تاریخ انتشار: ۱۵:۴۳ - ۰۱ خرداد ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱۰ نظر

تحلیل و تجزیه تابلوی شام آخر داوینچی

تابلوی شام آخر اثر لئوناردو داوینچی یکی از شاهکارهای تاریخ هنر جهان به شمار می‌رود که آخرین شب زندگی مسیح پیش از به صلیب کشیده شدن را به تصویر کشیده است. رویداد24 در این مقاله به قلم علیرضا نجفی بررسی کرده که اهمیت شام آخر در چیست و فیلسوفان بزرگ درباره آن چه گفته‌اند.

تابلوی شام آخر داوینچی

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «شام آخر صرفا تجسمی از یک واقعه دینی نیست، بلکه تاملی ژرف در باب حقیقت وجود انسان، پیچیدگی ارتباطات انسانی و تنش بنیادین امور الهی و بشری است.» مارتا نوسباوم

تابلوی شام آخر یکی از روایات مهم و دراماتیک مسیحیت را ترسیم می‌کند. بر اساس روایتی که در اناجیل آمده، عیسی مسیح در شب پیش از به صلیب کشیده شدن، یک وعده غذا با شاگردانش صرف کرد. عیسی در آن شب سخنان مهمی زد و گفت خون او روی صلیب ریخته شد تا بهای گناهان بشر پرداخت شود. پس از آن پیاله‌ای شراب به‌دست شاگردانش داد و گفت همگی از آن بنوشند.

سپس نان را برداشت و  آن را پاره کرد و به ایشان داد و گفت: «این بدن من است که در راه شما فدا می‌شود. این را به یاد من بجا آرید.» به همین ترتیب، پس از شام پیاله‌ای دیگر به ایشان داد و گفت: «این پیاله، نشانهٔ پیمان تازه خداست که با خون من مهر می‌شود، خونی که برای نجات شما ریخته می‌شود.»

داستان تابلوی شام آخر

مسیحیان این سخنان و اعمال عیسی را با مراسم «عشای ربانی» تکریم می‌کنند و اعتقاد دارند شرابی که در این مراسم می‌نوشند خون عیسی و نانی که می‌خورند بدن عیسی است و با این کار جسم خود را با گوشت و خون عیسی متبرک خواهند کرد. در فصل ششم «انجیل یوحنا» عیسی مسیح خطاب به حواریون چنین می‌گوید: «من نان حیات هستم. هر که نزد من آید، دیگر گرسنه نخواهد شد و کسانی که به من ایمان آورند، هرگز تشنه نخواهند گردید. آن نان زنده که از آسمان نازل شد، منم. هر که از این نان بخورد، تا ابد زنده می‌ماند. این نان در واقع همان بدن من است که فدا می‌کنم تا مردم نجات یابند. ولی کسی که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد زندگی جاوید دارد، و من در روز قیامت او را زنده خواهم ساخت. چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشیدنی واقعی است»

طرح اولیه تابلوی شام آخر داوینچی

طرح اولیه تابلوی شام آخر داوینچی

عیسی مسیح همچنین در آن شب از اعدام قریب‌الوقوع خود گفت و به حواریون خود اعلام کرد یکی از آن‌ها به وی خیانت خواهد کرد. شام آخر به سفارش صومعه فرقه دومینیکن‌ها کشیده شد تا سالن غذاخوری صومعه را مزین کند. لئوناردو داوینچی منظر این نقاشی را با تمرکز بر قسمت بالایی سالن غذاخوری کشیده است و نصب آن در غذاخوری صومعه به گونه‌ای است که گویی نقاشی امتداد سالن غذا خوری است و شخصیت‌های تابلو حضوری زنده در سالن دارند.

به گزارش رویداد۲۴ یادآوری و تجسم شام آخر می‌بایست در برابر چشمان راهب‌های صومعه و هنگامی که آن‌ها برای صرف غذا به دور هم جمع بودند به نمایش در می‌آمد. اجرای لئوناردو از صحنه شام آخر مسیح بی‌نظیر است و طیف وسیعی از واکنش‌های انسانی به سخن مسیح -که از خیانت غریب الوقوع یکی از یارانش می‌گوید- را نشان می‌دهد.

