تاریخ انتشار: ۱۱:۰۹ - ۲۰ تير ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۷ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

بازخوانی حادثه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ / رهبران اصلاح‌طلب درباره حادثه کوی دانشگاه چه گفته بودند؟

حادثه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه که تا چند روز بعد (۲۳ تیر) ادامه داشت، یکی از مهمترین اتفاقات پس از انقلاب است. معمولا در روایت این واقعه نقش چهره‌هایی، چون قالیباف و انصار حزب‌الله یادآوری شده است و سخنان سیدمحمد خاتمی، ناطق نوری، حسن روحانی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نادیده گرفته شده است. رویداد۲۴ ضمن بازخوانی آن واقعه، سخنان رهبران اصلاح‌طلب را نیز بازخوانی کرده است.

حادثه کوی دانشگاه

رویداد۲۴  علیرضا نجفی: «جنبش دانشجویی در دهه هفتاد میلادی مرده بود اما خیزش‌هایی که اعتراضات دانشجویان به راه انداخته بود اجازه بازگشت اوضاع به حالت عادی را نمی‌داد. خلائی که جنبش دانشجویی در قلمرو مفاهیم برجا گذاشته بود صحنه را برای مبارزه میان گروه‌های اجتماعی و سیاسی که می‌کوشیدند آن را پر کنند مهیا کرد.»/ از کتاب مبارزه علیه وضع موجود:جنبش دانشجویی آلمان در سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۵

دوم خرداد را می‌توان نوعی حادثه تلقی کرد، نوعی اشتباه که گویی از دست صاحبان قدرت در رفت و با وجود شکست پروژه اصلاحات، تاثیرات دامنه‌داری بر سپهر سیاسی ایران داشت. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۲ کمتر از ۱۷ میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده بودند به همین دلیل چهار سال بعد یعنی در سال ۷۶ که هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، کمتر کسی تصور می‌کرد که نزدیک به ۳۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کنند و با انتخاب سیدمحمد خاتمی به کاندیدای محافظه‌کاران «نه» بگویند.

فضای سیاسی ایران برای انتخابات سال ۷۶ 

آرای خاتمی حدود دو برابر منتخب دوره‌ پیش بود و حدود ۴ میلیون رای بیش از کل مشارکت سال ۷۲ داشت. خاتمی در شرایطی پیروز شد که از ماه‌ها پیش از انتخابات، کمتر کسی در ریاست‌جمهوری رقیب او تردید داشت. در آن انتخابات حتی برخی از اعضای شورای نگهبان آشکارا از رقیب خاتمی حمایت کردند.

غافل‌گیری اصحاب قدرت از انتخابات سال ۷۶ را می‌توان در خاطره‌ای که هاشمی رفسنجانی نقل کرده دید. سال ۷۷، یک سال بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، بنا بود انتخابات خبرگان رهبری برگزار شود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد جنتی دبیر شورای نگهبان به او گفته است: «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوق‌های رای نیست. و گفت کاش این کار در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ هم نشده بود.»

در واقع این هنر اصلاح‌طلبان نبود که چنین وضعیتی را ایجاد کرد، بلکه این هنر شهروندانی بود که با استفاده به موقع از وضعیتی پیشامدی، وضعیت مطلوب محافظه‌کاران را دچار وقفه و گسست کردند.

جنبش اصلاحات توسط مردمی ایجاد شد که از فضای بسته و خفقان موجود به تنگ آمده بودند و جنبشی بود برای آزادی که نهایتا اصلاح‌طلبان از آن کنار گذاشته شدند و توسط مردم ادامه داده شد.


بیشتر بخوانید: ۱۸ تیر؛ حمله نیرو‌های لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه


به تبع رخداد سال ۷۶، جنبش دانشجویی و مطبوعاتی در فضای کشور اوج گرفتند. دهه هفتاد را می‌توان اوج شکوفایی و خلاقیت در جنبش دانشجویی دانست. زمانی که فضای سیاسی تک‌قطبی بود و از شهروندان به طرق گوناگون سیاست‌زدایی شده بود، دانشگاه همچون «وجدان بیدار جامعه» صدای اعتراض خود را در سپهر عمومی طنین‌انداز کرد.

