محمد جواد حق شناس: «ارشاد» برازنده این وزارتخانه نیست
وزیر ارشاد استعفا داد. این جمله بارها و در دوران مختلف به تیتر رسانههای کشور تبدیل شده است. انگار استعفا در وزارت ارشاد تمامی ندارد. اما واقعا چرا نام وزارت ارشاد با استعفا عجین شده است؟ چندی پیش الیاس حضرتی نماینده مردم تهران در مجلس خواستار انحلال این وزارتخانه شد.
رویداد۲۴- وزیر ارشاد استعفا داد. این جمله بارها و در دوران مختلف به تیتر رسانههای
کشور تبدیل شده است. انگار استعفا در وزارت ارشاد تمامی ندارد. اما واقعا
چرا نام وزارت ارشاد با استعفا عجین شده است؟ چندی پیش الیاس حضرتی نماینده
مردم تهران در مجلس خواستار انحلال این وزارتخانه شد. او گفت که وزارت
ارشاد تنها بخش اندکی از بودجه فرهنگی را دریافت میکند و تنها نهادی است
که علیرغم بودجه پایین، باید پاسخگوی فرهنگ باشد. به همین مناسبت «همدلی»
با محمدجواد حقشناس، استاد دانشگاه و معاون وزیر ارشاد در دوران اصلاحات
به گفت و گو نشسته است. او ضمن بررسی تاریخچه این وزارتخانه به انتظاراتی
که از این دستگاه میرود، میپردازد.
وزارت ارشاد نتیجه ادغام دو وزارتخانه بود
محمدجواد حقشناس با بیان اینکه وزارت ارشاد نیازمند یک بررسی تحلیلی و راهبردی است، به همدلی میگوید: باید بدانیم این وزارتخانه چگونه شکل گرفت و اهداف و ماموریتهایی که برای آن تعریف شده کدام است و نهایتا مدیران و چهرههایی که برای اداره این مجموعه انتخاب میشوند باید چه ویژگیها و مولفههایی داشته باشند. این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که «چه نسبتی بین مدیران این مجموعه و ماموریتها، عملکرد و انتظارهایی که در سطح نخبگان وجود دارد، است؟» به تاریخچه شکلگیری وزارت ارشاد پس از انقلاب میپردازد. او میگوید: وزارت ارشاد نتیجه ادغام دو وزارتخانه بود که قبل از انقلاب فعالیت میکردند. ما قبل از انقلاب یک وزارتخانه به نام فرهنگ و هنر داشتیم که تمرکز اصلی آن در حوزه فرهنگ عمومی و حوزه نخبگانی هنر و مباحث پیرامون آن بود و مشخصا حوزههایی مثل موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینما در حیطه وظایف این وزارتخانه بودند. حوزه اطلاعات، و جهانگردی نیز وزارتخانه مستقلی بود که عمدتا به حوزه رسانه و ارتباطات جمعی و گردشگری میپرداخت.
وزارتخانهای که ارشاد شد!
معاون اسبق وزیر ارشاد با بیان اینکه بعد از انقلاب اسلامی پیشنهاد میشود که این دو وزارتخانه ادغام شوند، ادامه میدهد: مرحوم «ناصر میناچی» اولین وزیر فرهنگ بعد از انقلاب در دوران دولت موقت بود. ایشان از موسسان وزارت ارشاد بودند و همکاری نزدیکی با مدیران دولت موقت و مجموعه افرادی مانند شهید مطهری، مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی داشتند که عضو شورای انقلاب فرهنگی بودند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه در مقاطع دهه 50 عنوان حسینیه ارشاد به مفهومی تبدیل شده بود که با خاستگاه انقلاب و حضور چهرههایی مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری پیوند جدی داشت، میگوید: آقای میناچی عنوان ارشاد را که برگرفته از مفهوم حسینیه ارشاد بود، پیشنهاد دادند که برای این وزارتخانه انتخاب شود. حقشناس میگوید: عنوان ارشاد هیچگاه برازنده این وزارتخانه نبوده است و اصلا وظایف و ویژگیهای این وزارتخانه هم با این عنوان متناسب نیست، چرا که عنوان ارشاد بیانگر نگاه بالا به پایین حاکمیت با مقوله فرهنگ است. بعد از اینکه واژه ارشاد برای این وزارتخانه انتخاب شد، پیشنهاد شد که پسوند اسلامی نیز به آن اضافه شود. نهایتا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نتیجه اتفاقات ابتدای انقلاب است که به نظر میرسد برای آن چندان مطالعهای صورت نگرفته است.