داوینچی برای کشیدن این تابلو به کتاب مقدس رجوع کرد. در «انجیل متی» می‌خوانیم مسیح در واپسین شام خود به حواریون گفت «حقیقتی را بر شما آشکار می‌کنم، که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.» این جمله باعث اندوه و شگفتی حواریون شده و هر یک به عیسی گفتند: «خداوندا آیا من آنم؟» و هر کدام در شک فرو رفتند.

ادامه ماجرا را در انجیل یوحنا چنین می‌خوانیم: «شاگردان به یکدیگر نگاه می‌کردند و حیران بودند که این را درباره که می‌گوید. یکی از شاگردان عیسی به سینه او تکیه زده بود و عیسی او را محبت می‌نمود.  شمعون پطرس به او اشاره کرد که بپرسد درباره کِه این را گفت.  پس او در آغوش عیسی افتاده، بدو گفت، خداوندا کدام است؟  عیسی جواب داد، آن است که من لقمه را در طعام فرو برده بدو می‌دهم. پس عیسی  لقمه را  در طعام فرو برده و به یهودای اسخریوطی داد.» (یوحنا، باب سیزدهم، آیات ۲۱ تا ۲۶)

به تعبیر ارنست گامبریچ، این پرسش و پاسخ‌ها و اشاره کردن‌ها به صحنه حرکت می‌دهد و داوینچی در اثر خویش این متحرک بودن را به خوبی بیان کرده است. زمانی که مسیح جملات خود را می‌گوید، حواریون وحشت‌زده شده و خود را عقب می‌کشند. برخی از آن‌ها گویی بر عشق و بی‌گناهی خود تاکید می‌کنند و برخی با یکدیگر بحث می‌کنند که منظور سرورمان کیست و برخی دیگر مانند پطرس و یوحنا گویی منتظرند مسیح بگوید که منظورش کیست. در میان یاران عیسی، فقط یهوداست که خونسرد به نظر می‌رسد. او سوالی نمی‌پرسد و فقط با تحیر و خشم به مسیح می‌نگرد.


بیشتر بخوانید: چرا نقاشی مونالیزا در تاریخ هنر اهمیت دارد؟


شخصیت‌های تابلوی شام آخر

ناتانائیل: یار وفادار عیسی مسیح که به دلیل حمایت از دین و خدای عیسی زنده زنده پوست کنده شد.

یعقوب پسر جلفا: که با نام یعقوب کوچک نیز شناخته می‌شود. برخی او را برادر عیسی و پسر مریم و یوسف نجار می‌داند. اندریاس قدیس: دیگر حواری و یار نزدیک عیسی که پس از عیسی به صلیب X  کشیده شد. این ایکس روی پرچم اسکاتلند و بریتانیا دیده می‌شود چرا که اندریاس قدیس حامی این سرزمین است.

یهودا اسخریوطی: شاگرد خائن عیسی مسیح و دلیل اصلی صلیب کشیده شدن وی که مکان عیسی را به رومیان نشان داد. از او به عنوان نماد پستی و خیانت بسیار یاد می‌شود. وی در عوض ۳۰ سکه نقره مکان عیسی را نشان داد، اما پس از آن بسیار پشیمان شد و عذر خواهی بسیار کرد و خود را بعد از مصلوب شدن عیسی حلق‌آویز کرد.

پطرس: یار محبوب عیسی که بعد از عیسی اولین پاپ و برگزیده است. او را موسس کلیسای رم و انتکیه می‌دانند. آرامگاه وی در زیر کلیسای واتیکان است.

یوحنا: محبوب‌ترین حواری نزد عیسی که انجیل او یکی از معتبرترین انجیل‌ها در دین مسحیت نیز به شمار می‌رود. مسیح بر صلیب این سخن را گفت که «مادر زین پس یوحنا پسر تو و‌ای یوحنا زین پس مادرم مریم مادر توست.»

توما: حواری و یار عیسی که پس از رستاخیز نخست عیسی به زنده شدنش شک کرد و برای باور این موضوع انگشت خود را به درون زخم‌های عیسی فرو برد.

برنابا: یوسف معروف به بَرنابا یا بارناباس از یهودی‌های اورشلیم بود که به عیسی مسیح ایمان آورد. او مزرعه‌اش را فروخت و وجه آن را به عیسی تقدیم کرد.

