جشن شکرگزاری به خاطر ترور نافرجام محمدرضا شاه پهلوی
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ که جمعی از مردم تهران که حکومت آنها را خودجوش خوانده بود، در انزجار از ترور شاه به خیابان آمدند و راهپیمایی کردند. این جمعیت حدود بیست روز پس از ترور شاه در کاخ مرمر تصمیم به راهپیمایی گرفتند.
شرح ترور شاه در کاخ مرمر
محمدرضاشاه پهلوی هر روز ساعت ۹ صبح به کاخ مرمر میرفت و در آنجا مشغول به کار میشد. زمانی که شاه در روز شنبه ۲۱ فروردین ماه سال ۱۳۴۴ به روال همیشه جلوی پلکان سرسرای کاخ از خودرو پیاده شد تا وارد ساختمان دفتر کار خود در کاخ شود، سرباز وظیفه گارد جاویدان که چهل متر دورتر از ساختمان بود و مسلسل به دست داشت آغاز به تیراندازی کرد و به سوی ساختمان دوید. هیچ یک از گلولههای شلیک شده به شاه نرسید، ولی به باغبان کاخ مجروح شد. این سرباز که رضا شمسآبادی نام داشت شتابان کوشش کرد خود را به سرسرا برساند و شاه را مورد هدف قرار دهد.
با بلند شدن صدای نخستین رگبار مسلسل یکی از محافظان شاه که دورتر ایستاده بود، به سوی کاخ دوید و به رضا شمسآبادی دو تیر شلیک کرد. رضا شمسآبادی به یکی از محافظان درون سرسرا تیر زد و با وجود جراحت، همچنان سرسرا را به رگبار مسلسل بست تا اینکه محافظان دیگر نیز رسیدند و او را از پای درآوردند.
محل دفن رضا شمس آبادی ضارب شاه
استوار باباییان نخستین کسی بود که با شمسآبادی درگیر شد و به او فرمان ایست داد و دو گلوله به وی شلیک کرد. شمس آبادی نیز باباییان را به رگبار بست، اما او خود را به شمس آبادی رساند و جلوی وی را گرفت تا مانع از ورودش به دفتر شاه شود، اما موفق نشد و با گلوله دوم کشته شد.
شمس آبادی با وجود تیری که خورده بود، به پیش رفت و در سرسرای کاخ مرمر با یکی از اعضای گارد به نام لشکری روبرو شد که در درگیری بین آنها لشکری کشته شد. شمس آبادی که سه گلوله هم در بدن داشت در سرسرای کاخ تلاش کرد خشاب اسحله خود را تعویض کند که در همین حال سرباز دیگری از گارد جایدان پنج تیر به شمسآبادی زد کرد و وی را کشت. شمس آبادی دوتن از محافظان شاه را به قتل رساند و باغبان و خدمه شاه را زخمی کرد. اما هیچ آسیبی به شاه نرسید. نام سربازی که در جریان درگیری رضا شمس آبادی را کشت رضا زابلی بود که پس از انقلاب دستگیر و اعدام شد.
دستگیری و دادگاه متهمان ترور شاه
از آنجایی که این تیراندازی در کاخ مرمر رخ داده بود، رکن ۲ ارتش یعنی ضداطلاعات ارتش، عاملان را دستگیر کرد. پرویز نیکخواه و احمد منصوری و سایرین دستگیر شدند و موقعی که کارشان در آنجا تمام شد، تحویل ساواک شدند. پرویز ثابتی در خاطراتش واقعه را چنین بیان میکند: «درباره شبکهای که دست به ترور شاه در کاخ مرمر زد، یعنی گروه پرویز نیکخواه عضو کنفدراسیون ما اطلاعات زیادی داشتیم. نیکخواه، منصوری تهرانی و فیروز شیروانلو در انگلستان عضو کنفدراسیون بوده و در جناح مائوئیست کنفدراسیون فعالیت میکردند. موقعی که به ایران آمدند دستور مراقبت از آنها از ستاد به ساواک تهران داده شده بود. آنها در این زمان کارهای مطالعاتی میکردند تا ببینند زمینه برای فعالیتهای پارتیزانی چه موقع در کشور آمادهاست. در این وسط فردی به نام کامرانی آمده بود و گفته بود که من یک سرباز وظیفه را در کاخ مرمر میشناسم که میتواند شاه را ترور کند. آن وقت منصوری آمده بود جریان را به نیکخواه گزارش داده بود و نیکخواه گفته بود که ما الان در آن موقعیت سازمانی نیستیم که بتوانیم از این قضیه بهرهبرداری کنیم، اما منصوری، کامرانی را تشویق کرده بود و او هم رفته بود، شمسآبادی را به تیراندازی به شاه تشویق کرده بود. شبکه بیشتر از ۱۴ نفر نبودند که همگی دستگیر شدند.»