دوزدوزانی و تنش وزارت فرهنگ
این استاد دانشگاه به دوران وزارت عباس دوزدوزانی اشاره میکند و با بیان اینکه در این دوره نوعی نگاه انقلابی به حوزه فرهنگ و ارشاد شد، میگوید: بعد از تغییرات در دولت موقت، شاهد حضور آقای دوزدوزانی در این وزارتخانه هستیم که از شورای فرماندهی سپاه آمدند. درِ این وزارتخانه برای اولین بار بسته شد تا با عنوان پاکسازی نیروهایی که قبل از انقلاب در حوزه فرهنگ فعالیت میکردند، از این وزارتخانه خارج شوند. این اولین تنش در وزارت فرهنگ بود که بعد از این انتصاب صورت گرفت. این فعال سیاسی اصلاحطلب میافزاید: ارشاد، در اولین دوره بعد از آقای دوزدوزانی، شاهد معرفی آقای معادیخواه است. آقای معادیخواه از نیروهای جوان، روحانی باسابقه انقلابی و از نزدیکان چهرههای رهبران اول انقلاب مثل آیتاللههاشمی بودند. اما میبینیم حضور ایشان در وزارت فرهنگ و ارشاد کوتاهمدت بود. ایشان در میانههای کار مجبور میشوند از جایگاه خود استعفا دهند.
خاتمی؛ اولین وزیر
عضو حزب اعتماد ملی سپس به آغاز وزارت محمد خاتمی میپردازد و میگوید: بعد از آقای معادیخواه، آقای خاتمی برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شدند که در آن مقطع نماینده مردم اردکان در مجلس بودند و سابقه حضور در مرکز اسلامی هامبورگ را داشتند. ایشان همچنین نماینده امام (ره) در روزنامه کیهان بودند. شاید بتوانیم بگوییم آقای خاتمی اولین وزیر جدی، تاثیرگذار و ماندگار ارشاد بودند که ادامه وزارتشان تا پایان جنگ و دولت دوم آقای موسوی جایگاه ایشان را تقویت کرد.
او با بیان اینکه ما در این سالها شاهد پیوستن برخی سازمانهای بزرگ و کوچک به این وزارتخانه بودیم، از سازمانهای اوقاف و امور خیریه، سازمان حج و زیارت، خبرگزاری جمهوری اسلامی، سازمان ایرانگردی و جهانگردی، سازمان میراث فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات نام برد که وزارت ارشاد باید آنها را نیز سرپرستی میکرد. حقشناس ادامه میدهد: تبدیل برخی از حوزهها به معاونت وزارت ارشاد از ویژگیهای وزارت ارشاد این دوران است. مثلا قبلا معاونت سیاسی ادارهای زیرمجموعه معاونت هنری بود که آرام آرام بزرگتر و به معاونت تبدیل شد. همچنین وزیر فرهنگ در دوران جنگ مسئولیت ستاد تبلیغات جنگ را برعهده داشت.
عضو حزب اعتماد ملی سپس به ادامه فعالیت خاتمی در دوران سازندگی میپردازد و میگوید: با پایان دولت دفاع مقدس و شکلگیری دولت سازندگی آقای هاشمی در دوران نخست ریاستجمهوری خود تعدادی از چهرههای شاخص دوران قبل را نیز برای وزارت معرفی میکنند. در بین این چهرهها افرادی مثل مصطفی معین برای وزارت علوم، عبدالله نوری برای وزارت کشور و آقای خاتمی برای وزارت ارشاد بودند. این افراد جریان چپ دولت سازندگی را نمایندگی میکردند. اما با پایان دوران مجلس سوم و آغاز مجلس چهارم طبیعتا فشارها به دولت آقای هاشمی افزایش پیدا کرد تا ایشان در بعضی سیاستهای خود تجدید نظر کنند. وزارت فرهنگ و ارشاد هم از این نوع فشارها مصون نبود و این باعث تغییراتی در دوره دوم آقای هاشمی شد.