تابلوی تومای شکاک که توسط «کاراواجو» کشیده شده، اشاره به داستان شک توما از مرگ عیسی مسیح دارد. در انجیل یوحنا باب ۲۰ آیات ۲۹-۲۴ درباره این ماجرا چنین آمده است: «هنگامی که عیسی آمد، توما، یکی از آن دوازده تن، که دوقلو نیز خوانده می‌شد، با ایشان نبود. پس دیگر شاگردان به او گفتند: «خداوند را دیده‌ایم!» اما او به ایشان گفت: «تا خود نشانِ میخ‌ها را در دست‌هایش نبینم و انگشت خود را بر جای میخ‌ها نگذارم و دست خویش را در سوراخ پهلویش ننهم، ایمان نخواهم آورد.» پس از هشت روز، یعنی یکشنبۀ هفتۀ بعد. شاگردان عیسی باز در خانه بودند و توما با آن‌ها بود. در آن حال که در‌ها قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما» آنگاه به توما گفت: «انگشت خود را اینجا بگذار و دست‌هایم را ببین، و دست خود را پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذار و بی‌ایمان مباش، بلکه ایمان داشته باش. " توما به او گفت: "خداوند من و خدای من! " عیسی گفت: "آیا، چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشا به حال آنان که نادیده، ایمان آورند.»

تابلوی تومای شکاک

تابلوی تومای شکاک اثر کاراواجیو

یعقوب پسر زبدی: برادر یوحنا بود و برای عدم شباهت با یعقوب جلفا به او یعقوب اکبر نیز گفته می‌شود.

فلیپ: فلیپ قدیس که یهودی بود و با دیدن عیسی به وی ایمان آورد. او در انجیل خود می‌نویسد: «وقتی ما یهودی بودیم، تنها مادر داشتیم؛ ولی با ایمان آوردن به مسیح، صاحب پدری واقعی شدیم.»

متی: از اهالی اورشلیم بود و از نخستین ایمان‌آورندگان به مسیح به شمار می‌رود.

تادئوس: دیگر حواری عیسی که بعد از عیسی به تبلیغ مسیحیت پرداخت و از وی به عنوان بنیان‌گذار مذهب کلیسای ارمنی یاد می‌کنند.

شمعون: حواری و فدایی عیسی که برای نجات عیسی جنگید و جان خود را زودتر از عیسی فدای او کرد.

حواریون عیسی مسیح در شام آخر

هریک از حواریون در واکنش به سخن مسیح واکنشی نشان می‌دهند که افشاگر درونیات آنهاست و هول و ولای جمعی حواریون در تضاد با وقار و آرامش مسیح قرار دارد که همچون هرمی استوار در میانه تابلو جا خوش کرده است. تمامی خطوط پرسپکتیو سقف و پرده‌های نگارین روی دیوار حول سر عیسی جمع قرار دارند. کنار دستان مسیح جام شراب و نان قرار دارند. جام شراب نمادی از خون مسیح است و شراب نمادی از بدن مسیح که از این دو در مراسم عشای ربانی استفاده می‌شود. این نماد‌های عشای ربانی در دو سوی عیسی قرار دارند و به همراه مسیح شکلی مثلثی را تشکیل می‌دهند که نمادی از «تثلیث» است.

با وجود شور و هیجانی که سخن مسیح ایجاد کرده، صحنه آرایش و نظم خود را حفظ کرده و دوازده حواری گویی به چهار دسته سه‌تایی تقسیم شده‌اند. لئوناردو در این نقاشی برای نخستین بار در تاریخ موفق شد ضرورت‌های طراحی و توازن اشکال را با ضرورت‌های واقع‌گرایی تلفیق کند.

تکنیک داوینچی در نقاشی شام آخر

لئوناردو منظره‌ای سر سبز را آن سوی پنجره‌ها کشیده است که معمولا ا از آن به عنوان بهشت یاد می‌شود و این مضمون برداشت شده است که این قداست و این بهشت تنها از طریق مسیح دست یافتنی است.

علاوه بر این، داوینچی دست‌های مسیح را نیز نمادین ترسیم کرده است. دست‌های کشیده و گشودگی کف دستان عیسی، از مصلوب شدن قریب‌الوقوع او خبر می‌دهد. یهودا نیز که در همان سمت میز نشسته، کیسه‌ای کوچک، کیسه پول، در دست دارد که نماد خیانت او به عیسی است.