محل اصابت گلوله به دفتر شاه در کاخ مرمر
بیشتر بخوانید: ترور محمدرضا شاه در سالگرد تاسیس دانشگاه تهران
با وجود اینکه ثابتی از تسلط ساواک بر این گروه مینویسد؛ اما سپهبد هاشمیژاد که از فرماندهان گارد جاویدان بود در مصاحبهای اعلام کرد که در پرونده شمس آبادی هیچ هشدار و سوءسابقهای وجود نداشت و ما با اعتماد به ساواک وی را در گارد جاویدان گماشته بودیم. در واقع گارد جاویدان تا آن زمان حدود ۳ هزار نیرو داشت که اغلب از سربازان وظیفه بودند، ولی پس از این رویداد دیگر از سربازان وظیفه در گارد جاویدان استفاده نشد.
به گزارش رویداد۲۴ حکومت روز ۲۱ فروردین را روز نیایش نامگذاری کرد و تعدادی از طرفداران سلطنت در روزیهای بعدی برای محکومیت اقدام به کشتن شاه تظاهرات کردند که رسانهها از آن به عنوان حماسه یاد کردند. همچنین گروهی که شمس آبادی با آنها ارتباط داشت دستگیر شدند و ساواک گزارش داد که ترور را گروهی مائوئیست سامان دادهاند که هسته اصلی آنها در لندن و توسط پرویز نیکخواه تشکیل شده و برنامه آنها ترور شاه و جنگ پارتیزانی برای گرفتن حکومت در ایران و تشکیل حکومتی مائوئیستی بوده است.
ساواک تمام اعضای این گروه را دستگیر کرد و سردسته آنان یعنی پرویز نیکخواه را به حبس ابد محکوم کرد. اما نیکخواه در زندان تواب شد و در سال ۱۳۴۶ به دیدار شاه رفت و پس از آن در حکومت پهلوی مشغول به کار شد. وی پیشبینی نکرده بود که یازده سال بعد انقلاب خواهد شد و انقلابیون وی را به جوخه اعدام خواهند سپرد.
علت بخشش اعضای این گروه، آنطور که مقامات حکومت پهلوی میگویند، «بزرگواری شاهنشاه» نبود. پس از دستگیری این دانشجویان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی برای گروه نیکخواه، سمیناری در خرداد ماه ۱۳۴۴ در شهر دوسلدورف آلمان غربی با حضور ۵۰ تن از نمایندگان یکانهای اروپایی و کادرهای با تجربه کنفدراسیون برای رسیدگی به خط مشی کنفدراسیون برگزار کرد.
اقدام دانشجویان کنفدراسیون بسیار موثر بود. نخست کمیته صلح راسل برنامهای برگزار کرد و شخص برتراند راسل نامهای به امیرعباس هویدا نوشت و خواستار آزادی دانشجویان شد. اتحادیه دانشجویان عراقی، شورای سازمانهای آفریقایی، سازمان دانشجویان آفریقای غربی و اتحادیه دانشجویان قبرسی در انگلستان در نامه سرگشادهای به دستگیری گروه نیکخواه در ایران اعتراض کردند.
در فرانسه کمیتهای متشکل از ژان پل سارتر، سیمون دوبوار، فرانسوار موریاک و لویی آراگون برای آزاد کردن دانشجویان برپاشد. این کمیته در بیانیهای که در روزنامه لوموند به چاپ رساند، نگرانی خود را درباره خطری که جان دانشجویان ابراز داشت. این نگرانی به حق بود چرا که از میان ۱۴ نفری که دستگیر شده بودند ۴ نفر در جریان ترور دست داشتند و مابقی اقدامی نکرده بودند. حتی خود نیکخواه نیز فقط حرکت شمسآبادی را تایید کرده بود و نه دستوری داده بود و نه از نقشه خبری داشت. علاوه بر این، حکومت پهلوی میتوانست از این اتفاق بهانهای برای سرکوب گروههای دانشجویی بسازد؛ همانطور که پس از ترور شاه در سال ۲۸ تا حدی این کار را انجام داد و نتایج خفقانی که در نتیجه مبارزه با ترور شاه ایجاد شد به کودتای ۲۸ مرداد نیز رسید.
اگرچه نیکخواه در ایران تواب شد و به حکومت پهلوی پیوست، اما دانشجویان کنفدراسیون مبارزات خود را ادامه دادند و در سال ۱۳۴۶ که شاه و فرح به آلمان غربی سفر کردند، کنفدراسیون نتظاهرات گستردهای را در برلین سامان داد که متفکران و مبارزان معروف جهان نیز آن را همراهی کردند.