حق شناس ادامه میدهد: عدم معرفی آقای عبدالله نوری برای وزارت کشور و جایگزین شدن آقای بشارتی و معرفی نکردن آقای معین و جایگزین شدن آقای گلپایگانی از این دست اتفاقات بود و نهایتا افزایش فشار به روی وزارت فرهنگ منجر به استعفای آقای خاتمی شد. حقشناس در توضیح استعفای خاتمی میگوید: اولویتهای آقای هاشمی در آن مقطع در حوزه اقتصاد بود و ایشان نمیخواستند با جریان تمامیتخواه آن دوره تقابل داشته باشند. لذا آقای خاتمی برای اینکه فشارها را از دوش آقای هاشمی کم کنند ترجیح دادند، استعفا کنند که این استعفا در تاریخ فرهنگ کشور ماندگار شد و تصویری که در تالار وحدت آن روز از این اتفاق مانده، از خاطرات ماندنی اهالی فرهنگ است. اهالی فرهنگ دریافته بودند وزیری که نزدیک به یک دهه در این دوره فعالیت داشته است، با آنها نوعی همداستانی داشتند.
پایان وزارت خاتمی، آغاز سیاستورزی لاریجانی
معاون اسبق وزارت ارشاد ادامه میدهد: بعد از آقای خاتمی ما شاهد بروز چهرهای جدید در حوزه فرهنگ هستیم که توسط آقای هاشمی از او رونمایی شد. آقای لاریجانی پیش از این چهره نامآوری نبود و سابقه او بیشتر در حوزههای غیرفرهنگی دیده میشد. میتوانیم بگوییم پایان خاتمی در حوزه فرهنگ آغازی برای سیاستورزی علی لاریجانی در حوزه فرهنگ و سپس در حوزه سیاست بود. این حضور، حضور پایداری نبود. آقای محمد هاشمی برادر رئیسجمهور که از صدا و سیما جابهجا شد، بهترین جایگزین برای رئیس سابق صدا و سیما علی لاریجانی بود. به اعتقاد حقشناس لاریجانی به خاطر تجربه وزارت ارشاد، نزدیکیاش به ناطق نوری و همچنین نسبت خانوادگی با آیتاللههاشم آملی و شهید مطهری بهترین گزینه برای صدا و سیما بود که همین آغاز جدیدی برای او بود.
میرسلیم و سوالی که بیپاسخ ماند
حق شناس با اشاره به وزارت مصطفی میرسلیم میگوید: معرفی آقای میرسلیم به عنوان وزیر ارشاد، اتفاقی بود که هنوز بسیاری از افراد برای آن پاسخی پیدا نکردهاند. ایشان هیچ سابقهای در حوزه فرهنگ نداشتهاند و تحصیلاتشان هم مهندس مکانیک بود. سابقه عملکردی ایشان هم در معاونت سیاسی وزارت کشور بوده است، لذا سوالی وجود داشته و دارد که ایشان چگونه به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد معرفی شدند، اما نهایتا ایشان حضورشان تا پایان دوره آقای هاشمی ادامه پیدا کرد.
