چرا ایرانیان این قدر پیگیر ترامپ و انتخابات آمریکا هستند؟
با این که 5 روز از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میگذرد و به قاعده موضوعی است مربوط به آن سامان و نه ایرانیان اما همچنان در محافل سیاسی و اجتماعی و خانوادگی ایرانیان درباره دلایل پیروزی دونالد ترامپ صحبت میشود.
رویداد۲۴-با این که 5 روز از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میگذرد و به قاعده
موضوعی است مربوط به آن سامان و نه ایرانیان اما همچنان در محافل سیاسی و
اجتماعی و خانوادگی ایرانیان درباره دلایل پیروزی دونالد ترامپ صحبت
میشود.
کار به جایی رسیده که برخی به گونه ای از شکست خانم کلینتون سخن میگویند که انگار عزیزی را از دست داده اند یا بعضی آن قدر از پیروزی ترامپ ذوق زده اند که انگار قرار است بخشی از ثروت خود را به آنها ببخشد و برخوردها به گونه ای است که موضوع بیش از آنچه تصور می شود به ایران و ایرانیان مربوط به نظر می رسد.
اما چرا پیروزی ترامپ و شکست هیلاری و کل پروژه یا پروسه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا حتی فرای سیاسیون و نخبگان برای شهروندان عادی و غیر سیاسی هم جذاب است و در این دوره بسیار جذاب تر؟
مهمترین دلیل این است که دونالد ترامپ تهدید کرده بود در صورت پیروزی «برجام» را لغو میکند. هر چند بعدتر نظر خود را تعدیل کرد اما حساسیت افکار عمومی را در ایران برانگیخت. چون برجام (توافق هسته ای ایران با 6 کشور) بر اقتصاد و معیشت و تجارت و صنعت هم در ایران اثرگذار است.
هیچگاه انتخاب یک دموکرات یا جمهوری خواه تا این اندازه برای اقشار غیرسیاسی اهمیت نداشته خاصه این که ذهنیت دایی جان ناپلئونی بر این باور است که اتفاقات اصلی پشت پرده رخ می دهد اما این بار به خاطر برجام نگاههای بیشتری به سوی انتخابات آمریکا بود.
دومین دلیل این است که دو رقیب، فراتر از سیاست مطرح بودند. یکی به خاطر زن بودن و این که میخواست اولین رییس حمهوری زن در تاریخ ایالات متحده باشد و دیگری به سبب اشتهار به بازرگانی و کارآفرینی و ثروت و جذابیت های دیگر و خصوصا به سبب مناظره ها که یکدیگر را متهم می کردند و قضیه به روابط غیراخلاقی و فراخانوادگی و حتی اتهام تجاوز هم سرایت کرد.
موضوعی که سیاست را از هسته سخت و زمخت آن خارج ساخت و مانند سوژه های زرد برخی رسانه های غیر جدی قابل نقل در گفت و گوهای مردم شد.
دلیل سوم را می توان جمعیت ایرانی ساکن آمریکا دانست که موجب شده برخی خانواده ها به صورت مستقیم ارتباط داشته باشند و آن حساسیت ها به داخل هم منتقل شده بود.
وجه چهارم گسترش شبکه های مجازی است. اگر در دوره های قبلی مردم تنها از طریق صدا و سیما و شبکه های ماهواره ای و مطبوعات و تارنماها باخبر می شدند این مرتبه نرم افزارهای پیام رسان موبایلی هم تصاویر و گفته های هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را به جمعیت بسیار گسترده تری منتقل می کردند.
اگر صدا و سیما و مطبوعات و سایت ها نمی توانستند برخی تصاویر و صحبت ها را منعکس کنند شبکه های اجتماعی بی محابا و بی سانسور این کار را انجام دادند و همین امر مردم را بیشتر درگیر کرد.
پنجمین دلیلی که می توان برشمرد اشتهار ترامپ به پوپولیسم است و چون مردم ایران این تجربه را در 8 سال پر ماجرا با محمود احمدی نژاد پشت سر گذاشته اند می خواستند بدانند آمریکایی ها با این قضیه چه مواجهه ای دارند.
هر چند هنوز مشخص نیست که پوپولیسم ترامپ از چه سنخی است و آیا در عمل نیز همان شیوه را ادامه می دهد یا نه اما به هر رو مقایسه او با احمدی نژاد به رغم همه تفاوت های ایدیولوژیک و خاستگاهی نه تنها در ایران که در کشورهای دیگر هم صورت پذیرفته است.
جذابیت بعدی به سبب این است که «ایران» یکی از موضوعات محل مناقشه در مناظره ها بود و طبعا وقتی از ایران صحبت می شد هم مقامات و هم مردم ایران با دقت بیشتر موضوع و محتوا و نتیجه را پی گیری می کردند.