تصویر داوینچی از حواریون، شخصیت و واکنش‌های فردی آن‌ها را آشکار می‌کند. از چپ به راست، آن‌ها در مجموعه‌های سه تایی دسته‌بندی شده‌اند که هر کدام احساسات متفاوتی را بیان می‌کنند -حیرت، اندوه، خشم و ناباوری- که نمادی از پاسخ‌های متنوع آن‌ها به اعلام خیانت مسیح است.

شام آخر داوینچی ژانر نقاشی مذهبی را متحول کرد. تکنیک‌های نوآورانه آن، مانند استفاده از دیدگاه، بیان واقع‌گرایانه و توجه به روانشناسی انسان، استاندارد‌های جدیدی را برای هنرمندان آینده تعیین کرد و تأثیر زیادی بر توسعه هنر غربی گذاشت و برخی فیلمسازان و نقاشان در آثار خود از آن الهام گرفتند. یکی از مهمترین موارد استفاده از تابلوی شام آخر، در فیلم ویریدیانا بوده است که کارگران به جای مسیح و حواریون بر میز شام نشسته‌اند.

سکانس شام آخر در فیلم ویریدیانا اثر لوئیس بونوئل

ویریدیانا لوئیس بونوئل

تفاسیرو تحلیل‌های شام آخر

نظر امبرتو اکو درباره شام آخر

امبرتو اکو به بُعد زمانی «شام آخر» می‌پردازد. از منظر وی ترسیم داوینچی از یک لحظه خاص در زمان، مفهوم سنتی یک تصویر ایستا را مختل می‌کند. این نقاشی به قطعه‌ای منجمد از یک روایت بزرگ‌تر تبدیل می‌شود و بینندگان را دعوت می‌کند آنچه را که پیش از این اتفاق افتاد و آنچه در پی خواهد آمد تصور کنند.

تحلیل اکو بر ماهیت زمانی تفسیر نشانه‌شناختی تأکید می‌کند، جایی که معنا از طریق فرآیند پویای رمزگشایی و بازسازی روایت ساخته می‌شود. در نگاه اکو معنای «شام آخر» ثابت نیست، بلکه از طریق یک فرآیند جمعی از تفسیر و گفت‌وگو ساخته شده و همچنان ساخته می‌شود. برای او تابلوی شام آخر نوعی پازل نشانه‌شناسانه است  که تخیل را برمی‌انگیزد و بیننده را به تفاسیر متعدد دعوت می‌کند.

تحلیل نیچه از تابلوی شام آخر

فدریش نیچه، فیلسوف نامدار آلمانی، تابلوی شام آخر را نمونه درخشانی از قدرت و تاثیر رهایی‌بخش هنر می‌دانست. هسته اصلی تحلیل نیچه، کاوش رابطه هنر و قدرت است. او استدلال می‌کند که هنر صرفاً بازتابی از واقعیت نیست، بلکه نیروی فعالی است که جامعه را شکل می‌دهد و بر آن تأثیر می‌گذارد.

نیچه می‌گوید «شام آخر» نمونه‌ای از قدرت هنر است، زیرا ترکیب‌بندی داوینچی و تسلط بر تکنیک این توانایی را دارد که بینندگان را مجذوب و به حرکت درآورد. این نقاشی به منبعی از قدرت تبدیل می‌شود که تماشاگران را درگیر خود می‌کند و آن‌ها را به تفکر در معنای عمیق خود دعوت می‌کند.

نیچه معتقد است «شام آخر» مظهر ارزیابی مجدد و بازتفسیر ارزش‌های سنتی و روایت‌های مذهبی است. بازنمایی داوینچی از مسیح و حواریون، سلسله‌مراتب مستقر را به چالش می‌کشد، قطعیت‌های اخلاقی و مذهبی را مختل می‌کند و مخاطب را  به بازنگری اساسی  باور‌های سنتی دعوت می‌کند.