دوران توام با آرامش ارشاد با وزارت
مسجد جامعی
محمدجواد حقشناس به وزارت ارشاد دوران اصلاحات میپردازد و میگوید: در این دوران وزیر فرهنگ در جایگاه رئیس دولت نشسته بود و با توجه به اولویتی که او برای توسعه سیاسی داشت، مهاجرانی برای وزارت ارشاد معرفی شد که تقابل آقای مهاجرانی با مجلس پنجم منجر به استیضاح ایشان و ماجراهایی شد که جامعه به خوبی به خاطر دارد. این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه دوره دوم آقای خاتمی را دورانی توام با آرامش برای وزارت ارشاد عنوان میکند و در تحلیل دوره وزارت احمد مسجد جامعی، میگوید: در دوران دوم دولت اصلاحات مشاهده میکنیم که یکی از چهرههای فرهنگی در راس وزارت فرهنگ قرار میگیرد. آقای مسجدجامعی از همکاران قدیم آقای خاتمی در این وزارتخانه بودند. ایشان از سطوح پایین این وزارتخانه کار خود را آغاز کردند و بعدها به سطح سرپرست معاونت فرهنگی رسیدند. آقای مسجد جامعی در دوران آقای مهاجرانی هم به عنوان قائم مقام این وزارتخانه فعالیت کردند.
نگاه کیهانی احمدینژاد به حوزه فرهنگ
معاون اسبق وزیر ارشاد میگوید: در دوران اول احمدینژاد وزارت ارشاد با چهرهای با سابقه کاملا نظامی به نام صفارهرندی روبهرو شد. صفار هرندی سالیان سال نفر دوم روزنامه کیهان و از نزدیکان حسین شریعتمداری بود و عملا رویکرد دولت اول احمدینژاد در این سالها به مقوله فرهنگ یک رویکرد کیهانی بود.
تغییر رویکرد دولت احمدینژاد به فرهنگ
این استاد دانشگاه معتقد است در دوران دوم احمدینژاد رویکرد به مقوله فرهنگ تغییر پیدا کرد. «محمد حسینی» به این مجموعه اضافه شد که شاخص این دوران و گرایش را شاید بتوانیم در دیدگاههای فرهنگی آقای مشایی ارزیابی کنیم. عملا وزارتخانه ارشاد در دوره دوم احمدینژاد کاملا متفاوت و متمایز از وزارت ارشاد دوره اول احمدینژاد بود.
انتظارات 180 درجه ای از جنتی
محمدجواد حقشناس با اشاره به روی کار آمدن دولت روحانی و انتظارات برای تشکیل دولت ائتلافی، به مولفههایی اشاره میکند که باعث انتخاب علی جنتی شد. او میگوید: آقای جنتی چهرهای نزدیک به روحانیت و مرجعیت بود. ایشان طلبه مدرسه حقانی بودند و همچنین به واسطه نسبت خود با آیتالله جنتی با جریان اصولگرا نزدیک بودند. از طرفی هم در مقطعی به عنوان مسئول دفتر آیتاللههاشمی رفسنجانی فعالیت میکردند. آقای علی جنتی بعد از انقلاب در عرصههای اجرایی و سیاسی مختلفی نیز مثل استانداری خراسان و خوزستان یا سفارت ایران در کویت فعالیت داشتند. همه اینها عواملی هستند که باعث شد آقای روحانی از علی جنتی در وزارت ارشاد استفاده کند. معاون وزارت ارشاد دوران اصلاحات با اشاره به وضعیت وزارت ارشاد میگوید: از آقای جنتی انتظاراتی با زاویه 180درجه وجود داشت. جامعه فرهنگی طبیعتا انتظار دارند این حوزه، حوزه متکثری باشد و حوزهای باشد که قواعد شناخته شده امروز در جهان ارتباطات و تنوع سلایق بتواند نیازهای مردم را به گونهای تامین کند که مخاطبان و مصرفکنندگان نیاز به رجوع به این کالاهای فرهنگی در خارج از مرزها نباشند.