نکته هفتمی که می توان برشمرد این است که در ایران شبیه سازییی شکل گرفته بود که هر چند اصالت ندارد اما انگار رقابت دموکرات ها و جمهوری خواهان مانند رقابت اصلاح طلبان و اصول گرایان است و همین دسته بندی را در قالب هیلاری و ترامپ سامان دادند.
برخی رسانه ها هم در ایران این ذهنیت را دامن زدند و انگار پیروزی ترامپ تضمین کننده پیروزی اصول گرایان است و روحانی شکل ایرانی هیلاری است!
دلیل هشتم را می توان در این دانست که سیاست بار دیگر به مقوله جذابی در ایران تبدیل شده است. یک چند ایرانیان از سیاست فاصله گرفته بودند اما دوباره دریافتند بر همه شئون زندگی سایه انداخته است و اگر آنان سیاست را رها کنند سیاست رهایشان نمی کند. بنابراین سیاست را خاصه وقتی همه جهان درباره آن صحبت می کنند بیشتر پی می گیرند.
نهمین دلیل پی گیری و حساسیت این است که مدتی است اقتصاد ایران منتظر دستاوردهای برجام است. به موضوع برجام در بخش دیگری اساره شد و غرض از این اشار مستقل احساس تأثیرگذاری نتایج انتخابات آمریکا بر قیمت اقلامی چون طلاست و این که سرمایه گذاری کنند یا نه.
ذهنیت ایرانی در گیر سود و زیان است و اهل کسب و کار و تجارت از این منظر به قضیه می نگرند. از دو سه هفته مانده به انتخابات این بحث درگرفت که قیمت طلا بالا می رود یا نه چون هر گاه فضا غیر مطمئن می شود مردم به خرید طلا روی می آورند.
دست آخر این که مردم برای خود فرضیاتی دارند و بعضا با هم قول و قرار میگذارند و احساس همذاتپنداری میکنند.
کم نبودند کسانی که میگفتند قرار است یک زن رییس جمهور شود و برای همین فردی با مختصات ترامپ را به عنوان رقیب برای او تراشیده اند تا پیروزی هیلاری تضمین شود. برخی از نظریه پردازان نیز به عنوان پیش بینی بر همین ادعا پای میفشردند.
مردم پیگیر بودند تا ببینند چه اتفاقی میافتد و همچون انتخابات ریاست جمهوری در ایران سه شنبه شب تا بامداد بیدار ماندند. جالب این که خیلیها بدشان نمیآمد ترامپ پیروز شود. ما مردمانی در پی هیجان هستیم...
کار به جایی رسیده که برخی به گونه ای از شکست خانم کلینتون سخن میگویند که انگار عزیزی را از دست داده اند یا بعضی آن قدر از پیروزی ترامپ ذوق زده اند که انگار قرار است بخشی از ثروت خود را به آنها ببخشد و برخوردها به گونه ای است که موضوع بیش از آنچه تصور می شود به ایران و ایرانیان مربوط به نظر می رسد.
اما چرا پیروزی ترامپ و شکست هیلاری و کل پروژه یا پروسه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا حتی فرای سیاسیون و نخبگان برای شهروندان عادی و غیر سیاسی هم جذاب است و در این دوره بسیار جذاب تر؟
مهمترین دلیل این است که دونالد ترامپ تهدید کرده بود در صورت پیروزی «برجام» را لغو میکند. هر چند بعدتر نظر خود را تعدیل کرد اما حساسیت افکار عمومی را در ایران برانگیخت. چون برجام (توافق هسته ای ایران با 6 کشور) بر اقتصاد و معیشت و تجارت و صنعت هم در ایران اثرگذار است.
هیچگاه انتخاب یک دموکرات یا جمهوری خواه تا این اندازه برای اقشار غیرسیاسی اهمیت نداشته خاصه این که ذهنیت دایی جان ناپلئونی بر این باور است که اتفاقات اصلی پشت پرده رخ می دهد اما این بار به خاطر برجام نگاههای بیشتری به سوی انتخابات آمریکا بود.
دومین دلیل این است که دو رقیب، فراتر از سیاست مطرح بودند. یکی به خاطر زن بودن و این که میخواست اولین رییس حمهوری زن در تاریخ ایالات متحده باشد و دیگری به سبب اشتهار به بازرگانی و کارآفرینی و ثروت و جذابیت های دیگر و خصوصا به سبب مناظره ها که یکدیگر را متهم می کردند و قضیه به روابط غیراخلاقی و فراخانوادگی و حتی اتهام تجاوز هم سرایت کرد.
