امریکا در مقابل ایران و چین در خاورمیانه چه گزینههایی پیشرو دارد؟ / بایدن در موقعیت «وابستگی متقابل تسلیحاتی» است
Edward Luce در فایننشال تایمز نوشت: خاورمیانه از دیرباز حکم هتل کالیفرنیا را برای واشنگتن در جهان داشته است. آمریکا میتواند به بررسی موضوع خروج از این منطقه بپردازد یا خیال کند که آن را ترک کرده است، اما واقعاً هرگز نمیتواند این کار را انجام دهد. این را پس از گذراندن چند روز در مناظره استراتژیک سالانه ابوظبی که در ابوظبی، قلب تپنده خاورمیانه مدرن برگزار شد، میگویم.
در نهایت کنفرانس را ترک کردم، اما نکته اصلی من از کنفرانس که متفکران و سیاستگذاران بسیاری از مناطق را گرد هم آورد، این است که ایالات متحده هنوز متوجه نشده است که اکنون خاورمیانه کل جهان است. جو بایدن و قبل از او دونالد ترامپ ممکن است به اشتباه فکر کنند که بهترین راه برای اولویت دادن به چالش چین، کاهش فعالیت آمریکا در جاهای دیگر مانند خاورمیانه یا افغانستان است. اما چین که در حال افزایش حضور تجاری و دیپلماتیک خود در همه جا از جمله در قارهی آمریکا است، ایدههای بسیار متفاوتی دارد. چه آن را یک جنگ سرد جدید بنامید، چه بازی بزرگ مدرن، کل سیارهی زمین از جمله خاورمیانه با رقابت آمریکا و چین مرتبط است.
بیشتر بخوانید: پیروزی بزرگ برای جمهوری خواهان نزدیک است؟
این موضوع من را به چالشهای فوری بایدن در این منطقه میرساند. در روزهای آینده، مذاکرات هستهای ایران از سر گرفته میشود که پنجمین تلاش برای احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک از زمان آغاز به کار بایدن است. از زمان روی کار آمدن بایدن، ایران رئیس جمهور اصولگرای جدیدی را انتخاب کرده و چین خرید نفت از ایران را افزایش داده است. بعید به نظر میرسد که ایالات متحده بتواند ایران را متقاعد کند که پیشرفتهای غنیسازی هستهای خود را که تا مرز ۶۰ درصد و چند برابر آستانههای اولیه مذاکرهشده است، کاهش دهد. این بدان معناست که ایران هر چه بیشتر در حال نزدیک شدن به کاهش زمان گریز هستهای است.
بایدن از عواقب تهدید نظامی ایران بیزار است، موضعی که من شدیداً با آن موافق هستم. اما این باعث میشود که او اهرمهای اندکی برای وادار کردن ایران به عقبنشینی از برنامهاش داشته باشد. تهران اصرار دارد که این ایالات متحده بود که به طور یکجانبه از توافق در دوران ترامپ خارج شد و بایدن هیچ ابزاری برای تضمین عدم تکرار چنین اتفاقی ندارد؛ بنابراین بایدن چارهای ندارد جز اینکه از دور دیگری از تحریمهای مالی آمریکا علیه خریداران اصلی نفت ایران، به ویژه چین صرف نظر کند. محققان به این حالت، «وابستگی متقابل تسلیحاتی» میگویند. اسرائیل احتمالاً ایدههای جنبشی تری در مورد چگونگی برخورد با ایران که به طور فزایندهای در حال فعالیت است، خواهد داشت. در عین حال، حوثیهای مورد حمایت ایران آماده هستند تا کنترل کامل یمن را در دست بگیرند که این امر باعث ایجاد مزاحمتهایی برای ریاض، ابوظبی و جاهای دیگر خواهد شد.
بایدن در این مورد چه کاری میتواند انجام دهد؟ به نظر میرسد کار زیادی نمیتواند بکند. تسلط حوثیها بر یمن، به عنوان نسخه منطقهای تسلط طالبان بر افغانستان تلقی خواهد شد.
واقعیت این است که شرکای آمریکا در منطقه، از جمله امارات متحده عربی، اکنون با ایجاد روابط نزدیکتر با چین، از بروز مشکلات ژئوپلیتیکی برای خود جلوگیری میکنند و در عین حال تلاش دارند ایالات متحده را از خود دور نکنند. فرانسویها به این حالت، «استقلال استراتژیک» میگویند که در خاورمیانه بسیار بیشتر از اروپا اتفاق میافتد. واقعیت این است که کشورهایی مانند امارات دیگر ایالات متحده را به عنوان یک بازیگر استراتژیک دیپلماتیک نمیبینند.