از طرف دیگر هم نگاهی وجود دارد که این حوزه را با مولفههای سخت میبیند و فکر میکند در بخش فرهنگ هرچقدر سختگیرانهتر برخورد کند به ارزشهای مورد نظر انقلاب بیشتر بها داده میشود. طبیعتا با توجه به انتظاراتی که حوزویان و مراجع مذهبی دارند کار در این وزارتخانه بسیار سخت میشود. لذا مدیر این وزارتخانه در وضعیت متناقض قرار میگیرد. از یکسو قانون و رسانهها توقع آزادی بیان دارند و از سوی دیگر جریان تمامیتخواه ممکن است یک تیتر، عکس یا کاریکاتور را برخلاف ارزشهای خود تلقی کند و انتظار تعطیلی یک رسانه را داشته باشد. لذا اداره این وزارتخانه اصلا آسان نیست و کسی که قبول کرده مسئولیت این وزارتخانه را برعهده بگیرد باید آمادگی داشته باشد که بتواند انتظارات متفاوت را بشنود، به آنها پاسخ دهد و در بعضی جاها تصمیماتی بگیرد که قطعا یک سوی ماجرا از این تصمیمگیری ناراحت خواهد شد.
*همدلی
وزارت ارشاد نتیجه ادغام دو وزارتخانه بود
محمدجواد حقشناس با بیان اینکه وزارت ارشاد نیازمند یک بررسی تحلیلی و راهبردی است، به همدلی میگوید: باید بدانیم این وزارتخانه چگونه شکل گرفت و اهداف و ماموریتهایی که برای آن تعریف شده کدام است و نهایتا مدیران و چهرههایی که برای اداره این مجموعه انتخاب میشوند باید چه ویژگیها و مولفههایی داشته باشند. این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که «چه نسبتی بین مدیران این مجموعه و ماموریتها، عملکرد و انتظارهایی که در سطح نخبگان وجود دارد، است؟» به تاریخچه شکلگیری وزارت ارشاد پس از انقلاب میپردازد. او میگوید: وزارت ارشاد نتیجه ادغام دو وزارتخانه بود که قبل از انقلاب فعالیت میکردند. ما قبل از انقلاب یک وزارتخانه به نام فرهنگ و هنر داشتیم که تمرکز اصلی آن در حوزه فرهنگ عمومی و حوزه نخبگانی هنر و مباحث پیرامون آن بود و مشخصا حوزههایی مثل موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینما در حیطه وظایف این وزارتخانه بودند. حوزه اطلاعات، و جهانگردی نیز وزارتخانه مستقلی بود که عمدتا به حوزه رسانه و ارتباطات جمعی و گردشگری میپرداخت.
وزارتخانهای که ارشاد شد!
معاون اسبق وزیر ارشاد با بیان اینکه بعد از انقلاب اسلامی پیشنهاد میشود که این دو وزارتخانه ادغام شوند، ادامه میدهد: مرحوم «ناصر میناچی» اولین وزیر فرهنگ بعد از انقلاب در دوران دولت موقت بود. ایشان از موسسان وزارت ارشاد بودند و همکاری نزدیکی با مدیران دولت موقت و مجموعه افرادی مانند شهید مطهری، مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی داشتند که عضو شورای انقلاب فرهنگی بودند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه در مقاطع دهه 50 عنوان حسینیه ارشاد به مفهومی تبدیل شده بود که با خاستگاه انقلاب و حضور چهرههایی مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری پیوند جدی داشت، میگوید: آقای میناچی عنوان ارشاد را که برگرفته از مفهوم حسینیه ارشاد بود، پیشنهاد دادند که برای این وزارتخانه انتخاب شود. حقشناس میگوید: عنوان ارشاد هیچگاه برازنده این وزارتخانه نبوده است و اصلا وظایف و ویژگیهای این وزارتخانه هم با این عنوان متناسب نیست، چرا که عنوان ارشاد بیانگر نگاه بالا به پایین حاکمیت با مقوله فرهنگ است. بعد از اینکه واژه ارشاد برای این وزارتخانه انتخاب شد، پیشنهاد شد که پسوند اسلامی نیز به آن اضافه شود. نهایتا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نتیجه اتفاقات ابتدای انقلاب است که به نظر میرسد برای آن چندان مطالعهای صورت نگرفته است.