موضوعی که سیاست را از هسته سخت و زمخت آن خارج ساخت و مانند سوژه های زرد برخی رسانه های غیر جدی قابل نقل در گفت و گوهای مردم شد.
دلیل سوم را می توان جمعیت ایرانی ساکن آمریکا دانست که موجب شده برخی خانواده ها به صورت مستقیم ارتباط داشته باشند و آن حساسیت ها به داخل هم منتقل شده بود.
وجه چهارم گسترش شبکه های مجازی است. اگر در دوره های قبلی مردم تنها از طریق صدا و سیما و شبکه های ماهواره ای و مطبوعات و تارنماها باخبر می شدند این مرتبه نرم افزارهای پیام رسان موبایلی هم تصاویر و گفته های هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را به جمعیت بسیار گسترده تری منتقل می کردند.
اگر صدا و سیما و مطبوعات و سایت ها نمی توانستند برخی تصاویر و صحبت ها را منعکس کنند شبکه های اجتماعی بی محابا و بی سانسور این کار را انجام دادند و همین امر مردم را بیشتر درگیر کرد.
پنجمین دلیلی که می توان برشمرد اشتهار ترامپ به پوپولیسم است و چون مردم ایران این تجربه را در 8 سال پر ماجرا با محمود احمدی نژاد پشت سر گذاشته اند می خواستند بدانند آمریکایی ها با این قضیه چه مواجهه ای دارند.
هر چند هنوز مشخص نیست که پوپولیسم ترامپ از چه سنخی است و آیا در عمل نیز همان شیوه را ادامه می دهد یا نه اما به هر رو مقایسه او با احمدی نژاد به رغم همه تفاوت های ایدیولوژیک و خاستگاهی نه تنها در ایران که در کشورهای دیگر هم صورت پذیرفته است.
جذابیت بعدی به سبب این است که «ایران» یکی از موضوعات محل مناقشه در مناظره ها بود و طبعا وقتی از ایران صحبت می شد هم مقامات و هم مردم ایران با دقت بیشتر موضوع و محتوا و نتیجه را پی گیری می کردند.
نکته هفتمی که می توان برشمرد این است که در ایران شبیه سازییی شکل گرفته بود که هر چند اصالت ندارد اما انگار رقابت دموکرات ها و جمهوری خواهان مانند رقابت اصلاح طلبان و اصول گرایان است و همین دسته بندی را در قالب هیلاری و ترامپ سامان دادند.
برخی رسانه ها هم در ایران این ذهنیت را دامن زدند و انگار پیروزی ترامپ تضمین کننده پیروزی اصول گرایان است و روحانی شکل ایرانی هیلاری است!
دلیل هشتم را می توان در این دانست که سیاست بار دیگر به مقوله جذابی در ایران تبدیل شده است. یک چند ایرانیان از سیاست فاصله گرفته بودند اما دوباره دریافتند بر همه شئون زندگی سایه انداخته است و اگر آنان سیاست را رها کنند سیاست رهایشان نمی کند. بنابراین سیاست را خاصه وقتی همه جهان درباره آن صحبت می کنند بیشتر پی می گیرند.
نهمین دلیل پی گیری و حساسیت این است که مدتی است اقتصاد ایران منتظر دستاوردهای برجام است. به موضوع برجام در بخش دیگری اساره شد و غرض از این اشار مستقل احساس تأثیرگذاری نتایج انتخابات آمریکا بر قیمت اقلامی چون طلاست و این که سرمایه گذاری کنند یا نه.
ذهنیت ایرانی در گیر سود و زیان است و اهل کسب و کار و تجارت از این منظر به قضیه می نگرند. از دو سه هفته مانده به انتخابات این بحث درگرفت که قیمت طلا بالا می رود یا نه چون هر گاه فضا غیر مطمئن می شود مردم به خرید طلا روی می آورند.
دست آخر این که مردم برای خود فرضیاتی دارند و بعضا با هم قول و قرار میگذارند و احساس همذاتپنداری میکنند.
کم نبودند کسانی که میگفتند قرار است یک زن رییس جمهور شود و برای همین فردی با مختصات ترامپ را به عنوان رقیب برای او تراشیده اند تا پیروزی هیلاری تضمین شود. برخی از نظریه پردازان نیز به عنوان پیش بینی بر همین ادعا پای میفشردند.
مردم پیگیر بودند تا ببینند چه اتفاقی میافتد و همچون انتخابات ریاست جمهوری در ایران سه شنبه شب تا بامداد بیدار ماندند. جالب این که خیلیها بدشان نمیآمد ترامپ پیروز شود. ما مردمانی در پی هیجان هستیم...
منبع: عصر ایران