زمانی باراک اوباما، از کشورهای منطقه میخواست که به عنوان پاداش امضای توافق، در ایران سرمایه گذاری کنند. سپس واشنگتن در دوران ترامپ چرخشی انجام داد و تحریمهای متعددی را بر چندین نهاد ایرانی اعمال کرد. اکنون موضع آمریکا چیزی در این بین است. چه کسی میتواند بگوید که موضع آمریکا در سال ۲۰۲۵ چگونه خواهد بود؟
جوهر دیپلماسی خوب این است که دنیا را از دیدگاه دیگران ببینیم. به نظر میرسد آمریکا، حداقل به طور موقت، انگیزهی خود را برای فعالیت در خاورمیانه از دست داده است. آخرین چیزی که کشورهایی مانند امارات میخواهند این است که همه چیز از گزاره «یا/یا» در جهان به «هم/و» تبدیل شود که آنها را قادر میسازد تا پیشرفت کنند. هرچه آمریکا بیشتر انتخابهای آنها را محدود کند، وسوسه آنها برای نزدیک شدن به چین بیشتر میشود.
آمریکا در حال عقب نشینی از جنگهای به اصطلاح ابدی خود به دلیل خستگی و سرخوردگی بسیار قابل درک در داخل کشور است. اما این مستلزم تعامل دیپلماتیک و تجاری بیشتر ایالات متحده با جهان است، نه کاهش این روابط. اگر واشنگتن برای به دست آوردن دوستان و نفوذ در رقابت خود با چین جدی است، به یک استراتژی برای کل جهان نیاز دارد، نه فقط برای هند و اقیانوسیه.
رعنا فروهر که من با او مناظرهای داشتم در پاسخ به این سوال که آیا او هم طرفدار خروج آمریکا از خاورمیانه است، میگوید: بله، من هم طرفدار خروج ایالات متحده از هتل منا یعنی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستم. ولی معتقدم حضور آمریکا در این منطقه همیشه اجتناب ناپذیر بوده است. همانطور که ما خواستار خروج واشنگتن از افغانستان بودیم و البته این کار بدون بروز آشفتگی در این کشور امکان پذیر نبود.
با توجه به این واقعیت که تقاضای انرژی چین از آمریکا مبرمتر است، پکن همیشه در تلاش برای نزدیکی بیشتر به خاورمیانه بوده است، در حالی که ایالات متحده از آن عقبنشینی کرد. در چند سال گذشته، انقلاب نفت و گاز شیل ایالات متحده و تلاش اوباما برای دوری از خاورمیانه، به این موضوع دامن زد. اکنون نیز انتقال انرژی پاک و درگیری ژئوپلیتیکی بین ایالات متحده و چین نیز همین کار را خواهد کرد.
اما سوال این است که متحدان فرضی ما در منطقه منا واقعا چقدر برای ایالات متحده مفید خواهند بود؟ و چقدر برای چین دردسر خواهند داشت؟ واقعیت این است که چارهای نداریم جز اینکه اجازه دهیم چین به تلاش دیپلماتیک خود در خلیج فارس، ایران، افغانستان، کنگو یا هر تعداد دیگر از نقاط دشوار جهان که به دلایل سوداگرایانه در آنجا حضور دارد، ادامه دهد. خوش به حال چینی ها! در مورد اینکه آمریکا جایگزینی برای هواوی ارائه نمیدهد، من معتقد نیستم که این درست باشد. جایگزینهایی برای سیستمهای ۵G چینی، با فناوریهای ساختهشده توسط کوالکام، اینتل، نوکیا، سیسکو، اریکسون و دیگران وجود دارد. اما این جایگزینها گرانتر هستند. دلیلش این است که این شرکتها از یارانهی دولتی بهرهمند نیستند.
همانطور که در مقالهای درباره اقتدارگرایی فنی شی جین پینگ در سال ۲۰۱۹ اشاره کردم، اکثر کشورهای خودکامه، از جمله کشورهای خاورمیانه از چین پیروی کرده و هواوی را خواهند خرید. ایالات متحده و اروپا میتوانند در مسیر متفاوتی حرکت کنند و نشانههایی وجود دارد که آنها با یک اتحاد فناوری و تجاری جدید این کار را انجام خواهند داد. این به تنهایی به من احساس آرامش نمیدهد، اما این اقدام بهتر از تلاش آمریکا برای تغییر سیاست هایش در خاورمیانه است.