایحه به مجلس ارائه کند و ببیند که قانون تعدیل میشود یا نه، نه اینکه از ابتدا این سخن را به زبان آورَد و رسماً هم سر کیسه را شل کند! این کار درستی نیست و به فرهنگ ما لطمه می زند.
* فیلم هایی که قابل نمایش باشد را تلویزیون پس از مدتی پخش میکند و ما هم به آن بی توجه نیستیم.
* سال گذشته بود که برنامه خیلی نابهنجاری در تالار وحدت برگزار میشد و یک هیئت عزاداری از محل هیئت خود به آنجا رفتند و اعتراض کردند و طومار آن جلسه را در هم چیدند، به هر حال دیگرانی هم هستند که دغدغه فرهنگی دارند و این فقط به ما محدود نمیشود.
*{ در مورد ماجرای انتشار مقاله «سونامی آلبالوهای جنسی» و عذرخواهی به خاطر آن}آن یادداشت یک عذرخواهی کلی بود درباره اینکه ما نباید به صورت جزئی وارد برخی مسائل می شدیم و می گفتیم که فلان کار انجام شده است، چرا که چنین نوشتاری برای فضای نشریه ای که در جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند، هیچ ضرورتی نداشته است.
* آنها به ما معترض شدهاند که البته این اعتراضشان برای خودشان بوده است، ولی ما آنچه که حق مطلب بود در یادداشت عذرخواهی نوشتیم و گفتیم که لازم نبود وارد ریز مسائل شویم.
{درباره دلیل انتشار آن مقاله در هفتهنامه} دلیل انتشار آن مقاله این بود که ما برای دفاع از حق مردم و انتقاد از رویه نمایش فساد در سینما و اطلاق کردن آن فساد به جامعه و مردم، این کار را انجام دادیم و شاید در آینده هم اگر دستگاه قضایی، کوتاهی کند یک مقابله مردمی را با این جماعت صورت دهیم و اینگونه نیست که اوضاع تا ابد به همین شکل باشد و چنین افرادی در آینده عملاً دچار مشکل خواهند شد و اسب سرکشی که سوار شده اند روزی آنها را به زمین خواهد زد.
*{دلیل اینکه حکم لغو امتیاز نشریه صادر شده بود، اما همچنان منتشر میشود} حکمی که برای هفتهنامه ما اعلام شد، نه منطقی بود و نه عادلانه و نه حتی در حیطه وظایف هیئت نظارت قرار داشت. همانطور که سخنگوی قوه قضاییه هم اشاره کردند، لغو امتیاز در هیات نظارت تحت عناوین مشخصی انجام می شود اما مورد نشریه ما تحت آن عناوین قرار نمی گرفت، بنابراین ما آمدیم و درخواست کردیم که بخاطر اینکه بیشتر از این دچار ضرر و زیان مادی و معنوی نشویم، عجالتاً نشریه را منتشر کنیم تا زمانی که دادرسی و دادگاه کارش را انجام دهد، که در این زمینه نماینده هیات نظارت، اعتراضی را در دادگاه مطرح کرده است که همان اعتراض در دادگاه تجدید نظر مشغول بررسی است و ما منتظر نتیجه هستیم.
* چالشی که ما با خانم ملاوردی داشتیم دلیل اصلی لغو امتیاز ما بود بود که البته خودش قابل دفاع است و هم ما از او بخاطر اهانت ها و اکاذیبی که علیه مان منتشر کرده بود شاکی هستیم و او هم از ما شاکی است و هردوی این شکایات در حال بررسی است و روز ۱۸ مهرماه (امروز) نیز در جلسه دادگاه مطبوعات برای رسیدگی به این موضوع حاضر خواهیم شد.
*در حال حاضر سخن گفتن از انتخابات زود است، اما اینکه ما دغدغه سیاسی داشته باشیم و بخواهیم آن را مطرح کنیم، این هم جزو همان رویکرد فرهنگی ماست و فرهنگ به معنای عامش سیاست را هم در بر می گیرد، چون ما بالاخره باید در انتخابات شرکت کنیم و رای دهیم و از آنجا که صاحب یک رسانه مکتوب هم هستیم، مخاطبان ما انتظار دارند که برایشان درباره انتخابات هم روشنگری کنیم و این وظیفه بر دوش ما قرار دارد.