تحلیل نیچه از چهره‌های نقاشی، به‌ویژه چهره عیسی مسیح تمرکز دارد. او استدلال می‌کند که تصویر عیسی به عنوان حضور مسلط و قدرتمند جمع، تفسیر‌های سنتی از فروتنی مسیح را به چالش می‌کشد. نیچه چهره مسیح در تابلوی شام آخر را تصویر نوعی ابرانسان می‌داند. «ابرانسان» کسی است که از اخلاق متعارف فراتر می‌رود و قدرت و استعداد‌های ذاتی خود را شکوفا می‌کند. نیچه تصویر داوینی از مسیح را الگوی قدرت و خودآگاهی فردی می‌داند.

الگویی که  مخاطبان را الهام می‌بخشد تا قدرت و استعداد خود را شکوفا کنند و به محور تمرکز و توجه بدل شوند. نیچه اعتقاد دارد ژست‌ها و حالات چهره‌های نقاشی حسی از مبارزه‌طلبی و برتری‌جویی  را در بر دارند. به گفته نیچه، حالات و ژست‌های حواریون در این تابلو نمونه‌ای از انگیزه انسان برای به چنگ آوردن قدرت، نفوذ، و اظهار فردیت است. علاوه بر این، نیچه در تحلیل خود به بافت تاریخی و فرهنگی دوره رنسانس می‌پردازد. او استدلال می‌کند که «شام آخر» را باید محصول گذار از تفکر قرون وسطایی به مدرن با تأکید بر فردگرایی، سکولاریسم و ارزیابی مجدد نهاد‌های مستقر دانست. نیچه پیشنهاد می‌کند که نقاشی داوینچی روح رنسانس را تجسم می‌بخشد و بازتابی از دوران دگرگونی فکری و فرهنگی است، جایی که ارزش‌ها و باور‌های سنتی به چالش کشیده شده و دوباره با تمرک بر فردیت انسانی تعریف شده‌اند.

تحلیل دریدا درباره شام آخر

ژاک دریدا فیلسوف برجسته فرانسوی، قدرت نقاشی داوینچی را به کنش متقابل پیچیده بین حضور و غیاب، بازنمایی و واقعیت، و ساختارشکنی معانی ثابت نسبت می‌دهد. نقطه ثقل تحلیل دریدا، کاوش او در مورد ماهیت بازنمایی و محدودیت‌های ذاتی زبان و نشانه‌های بصری است.

او استدلال می‌کند که «شام آخر» موقعیتی متناقض را ارائه می‌کند که در آن بازنمایی رویداد -خود شام آخر- هم حضور دارد و هم غایب است. دریدا ادعا می‌کند که نقاشی به عنوان یک اثر عمل می‌کند، نشانه‌ای که به یک غیبت اشاره می‌کند، و عدم امکان ذاتی ثبت و بازنمایی کامل یک رویداد را برجسته می‌سازد.

به گزارش رویداد۲۴ دریدا با تمرکز بر موقعیت و حرکات فیگورها و چیدمان ویژه داوینچی از حواریون می‌گوید در این نقاشی نگاه‌ها، حرکات و موقعیت مکانی چهره‌ها حسی از اشتیاق و انتظار را منتقل کرده و فقدان لحظه‌ای قاطع و تاریخی را تداعی می‌کند. گویی فیگور‌ها در زمان منجمد شده‌اند، بین حضور و غیاب گیر افتاده‌اند، و مرز‌های واقعیت و خیال محو شده است.

علاوه بر این، دریدا مفهوم ردیابی را در رابطه با «شام آخر» بررسی می‌کند. او پیشنهاد می‌کند که نقاشی به عنوان یک اثر، بقایای یا بقایای رویدادی عمل می‌کند که قبلاً رخ داده است. از این نظر، نقاشی به یک پالمپسست تبدیل می‌شود که حامل لایه‌های متعدد معنا و تاریخ است. دریدا استدلال می‌کند که هر تماشای نقاشی به اهمیت آن می‌افزاید، زیرا بینندگان با ردپایی که تفاسیر قبلی پشت سر گذاشته‌اند درگیر می‌شوند و به ساخت مداوم معنا کمک می‌کنند.

