تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۲۴ آبان ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ درباره مردانی که تا مدت‌ها صحنه از آن آن‌ها است

پوست‎اندازی سینمای ایران با بازیگران نوظهور

سینمای ایران در حال پوست انداختن است. این را می‌شود از اندیشه‌ها و افکار نویی که به سینمای ایران وارد شده‌اند و مشغول ساخت فیلم هستند فهمید.
رویداد۲۴سینمای ایران در حال پوست انداختن است. این را می‌شود از اندیشه‌ها و افکار نویی که به سینمای ایران وارد شده‌اند و مشغول ساخت فیلم هستند فهمید.

این پوست انداختن را می‌توان در تغییر نسل بازیگران سینمای ایران هم دید. به هر حال این ایده‌های نو، مجریان نو هم می‌خواهد. این تغییر و رشد در میان بازیگران مرد سینمای ایران بسیار محسوس‌تر است.

بازیگرانی که بازی‌های متفاوت و درخشان‌شان آن‌ها را از سایرین متمایز کرده است. این نسل جدید به مدد هوش ذاتی خود انتخاب‌های درستی هم در مسیر کاری‌شان داشته‌اند و همین باعث می‌شود به تداوم مسیر مناسبی که پی گرفته‌اند اُمیدوار باشیم. 

این‌که چرا هم‌پای این بازیگران نوظهور مرد بازیگران زن جدیدی که با همین درخشش کار کنند پیدا نشده موضوع جالبی است.

شاید می‌توان این موضوع را با دیگر عوامل سینما مطرح کرد و علت را از آن‌ها جویا شد. شاید نقش‌های درخشانی هم‌پای نقش‌هایی که برای مردان نوشته می‌شوند برای بازیگران جوان زن سینمای ایران نوشته نشده. شاید استعدادهای لازم در این حوزه تربیت نشده‌اند که ما شاهد انتخاب‌های تکراری از میان بازیگران زن سینمای ایران هستیم.

شاید بازیگران زن ما کوشش لازم را برای درخشش هم‌پای بازیگران مرد نورسیده انجام نمی‌دهند و.... هر چه هست ما در حوزه بانوان شاهد رکود عمیقی در حوزه بازیگری هستیم. رکودی که می‌تواند ضربه بزرگی به سینمای ایران وارد نماید. کمترین ضربه عدم رشد بازیگران زن کمبود نقش‌های به‌یادماندنی برای بازیگران زن سینمای ایران در آینده است. اما این بازیگران نوظهور و متفاوت چه کسانی هستند:

نویدمحمدزاده
نوید محمدزاده را می‌توان در صدر لیست بازیگران مرد نوظهور سینمای ایران قرار داد. بازیگری که بعد از اکران ابد و یک روز به شهرتی کم‌نظیر دست پیدا کرد و یک‌تنه تمام جوایز ممکن در زمینه بازیگری را درو کرد. اما نویدمحمدزاده پیش از این شهرت ناگهانی سابقه کم‌نظیری در تئاتر کشور داشته است.

سابقه‌ای که کمک بسیاری برای بازی در نقش‌های متفاوت سینمایی‌اش بوده و او را به مسلط‌‌ترین بازیگر این جمع نوظهور بدل کرده است. 

نوید محمد زاده سی ساله است و کارش را از سال هشتاد و هفت با بازی در پسران آفتاب در تئاتر آغاز کرد. اما از تئاترهایی که موجب شهرت فراگیر محمدزاده به عنوان یک استعداد نورسیده شد می‌توان به زمستان66،مرد بالشی و پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد اشاره کرد. محمدزاده در فیلم‌های کوتاه فراوانی هم ایفای نقش کرده است. آن تجربه‌ها باعث شده محمد زاده با کارگردان جوان بسیاری آشنا شود و این آشنایی اتفاقات درخشانی را در سینمای ایران رقم بزند. اتفاقاتی مانند ابد و یک روز. 

محمدزاده کارش را در سینمای ایران با آندو بهروز قبادی آغاز کرد که هیچ‌گاه پروانه نمایش نگرفت. بعد در میان ابرها و لرزاننده چربی محمد شیروانی را کار کرد که هیچ‌گاه اکران گسترده‌ای نداشتند.

فیلمی که نام محمدزاده را بر سر زبان‌ها انداخت عصبانی نیستم رضا درمیشیان بود که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد آن سال جشنواره فجر را برای او به ارمغان آورد اما به دلایلی این جایزه به او اهدا نشد. با اکران نشدن این فیلم و نمایش نه چندان موفق سیزده محمدزاده هنوز میان توده مردم شناخته شده نبود.