*اگر گفته شود که در دوره اصلاحات دغدغه های ما بیشتر بود، درست است. چرا که در زمان خاتمی ما دغدغه های بیشتری نسبت به فعالیت های دولت داشتیم و در نتیجه جد و جهد بیشتری را هم در هفتهنامه و هم در سایر فعالیت هایمان نشان می دادیم. اما در دوره احمدی نژاد انصافاً فضا در آن حد نبود و البته ما هم اگر مطالبه ای داشتیم و قرار بود روشنگری انجام دهیم این کار را انجام می دادیم چرا که به هر حال در دل همان دولت احمدی نژاد نیز یک جریان غلط رشد کرد و همان جریان هم باعث زمین خوردن احمدی نژاد شد که ما هم نسبت به آن دغدغه داشتیم. اما شخص احمدی نژاد فرد سلامتی بود و مخصوصا دولت اولش اصلا قابل مقایسه با دولت های اصلاحات و کارگزاران نبود چرا که یک رویکرد اصولی نسبت به انقلاب داشت.
*دولت هایی که بر سر کار میآیند، نباید بگویند که دنبال جامعه مدنی هستیم یا با تز تجمل گرایی بیایند و اختلافات طبقاتی را دامن بزنند. احمدی نژاد از همان ابتدا گفت که این کشور و انقلاب یک رهبر دارد و من نیز مجری سیاست ها هستم. او نیامد مانند خاتمی برای خودش دم از جامعه مدنی بزند که هیچگاه نیز در زمان دولت اصلاحات تعریف نشد و بعدا هم برای همه مشخص شد که سرنخ های این ماجرا از کجا میآید و در واقع جامعه مدنی، چیزی جز آنچه که بعدها به شکل براندازی در فتنه ۸۸ بروز کرد، نبود.
*احمدی نژاد صادقانه وارد عمل شد، چرا که خودش می دانست که در بُعد نظری، ما امام خمینی (ه) و امروز نیز مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید را داریم که مرتباً مسائل مربوط به جامعه را بیان می کنند و در نتیجه دیگر دولت محتاج به نظریهپردازی و تئوریسازی نیست و بیّنات انقلاب آنقدر آشکار است که دولت فقط باید ساز و کارهای اجرایی اش را فراهم کند و احمدی نژاد هم همین کار را کرد و از این بابت کارش قابل ستایش است، هرچند که متاسفانه در چهارسال دومش، جریان انحرافی به وجود آمد و به جان دولتش افتاد.
*{درباره عملکرد دولت روحانی} خوشبختانه یا بدبختانه، کشور این روزها با نابسامانی هایی که حاصل تفکرات کارگزارانی آقای روحانی و دستیارانش بوده است، مواجه شده و مشکلات به اندازه ای افزایش یافته که تنها عده ای به دلایل خاص به ایشان چسبیده اند و می خواهند طوری وانمود کنند که مشکلی در کشور وجود ندارد، اما دولت روحانی واقعا به آخر خط رسیده است و این چیزی نیست که من بگویم چرا که وقتی یک قولی از سوی رئیس جمهور مطرح می شود باید عملی شود نه اینکه ابتدا بگویند ۱۰۰ روزه اجرایی می شود اما حالا بیش از ۳ سال گذشته است و چند ماه دیگر هم این دولت مرخص می شود و پی کارش می رود اما هنوز آن قول ها عملی نشده و مردم از خود می پرسند پس قول هایی که به ما دادند، چه شد؟
*زمانی مشاور اعظم آقای روحانی معتقد بود که فهمیدن برجام کار یک لبو فروش نیست که بیاید و دربارهاش نظر بدهد اما حالا که تق برجام درآمده است و حاصلش برملا شده، لبو فروش که هیچ، پفکفروش هم می تواند بگوید که برجام نه تنها گره ای را نگشوده بلکه گرهای بر سایر گرهها افزوده است! این یک موضوعِ پیچیده نیست اما متاسفانه آقای روحانی آن را درک نمی کنند.