دوزدوزانی و تنش وزارت فرهنگ
این استاد دانشگاه به دوران وزارت عباس دوزدوزانی اشاره میکند و با بیان اینکه در این دوره نوعی نگاه انقلابی به حوزه فرهنگ و ارشاد شد، میگوید: بعد از تغییرات در دولت موقت، شاهد حضور آقای دوزدوزانی در این وزارتخانه هستیم که از شورای فرماندهی سپاه آمدند. درِ این وزارتخانه برای اولین بار بسته شد تا با عنوان پاکسازی نیروهایی که قبل از انقلاب در حوزه فرهنگ فعالیت میکردند، از این وزارتخانه خارج شوند. این اولین تنش در وزارت فرهنگ بود که بعد از این انتصاب صورت گرفت. این فعال سیاسی اصلاحطلب میافزاید: ارشاد، در اولین دوره بعد از آقای دوزدوزانی، شاهد معرفی آقای معادیخواه است. آقای معادیخواه از نیروهای جوان، روحانی باسابقه انقلابی و از نزدیکان چهرههای رهبران اول انقلاب مثل آیتاللههاشمی بودند. اما میبینیم حضور ایشان در وزارت فرهنگ و ارشاد کوتاهمدت بود. ایشان در میانههای کار مجبور میشوند از جایگاه خود استعفا دهند.
خاتمی؛ اولین وزیر
عضو حزب اعتماد ملی سپس به آغاز وزارت محمد خاتمی میپردازد و میگوید: بعد از آقای معادیخواه، آقای خاتمی برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شدند که در آن مقطع نماینده مردم اردکان در مجلس بودند و سابقه حضور در مرکز اسلامی هامبورگ را داشتند. ایشان همچنین نماینده امام (ره) در روزنامه کیهان بودند. شاید بتوانیم بگوییم آقای خاتمی اولین وزیر جدی، تاثیرگذار و ماندگار ارشاد بودند که ادامه وزارتشان تا پایان جنگ و دولت دوم آقای موسوی جایگاه ایشان را تقویت کرد.
او با بیان اینکه ما در این سالها شاهد پیوستن برخی سازمانهای بزرگ و کوچک به این وزارتخانه بودیم، از سازمانهای اوقاف و امور خیریه، سازمان حج و زیارت، خبرگزاری جمهوری اسلامی، سازمان ایرانگردی و جهانگردی، سازمان میراث فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات نام برد که وزارت ارشاد باید آنها را نیز سرپرستی میکرد. حقشناس ادامه میدهد: تبدیل برخی از حوزهها به معاونت وزارت ارشاد از ویژگیهای وزارت ارشاد این دوران است. مثلا قبلا معاونت سیاسی ادارهای زیرمجموعه معاونت هنری بود که آرام آرام بزرگتر و به معاونت تبدیل شد. همچنین وزیر فرهنگ در دوران جنگ مسئولیت ستاد تبلیغات جنگ را برعهده داشت.
عضو حزب اعتماد ملی سپس به ادامه فعالیت خاتمی در دوران سازندگی میپردازد و میگوید: با پایان دولت دفاع مقدس و شکلگیری دولت سازندگی آقای هاشمی در دوران نخست ریاستجمهوری خود تعدادی از چهرههای شاخص دوران قبل را نیز برای وزارت معرفی میکنند. در بین این چهرهها افرادی مثل مصطفی معین برای وزارت علوم، عبدالله نوری برای وزارت کشور و آقای خاتمی برای وزارت ارشاد بودند. این افراد جریان چپ دولت سازندگی را نمایندگی میکردند. اما با پایان دوران مجلس سوم و آغاز مجلس چهارم طبیعتا فشارها به دولت آقای هاشمی افزایش پیدا کرد تا ایشان در بعضی سیاستهای خود تجدید نظر کنند. وزارت فرهنگ و ارشاد هم از این نوع فشارها مصون نبود و این باعث تغییراتی در دوره دوم آقای هاشمی شد.