همه از او به عنوان یک استعداد ناب بازیگری نام می‌بردند اما کسی او را نمی‌شناخت. حتی اکران ناهید هم کمکی به شناخته‌شدن او نکرد. سال نود و چهار بود که ناگهان ورق برگشت و او با سه فیلم متفاوت در جشنواره فیلم فجر حاضر شد و علاوه بر کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ابد و یک روز در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد هم کاندیدا شد.

سال نود و پنج را می‌توان ظهور این استعداد جوان در میان مردم دانست. بدون شک سال نود و پنج سال نوید محمدزاده است که تمامی فیلم‌هایش در اکران دیده شدند و فروش خوبی هم داشتند. نوید محمدزاده تا به این لحظه بازیگر جدید و بی‌رقیب سینمای ایران است.

اما خطری که او را تهدید می‌کند تکراری شدن است. نوع بازی محمدزاده با این میزان از پرخاشگری و عصبیت به شدت قابلیت کلیشه شدن را دارد. قابلیتی که در حامد بهداد هم وجود داشت و او را به سمت همین کلیشه شدن پیش برد. هر چند محمدزاده نشان داده در انتخاب‌هایش هوش فراوانی به خرج می‌دهد و سعی می‌کند بهترین انتخاب‌های ممکن را داشته باشد.

ساعد سهیلی
ساعد سهیلی را می‌توان باتجربه‌ترین بازیگر این نسل جدید دانست. بازیگری که به واسطه پدرش سعید سهیلی بسیار زودتر از سایر هم‌نسلانش وارد کار بازیگری شد و با ایفای نقش‌های حاشیه‌ای خودش را در سینمای ایران تثبیت کرد.

اولین حضور سهیلی بیست و نه ساله به سال هشتاد و بازی در شب‌برهنه از ساخته‌های پدرش برمی‌گردد. اما فیلمی که باعث دیده شدن ساعد سهیلی شد فیلم دیگری از پدرش بود که ده سال بعد ساخته شد، گشت ارشاد.

در گشت ارشاد او ایفاگر یکی از سه نقش اصلی فیلم بود که توانست هم‌پای دو شخصیت اصلی نقش خود را به خوبی ایفا کند و حتی تا پای نامزدی سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد هم پیش برود.

بعد از این فیلم سهیلی نقش‌های زیاد دیگری ایفا کرد که هیچ‌کدام کمک چندانی به او در دیده شدنش نکرد. سال نود و دو و با چند مترمکعب عشق بود که سهیلی دیده شد و توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشن خانه سینما و جشنواره رباط مراکش ببرد.

در این درام عاشقانه نامتعارف سهیلی به خوبی از پس ایفای نقش متفاوت و سنگینش برآمد و به درستی خامی و التهاب یک عشق پاک را به ما منتقل کرد. بعد از این فیلم سهیلی در فیلم دیگری از پدرش نقش اصلی را به عهده گرفت و توانست در کنار فوجی از بازیگران سینمای ایران به خوبی دیده شود.

او در کنار عطاران بار اصلی فیلم را به دوش می‌کشید. فیلمی که هر چند توفیق انتقادی چندانی نداشت اما در گیشه خوب فروخت و باعث شهرت هرچه بیشتر ساعد سهیلی شد. بازی متفاوت سهیلی در رخ دیوانه باز هم به چشم آمد. او در  فیلم قطب مجزای این درام پیچیده بود و عملاً در مقابل گروه دوستان فیلم قرار می‌گرفت.

بازی سهیلی در این فیلم بر نوعی پنهان‌کاری استوار بود که او به خوبی آن را به تماشاگر منتقل می‌کرد و همین باعث دیده شدن او در میان انبوه بازیگران فیلم شد. رخ دیوانه بار دیگر او را کاندیدای نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم فجر کرد. پل خواب و مالاریا هنوز اکران گسترده نداشته‌اند.

اما همگان معتقدند این دو فیلم جهش بزرگی برای ساعد سهیلی در سینمای ایران است. نگارنده مالاریا را در جشنواره فیلم فجر دیده است و با این که کلیت فیلم را دوست نداشته اما توانایی سهیلی در همسان‌سازی خود در بافت فیلم را شگفت‌آور یافته است. او توانسته بود به خوبی در قامت یک نابازیگر ظاهر شود، چیزی که خواست اصلی شهبازی در این فیلم بوده. سهیلی با پنجاه کیلو آلبالو علاوه بر نشان دادن توانایی‌اش در ایفای نقش در یک کمدی رمانتیک توانست فروشی اعجاب‌آور را هم تجربه کند.