*{موضع انصار حزبالله در انتخابات ریاستجمهوری آینده } این که ما نسبت به جریانی نقد و انتقاداتی داشته باشیم، لزوماً معنایش این نیست که پشت دسته دیگری ایستادهایم. ما از دید معیارهای انقلاب می گوییم که فلان دسته، با این معیارها هم خوانی نداشته است و موضع ما در انتخابات ریاست جمهوری هم همین است.
*اگر ما اصلاح طلبان را رد میکنیم لزوماً منظورمان حمایت از اصولگرایان نیست و اینکه می گوییم ما گروه سیاسی نیستیم نیز معنایش همین است که در دسته بندیها قرار نداریم ولی به هر حال معتقدیم که این دستهبندی ها باید در جامعه وجود داشته و با هم چالش داشته باشد تا مردم نیز از کنار این چالش ها قضاوت کنند و تصمیم بگیرند.
*از این جهت که بخواهیم لزوماً کاندیدایی را که اصولگرایان مطرح میکنند، انتخاب کنیم، منتظر نیستیم؛ ما فضا را رصد می کنیم تا ببینیم چه کسی به صحنه می آید و براساس معیارهای انقلابی درباره اش تصمیم گیری میکنیم اما این که برویم و زیر علم کسی سینه بزنیم اصلاً مطرح نیست.
*رهبری با توجه به اشرافی که دارند، راه آینده را روشن و وضعیت فعلی را ارزیابی می کنند و با توجه به تجربه ای که ما از دو قطبی شدن جامعه در گذشته داشته ایم و از آن آسیب دیده ایم، پس از هر چیزی که بخواهد دوباره آن فضا را باز آفرینی کند، جلوگیری می شود و حضرت آقا هم هشدار دادند که صلاح نیست فلانی وارد انتخابات شود و اگر او در انتخابات نباشد این دو قطبی رخ نمی دهد.
* اینطور نیست که آقای احمدی نژاد کسی باشد که همه امیدها بر او قرار گرفته باشد و حالا با هشدار رهبری این امید از دست برود. هرچند با توجه به اینکه او در دولت دومش دچار لغزش هایی شده است، ممکن است که عده ای در جامعه بدون توجه به آن لغزشها و با توجه به مشکلات و بحران هایی که در دولت روحانی به وجود آمد - که البته وجود این مشکلات به معنای نفی مطلق خدمت گذاری عناصر دولت و شخص آقای روحانی نیست - در این فکر باشند که به سراغ احمدی نژاد بروند و با خود بگویند احمدی نژاد هر چه که بود، ۴ سال یک دولت خوب داشت و در ۴ سال بعدی دچار مشکل شد، در حالی که این دولت از ابتدا به اوت زده است!
* شاید عده ای می خواستند به دنبال احمدی نژاد بروند اما باید گفت که آقای احمدی نژاد هم بازی را در سال ۹۲ واگذار کرد و در حال حاضر هم معلوم نبود اگر به صحنه می آمد واقعاً چه شق القمری می کرد که مشکلات کشور حل شود. خوشبختانه کسانی هستند که در سال های اخیر رشد بالنده ای کرده اند در حالی که قبلاً مطرح نبوده اند. این اشخاص می خواهند به عرصه خدمتگزاری به مردم وارد شوند و کارها را پیش ببرند، پس در نتیجه ما در زمینه کاندیداهای ریاست جمهوری، دچار کاستی نیستیم و با نیامدن احمدی نژاد مشکلی پدید نمی آید.
*بسیج سازوکار خودش را دارد اما شاید گاهی مواضع ما برای برادران بسیج هم قابل توجه بوده و در اجرای امر به معروف و مسائلی از این دست همکاریهایی را هم با آنها انجام دادهایم. البته حزب الله یک جمع بسیار بزرگ است و هر کسی که دغدغهمند باشد، اعم از بسیجیان یا سایر گروهها و اقشار مختلف مردم را دربرمی گیرد و ما هم خودمان را «انصار حزبالله» یعنی یاران این افراد دغدغهمند، خواندهایم و تا جایی که آنها در اهدافشان پیشروی کنند، اهداف ما هم تامین میشود.