حق شناس ادامه میدهد: عدم معرفی آقای عبدالله نوری برای وزارت کشور و جایگزین شدن آقای بشارتی و معرفی نکردن آقای معین و جایگزین شدن آقای گلپایگانی از این دست اتفاقات بود و نهایتا افزایش فشار به روی وزارت فرهنگ منجر به استعفای آقای خاتمی شد. حقشناس در توضیح استعفای خاتمی میگوید: اولویتهای آقای هاشمی در آن مقطع در حوزه اقتصاد بود و ایشان نمیخواستند با جریان تمامیتخواه آن دوره تقابل داشته باشند. لذا آقای خاتمی برای اینکه فشارها را از دوش آقای هاشمی کم کنند ترجیح دادند، استعفا کنند که این استعفا در تاریخ فرهنگ کشور ماندگار شد و تصویری که در تالار وحدت آن روز از این اتفاق مانده، از خاطرات ماندنی اهالی فرهنگ است. اهالی فرهنگ دریافته بودند وزیری که نزدیک به یک دهه در این دوره فعالیت داشته است، با آنها نوعی همداستانی داشتند.
پایان وزارت خاتمی، آغاز سیاستورزی لاریجانی
معاون اسبق وزارت ارشاد ادامه میدهد: بعد از آقای خاتمی ما شاهد بروز چهرهای جدید در حوزه فرهنگ هستیم که توسط آقای هاشمی از او رونمایی شد. آقای لاریجانی پیش از این چهره نامآوری نبود و سابقه او بیشتر در حوزههای غیرفرهنگی دیده میشد. میتوانیم بگوییم پایان خاتمی در حوزه فرهنگ آغازی برای سیاستورزی علی لاریجانی در حوزه فرهنگ و سپس در حوزه سیاست بود. این حضور، حضور پایداری نبود. آقای محمد هاشمی برادر رئیسجمهور که از صدا و سیما جابهجا شد، بهترین جایگزین برای رئیس سابق صدا و سیما علی لاریجانی بود. به اعتقاد حقشناس لاریجانی به خاطر تجربه وزارت ارشاد، نزدیکیاش به ناطق نوری و همچنین نسبت خانوادگی با آیتاللههاشم آملی و شهید مطهری بهترین گزینه برای صدا و سیما بود که همین آغاز جدیدی برای او بود.
میرسلیم و سوالی که بیپاسخ ماند
حق شناس با اشاره به وزارت مصطفی میرسلیم میگوید: معرفی آقای میرسلیم به عنوان وزیر ارشاد، اتفاقی بود که هنوز بسیاری از افراد برای آن پاسخی پیدا نکردهاند. ایشان هیچ سابقهای در حوزه فرهنگ نداشتهاند و تحصیلاتشان هم مهندس مکانیک بود. سابقه عملکردی ایشان هم در معاونت سیاسی وزارت کشور بوده است، لذا سوالی وجود داشته و دارد که ایشان چگونه به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد معرفی شدند، اما نهایتا ایشان حضورشان تا پایان دوره آقای هاشمی ادامه پیدا کرد.
دوران توام با آرامش ارشاد با وزارت
مسجد جامعی
محمدجواد حقشناس به وزارت ارشاد دوران اصلاحات میپردازد و میگوید: در این دوران وزیر فرهنگ در جایگاه رئیس دولت نشسته بود و با توجه به اولویتی که او برای توسعه سیاسی داشت، مهاجرانی برای وزارت ارشاد معرفی شد که تقابل آقای مهاجرانی با مجلس پنجم منجر به استیضاح ایشان و ماجراهایی شد که جامعه به خوبی به خاطر دارد. این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه دوره دوم آقای خاتمی را دورانی توام با آرامش برای وزارت ارشاد عنوان میکند و در تحلیل دوره وزارت احمد مسجد جامعی، میگوید: در دوران دوم دولت اصلاحات مشاهده میکنیم که یکی از چهرههای فرهنگی در راس وزارت فرهنگ قرار میگیرد. آقای مسجدجامعی از همکاران قدیم آقای خاتمی در این وزارتخانه بودند. ایشان از سطوح پایین این وزارتخانه کار خود را آغاز کردند و بعدها به سطح سرپرست معاونت فرهنگی رسیدند. آقای مسجد جامعی در دوران آقای مهاجرانی هم به عنوان قائم مقام این وزارتخانه فعالیت کردند.