تحلیل دریدا به مضمون خیانت در «شام آخر»، به ویژه تصویری از یهودا اسخریوطی، گسترش می‌یابد. او استدلال می‌کند که یهودا، که اغلب به عنوان خائن کهن الگو در نظر گرفته می‌شود، مظهر پیچیدگی و ابهام ماهیت انسان است. دریدا پیشنهاد می‌کند که یهودا به عنوان شخصیتی خیانتکار، مخالفت‌های دوتایی را بر هم می‌زند و چارچوب‌های اخلاقی و اخلاقی ثابت را به چالش می‌کشد. یهودا به مکانی برای ساختارشکنی تبدیل می‌شود و بی ثباتی ذاتی معانی و پتانسیل تفسیر‌های متعدد را برجسته می‌کند.

علاوه بر این، دریدا بعد زمانی نقاشی را بررسی می‌کند. تصویر داوینچی از یک لحظه خاص و کوتاه در زمان، یعنی لحظه اعلام خبر خیانت،   بر ماهیت زودگذر هستی و عدم امکان تسخیر کلیت یک رویداد تأکید می‌کند. دریدا استدلال می‌کند که این نقاشی دعوتی به تفکر در گذر زمان، گذرا بودن زندگی و زودگذر بودن تجارب انسانی است. جنبه زمانی لایه دیگری از پیچیدگی را به نمایش داوینچی اضافه می‌کند و اثر وی را چندوجهی و لایه به لایه می‌گرداند.

تحلیل دریدا همچنین به بررسی تأثیر متقابل بین امر مقدس و امر شیطانی در «شام آخر» می‌پردازد. او استدلال می‌کند که نقاشی داوینچی مرز‌های بین این مقولات را محو می‌کند، سلسله مراتب مذهبی سنتی را زیر سوال می‌برد و عقاید تثبیت شده را به چالش می‌کشد. دریدا معتقد است تابلوی شام آخر فضایی برای پرسش، چالش و بازتعریف تفاسیر سنتی از روایت‌های مقدس فراهم می‌کند و با بی ثبات کردن فهم رایج از واقعه، به محلی برای کاوش‌های فلسفی و کلامی تبدیل می‌شود.

دریدا ریشه این نوآوری‌ها را مریوط به زمینه و زمانه رشد داوینچی می‌داند و می‌گوید که نقاشی داوینچی منعکس کننده تغییرات فرهنگی و فکری عصر رنسانس است. روحیه تحقیق، شک و تردید و ارزیابی مجدد باور‌ها و مفاهیم سنتی مشخصه اصلی عصر رنسانس است که در اثر داوینچی تجلی پیدا کرده است.

تحلیل آلن بدیو درباره شام آخر

آلن بدیو فیلسوف مشهور فرانسوی، تحلیلی جذاب از «شام آخر» ارائه می‌دهد. تحلیل بدیو فراتر از رویکرد‌های معمول تاریخ هنر  است و شام آخر را به عنوان تجسم مفاهیم فلسفی و عرصه رویداد و حقیقت می‌داند.

محور تحلیل بدیو مفهوم «دخداد» است که او آن را به عنوان لحظه‌ای دگرگون‌کننده تعریف می‌کند که نظم حاکم را به هم می‌زند و امکانات جدیدی را برای انسان و تاریخ می‌گشاید. بدیو استدلال می‌کند که «شام آخر» چنین رویدادی را به تصویر می‌کشد و ماهیت انقلابی اعمال و تعالیم عیسی را نشان می‌دهد. عیسی و سخنانش همان رویدادی است که نظم حاکم را بحرانی کرده است.

ژست و حالت هر یک از حواریون، پاسخ متفاوت آن‌ها به این رویداد است و این پاسخ‌ها هر کدام نشانگر موضعی فکری و فلسفی هستند. به عنوان مثال یهودای خائن نشان‌دهنده موضع ارتجاعی است که در برابر تغییر (مسیح) مقاومت می‌کند و به ساختار‌های قدرت موجود (رومیان) متصل می‌شود. از سوی دیگر، پطرس مظهر سوبژکتیویته رادیکال‌تری است که تمایلی ندارد همه چیز را به خاطر حقیقت به خطر اندازد.

علاوه بر این، بدیو مفهوم حقیقت را در رابطه با «شام آخر» بررسی می‌کند. او استدلال می‌کند که حقیقت از نظر داوینچی صرفاً بازنمایی واقعیت نیست، بلکه نیروی دگرگون‌کننده‌ای است که خرد متعارف را مختل می‌کند.