فیلم سیزده میلیارد فروخت و همین فروش باعث شد که جایگاه سهیلی در سینمای ایران به طور کامل تثبیت شود. نکته مثبت سهیلی در ایفای نقش‌هایش انعطاف او در بازی است. او می‌تواند همه‌جور نقشی را بازی کند و همین برگ برنده او برای انتخاب‌های متفاوت است. هر چند که سهیلی هنوز به درستی به بدنه سینمای ایران وصل نشده.

حتی فیلم پنجاه کیلو آلبالو هم به خاطر او به این فروش استثنایی دست پیدا نکرد. او به فیلم‌های بیشتر و صدالبته بهتری برای بزرگی در سینمای ایران احتیاج دارد.

امیر جدیدی
امیر جدیدی متفاوت‌ترین بازیگر این نسل نوظهور است. او حلقه مفقوده سینمای ایران است. مردانگی و قدرتی که در تک‌تک اجزای فیزیک جدیدی به چشم می‌خورد جداً کم‌یاب است. 

او می‌تواند قطعه مفقود شده پازل سینمای ایران در سال‌های اخیر را کامل کند. قطعه‌ای که سال‌ها گم شده بود. جدیدی به تنهایی می‌تواند قیصری در میانه دهه نود و با معیارهای امروزی سینمای ایران باشد.

 ما در سال‌های اخیر تا پیش از ظهور امیرجدیدی بازیگری با این شمایل نداشتیم. بازیگری که فارغ از میزان توانایی‌اش در بازی انقدر روی پرده جذاب به نظر برسد. امیر جدیدی به راحتی توانایی شمایل شدن را دارد. می‌تواند نماد بخش مغفول مانده سینمای ایران باشد.

او، جایی میان قیصر و ناصر ملک فیلم قرمز می‌ایستد. خونسردی و سردی قیصر و جوش و خروش ناصر ملک را هم‌زمان دارد. بازیگری که به خوبی می‌تواند احساسات متناقض درونش را در پس صورت خونسردش پنهان کند.

اوج این دوگانگی را در فیلم من می‌بینیم. آن جوان پر شر و شور در نهایت یک مامور مخفی از آب در می‌آید و جدیدی به خوبی این را از ما پنهان می‌کند. حتی من که باعث کاندیداتوری او در جشنواره فیلم فجر شد سقف توانایی‌های امیر جدیدی نیست.

اصولاً نقش او هم نیست. او باید نقش‌هایی را بازی کند که حاوی اصالت مردانه باشند. نقش‌هایی مشابه آن‌چه در سینمای خیابانی اواخر دهه چهل باب شد. به نظر می‌رسد سینمای ایران هنوز در به‌کارگیری توانایی‌های جدیدی تردید دارد.

وقتی بازیگری در فیلم پیچیده‌ای مثل اژدها وارد می‌شود به این خوبی دیده می‌شود یعنی استعدادی آماده ظهور است. اما درباره جدیدی مسئله فقط استعداد نیست، مسئله آن و حضور و جذابیت غیرقابل توصیف امیر جدیدی روی پرده سینما است.

حضوری که صرف‌نظر از میزان استعداد بازیگر می‌تواند او را به جذابیت اصلی یک فیلم تبدیل کند. این را می‌شود در تک‌تک نماهای دو نفره میان او و ساعد سهیلی و صابر ابر در رخ دیوانه دید. 

شاید خیلی‌ها بگویند آن‌ها بازیگران بهتری هستند، اما این امیر جدیدی است که با صرف حضورش روی پرده سینما صحنه را از چنگ بازیگران مقابلش بیرون می‌کشد. این همان چیزی است که سینمای ایران کم دارد، جذابیت. 

امیر جدیدی جذاب است و این جذابیت او نمونه مشابه دیگری ندارد. این جذابیت از یک جهان مردانه فراموش شده می‌آید. جهانی که نیاز امروز سینمای ایران است. امیر جدیدی یک قهرمان ذاتی است.

قهرمانی که باید دید کیمیایی در قاتل اهلی می‌تواند از تمام ظرفیت او در این راستا استفاده کند یا خیر. او ما را یاد یک بازیگر کلاسیک سینمای جهان می‌اندازد، جان وین. جان وین که ظاهراً کار خاصی نمی‌کرد اما می‌توانست با یک فوت بازیگر مقابلش را محو کند. امیر جدیدی شاید به بزرگی جان وین نباشد اما می‌تواند احیاگر یک دوران فراموش شده در سینمای ایران شود. او می‌تواند شمایل قهرمان مرد را به پرده سینماهای ایران باز گرداند.