نگاه کیهانی احمدینژاد به حوزه فرهنگ
معاون اسبق وزیر ارشاد میگوید: در دوران اول احمدینژاد وزارت ارشاد با چهرهای با سابقه کاملا نظامی به نام صفارهرندی روبهرو شد. صفار هرندی سالیان سال نفر دوم روزنامه کیهان و از نزدیکان حسین شریعتمداری بود و عملا رویکرد دولت اول احمدینژاد در این سالها به مقوله فرهنگ یک رویکرد کیهانی بود.
تغییر رویکرد دولت احمدینژاد به فرهنگ
این استاد دانشگاه معتقد است در دوران دوم احمدینژاد رویکرد به مقوله فرهنگ تغییر پیدا کرد. «محمد حسینی» به این مجموعه اضافه شد که شاخص این دوران و گرایش را شاید بتوانیم در دیدگاههای فرهنگی آقای مشایی ارزیابی کنیم. عملا وزارتخانه ارشاد در دوره دوم احمدینژاد کاملا متفاوت و متمایز از وزارت ارشاد دوره اول احمدینژاد بود.
انتظارات 180 درجه ای از جنتی
محمدجواد حقشناس با اشاره به روی کار آمدن دولت روحانی و انتظارات برای تشکیل دولت ائتلافی، به مولفههایی اشاره میکند که باعث انتخاب علی جنتی شد. او میگوید: آقای جنتی چهرهای نزدیک به روحانیت و مرجعیت بود. ایشان طلبه مدرسه حقانی بودند و همچنین به واسطه نسبت خود با آیتالله جنتی با جریان اصولگرا نزدیک بودند. از طرفی هم در مقطعی به عنوان مسئول دفتر آیتاللههاشمی رفسنجانی فعالیت میکردند. آقای علی جنتی بعد از انقلاب در عرصههای اجرایی و سیاسی مختلفی نیز مثل استانداری خراسان و خوزستان یا سفارت ایران در کویت فعالیت داشتند. همه اینها عواملی هستند که باعث شد آقای روحانی از علی جنتی در وزارت ارشاد استفاده کند. معاون وزارت ارشاد دوران اصلاحات با اشاره به وضعیت وزارت ارشاد میگوید: از آقای جنتی انتظاراتی با زاویه 180درجه وجود داشت. جامعه فرهنگی طبیعتا انتظار دارند این حوزه، حوزه متکثری باشد و حوزهای باشد که قواعد شناخته شده امروز در جهان ارتباطات و تنوع سلایق بتواند نیازهای مردم را به گونهای تامین کند که مخاطبان و مصرفکنندگان نیاز به رجوع به این کالاهای فرهنگی در خارج از مرزها نباشند.
از طرف دیگر هم نگاهی وجود دارد که این حوزه را با مولفههای سخت میبیند و فکر میکند در بخش فرهنگ هرچقدر سختگیرانهتر برخورد کند به ارزشهای مورد نظر انقلاب بیشتر بها داده میشود. طبیعتا با توجه به انتظاراتی که حوزویان و مراجع مذهبی دارند کار در این وزارتخانه بسیار سخت میشود. لذا مدیر این وزارتخانه در وضعیت متناقض قرار میگیرد. از یکسو قانون و رسانهها توقع آزادی بیان دارند و از سوی دیگر جریان تمامیتخواه ممکن است یک تیتر، عکس یا کاریکاتور را برخلاف ارزشهای خود تلقی کند و انتظار تعطیلی یک رسانه را داشته باشد. لذا اداره این وزارتخانه اصلا آسان نیست و کسی که قبول کرده مسئولیت این وزارتخانه را برعهده بگیرد باید آمادگی داشته باشد که بتواند انتظارات متفاوت را بشنود، به آنها پاسخ دهد و در بعضی جاها تصمیماتی بگیرد که قطعا یک سوی ماجرا از این تصمیمگیری ناراحت خواهد شد.
*همدلی