از منظر بدیو تصویر مسیح در تابلوی شام آخر، به‌عنوان شخصیت مرکزی، غرق در نور و قاب‌بندی با ترکیبی متقارن، نمادی از ظهور حقیقت جدیدی است که باور‌ها و نظم اجتماعی رایج آن زمان را به چالش می‌کشد. کنش و واکنش‌های متقابل حواریون نیز منعکس‌کننده نوعی تنش فلسفی بین حقیقت و وفاداری به حقیقت است.

بدیو بر این باور بود که ژست‌ها یا همان پاسخ‌های حواریون سطوح متفاوت تعهد آن‌ها را به رخداد و تلاش آن‌ها برای همسویی با حقیقت در حال ظهور آشکار می‌کند. بدین طریق این نقاشی به نمایش تصویری از انتخاب‌های اخلاقی افراد در رابطه با یک «رخداد» تبدیل می‌شود.

بدیو استفاده از پرسپکتیو در «شام آخر» را به عنوان تمهیدی مهم برای انتقال مفاهیم فلسفی بی‌نهایت و متناهی برجسته می‌کند و می‌گوید که دستکاری دقیق داوینچی در پرسپکتیو، حسی از عمق ایجاد به‌وجود آورده که از محدوده‌های نقاشی فراتر می‌رود و احتمالات بی‌نهایتی را که از یک رویداد پدید می‌آیند، تداعی می‌کند. بدیو استدلال می‌کند که فضای دراز پشت مسیح نماد باز بودن رویداد است و بینندگان را به مشارکت در حقیقت آشکار دعوت می‌کند.

بنابر تحلیل بدیو، در ساحت زمانی نیز داوینچی رویداد خود را به مثابه نوعی گسست از تاریخ نشان می‌دهد. داوینچی با ثبت لحظه‌ای زودگذر از خیانت و افشاگری، بر تکینگی و برگشت‌ناپذیری این رویداد تأکید می‌کند. بدیو معتقد است که این بعد زمانی به قدرت دگرگون‌کننده نقاشی می‌افزاید و بینندگان را دعوت می‌کند تا در مورد رابطه خود با رویداد‌های تاریخی و امکان‌های ذاتی خود تأمل کنند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
|
Netherlands
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
18
6
مراسم مخوف ترویج آدمخواری توسط مسیح.
ﺍﯾﻦ ﺑﺪﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺷﻤﺎ ﻓﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ....
پاسخ ها
بنجامین
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
شما اول برید انجیل رو مطالع کنید یا از یک مسیحی سوال کنید بعد قضاوت کنید دوست عزیز ،گفته شما هیچ ربطی نداره
محمد سعید جبار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۲
1
3
اولا حواریون دوازده نفر بودند که شما یازده نفر نامدبدید برنابا حواری دوازدهم جا انداختند دوما در هیچ کجا از انجیل ها این حرف مسیح که میگه من دارم فدای شما میشوم بخاطر گناهان و بخشیدن گناهان شما من حداقل ندیدم
پاسخ ها
برنابا حیدری
| United States of America |
۰۴:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
منو جا نندازید من بدرد میخورم منو دور نندازیدددددد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
5
1
اونوقت الا برای شام چی خوردند ؟ اون موقع هم پیتزا و مرغ کنتاکی و فست فود بوده؟
پاسخ ها
سر آشپز
| United States of America |
۰۴:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
نه دیگه در اون حد اما املت و تاس کباب و سوسیس بندری و این چیزا بود
ben
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
3
2
آها پس دینی که شهوت پرستی و خشونت و جنگ و کشت و کشتار رو رواج داده خوبه
Mohad
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
0
2
خیلی عالی بود ..ممنون از سایت خوبتون❤️
بیژن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
0
4
مطلبی کاملا تخصصی از یکی از برترین آثار هنری جهان ارایه شده و کامنت ها تقریبا همگی در پایین ترین سطح ادبی و فرهنگی توام با لودگی هستند. این است واقعیت فرهنگی مردم اصیل و بافرهنگ ایران و البته بدتر از این، چون حداقل تصور اینه که افرادی که به این سایت سر میزنن از عوام الناس کمی جدی تر به مسایل نگاه میکنن.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
3
1
دروغ صدرصدی
نظرات شما