محسن کیایی
به نظر می‌رسد محسن کیایی را نمی‌توان از وجه کمیکش جدا کرد. بامزه‌گی وجه ذاتی این بازیگر جوان است و این ربط چندانی به بازی در کمدی‌های برادرش ندارد. 

حتی در سریال بسیار جدی پرده‌نشین براتعلی بسیار بامزه‌تر از چیزی که باید از کار درآمده بود. کیایی یک مکمل جذاب است.

 تا به این لحظه ویژگی‌های فیزیکی‌اش اجازه نداده بدل به یک نقش اول شود. اما ویژگی ممتاز او نسبت به سایر هم‌نسلانش در این است که به خوبی نقش اصلی یک فیلم سینمایی را کامل می‌کند.

حضور کسی غیر از او در فیلم بارکد نیمی از جذابیت فیلم را کم می‌کرد. او از آن تیپ‌های منحصربه فردی است که می‌تواند در بزنگاه‌های حساس یک فیلم کمک‌حال فیلم‌ساز باشد و با بامزه‌گی ذاتی‌اش فیلم را نجات دهد.

او این ویژگی را در فیلم نقطه‌کور به خوبی از خود نشان داد. فیلم، فیلم خوبی نیست و فضای سنگین و دافعه‌برانگیزی دارد. تنها زمانی اندکی جذاب می‌شود که محسن کیایی در فیلم حضور پیدا می‌کند و از این سنگینی بی‌مورد اندکی کم می‌کند.

این ویژگی در عصر یخبندان هم به کار کیایی آمد و او را تا کاندیداتوری در جشنواره فیلم فجر پیش برد. کیایی تا به این لحاظ یک تیپ بوده. با این تفاوت که از این تیپ به خوبی استفاده شده است و او توانسته تمام زوایای این تیپ را نشانمان بدهد. آینده نشان خواهد داد که محسن کیایی چقدر می‌تواند از کلیشه شدن فرار کند.

هرچند که در اکثر اوقات احتیاجی به فرار از کلیشه‌ها نیست. سینما به تیپ‌های این چنینی نیاز دارد و حتی می‌توان گفت همین تیپ‌ها ضامن بقای سینما میان تماشاگران هستند.

پدرام شریفی
پدرام شریفی نامعلوم‌ترین بازیگر این لیست به لحاظ ویژگی و جایگاه است. نه فیلم‌های مشهوری بازی کرده و نه مثل سایر افراد این لیست چهره شده. آثارش منهای سیانور مهجور واقع شده‌اند.

پرسونای مشخصی از خود به جا نذاشته و هنوز معلوم نیست چه جایگاهی را میان هم نسلانش می‌توان برای او تعریف کرد. اما شریفی در همین چند حضور کوتاه خود توانسته تا حدی دیده شود. به خصوص در متولد65 که تنها دلیل جذابیت فیلم است.

اوست که دیالوگ‌های لوس و نچسب فیلم را همدلی‌برانگیز ادا می‌کند و اوست که می‌تواند شخصیت افشار را دوست‌داشتنی نشان دهد.

بازی او در سکانسی که مونولوگی طولانی و مثلاً رمانتیک را روبه دوربین موبایل خاطره ادا می‌کند جذاب است. او توانسته از مشتی دیالوگ سردستی جان سالم در ببرد و بازی قابل قبولی ارائه دهد.

حضور متفاوتش در این فیلم ما را اُمیدوار می‌کند که به این زودی‌ها حذف نشود. شریفی یک وجه رمانتیک عرفی در ظاهرش دارد که می‌تواند مانند یک تیغ دو دم برای او عمل کند. از یک طرف او را مناسب ایفای نقش در درام‌های عاشقانه می‌کند و از سوی دیگر این خطر را در پی دارد که او نتواند از دام این قبیل نقش‌ها رهایی یابد.

شریفی هنوز رد خاصی از خود به جای نگذاشته که بتوان او را بر مبنای آن رد تعریف کرد. پس هنوز میزان موفقیت و شکستش معلوم نیست. درباره او فقط آینده می‌تواند قضاوت کند.

با اندکی اغماض دیگرانی را می‌شد به این لیست اضافه کرد. اما این پنج نفر کسانی بودند که در همین مدت کوتاه حضورشان کارنامه متفاوتی برای خود رقم زدند.

به نظر می‌رسد آینده سینمای ایران تا مدت‌ها از آن آن‌ها باشد. سینمای ایران در حال پوست انداختن است و این پنج نفر نماد این پوست انداختن هستند.
نظرات شما