در کنار جنبش دانشجویی، مطبوعات نیز به دلیل فضای نسبتا باز پس از دوم خرداد رشد کرده و روزنامه‌نگاران نسل جدید به معنای واقعی وارد عرصه نبردی هژمونیک برای احقاق وعده‌ها و حقوق سرکوب شده انقلاب برآمده بودند.

نیرو‌های محافظه‌کار که از تحولات تازه غافل‌گیر شده بودند، به صرافت محدود کردن جنبش دانشجویی و فضای تازه جان گرفته مطبوعات افتادند و طرح اصلاح قانون مطبوعات را مطرح کردند که عملا به معنی بسته شدن فضا و خفقان مطبوعات بود.

وقتی روزنامه سلام در ۱۵ تیر ماه ۱۳۷۸ نامه‌ای محرمانه از سعید امامی به قربانعلی دری نجف‌آبادی وزیر وقت اطلاعات منتشر کرد، مشخص شد که منشا قانون اصلاح مطبوعات از کجاست. سعید امامی که در آن زمان اعلام شده بود با داروی نظافت خودکشی کرده، به وزیر اطلاعات پیشنهاد محدود کردن و برخورد با نویسندگان و روزنامه‌نگاران را داده بود.

امامی در این نامه از جمله به محمد مختاری شاعر و نویسنده برجسته اشاره کرده بود که در جریان قتل‌های زنجیره ای، به تاریخ ۱۲ تیر ماه سال ۱۳۷۷ به قتل رسید. انتشار این نامه محرمانه باعث توقیف روزنامه سلام شد. دانشجویان که آزادی مطبوعات را از ضرورت‌های شکوفایی جنبش خود می‌دانستند، در اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست به تظاهرات مسالمت‌آمیزی زدند.

حادثه کوی دانشگاه ۱۸ تیر

شروع درگیری‌های کوی دانشگاه

بنا به گفته شیخ الاسلام سخنگوی وقت وزارت کشور، نیرو‌های لباس شخصی در پاسخ به این تظاهرات قانونی در نیمه شب هجدهم تیرماه به خوابگاه دانشجویان رفته و به سمت آن‌ها سنگ پرتاب کردند؛ دانشجویان نیز مقابله به مثل کردند. با پیوستن نیروهای نظامی به لباس شخصی‌ها، سردار فرهاد نظری بدون اطلاع به وزارت کشور دستور حمله به کوی را صادر کرد و نیرو‌های لباس شخصی به همراه نیروی انتظامی وارد کوی شده و به ضرب و شتم و بازداشت بسیاری از دانشجویان پرداختند.

حمله نخست ساعت ۳ بامداد صورت گرفت و حمله بعدی در ساعت شش ونیم صبح رخ داد. مهاجمان به خوابگاه شماره ۲۲ حمله کردند و با فحش‌های رکیک و شعار‌های سیاسی و مذهبی دانشجویان را کتک زده و اموالشان را تخریب کردند. مدتی بعد از واقعه که دانشجویان مجروح نزد آیت‌الله خامنه‌ای رفتند.

یکی از دانشجویان این حمله انصار حزب‌الله را اینگونه بیان کرد: «لباس شخصی پوشیده بودند. وقتی نیروی انتظامی وارد کوی دانشگاه شد آن‌ها هم وارد شدند و به خوابگاه دانشجویان حمله کردند، شعار می‌دادند یا زهرا و می‌زدند. فریاد می‌زدند مرگ بر ضد ولایت فقیه و همه‌چیز را به این‌سو و آن‌سو پرتاب می‌کردند. یاحسین می‌گفتند و دانشجو‌ها را می‌زدند. باورکردنی نبود.»

لباس شخصی‌ها تعدادی از دانشجویان را از طبقات بالای ساختمان خوابگاه به پایین پرتاب کردند، بسیاری را مجروح کردند و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند. چند ساعت بعد که موسوی لاری وزیر وقت کشور برای دلجویی از دانشجویان به کوی دانشگاه رفت، با خشم دانشجویان از قانون‌شکنی و توحش لباس شخصی‌ها مواجه شد و قول پیگیری داد.

دانشجویان می‌گفتند فرماندهان انتظامی که مسئول حفاظت از امنیت دانشجویان هستند، باید عزل و محاکمه شوند. اما این اتفاق هیچگاه رخ نداد. همچنین انتشار تصاویر حمله انصار به خوابگاه و به خاک و خون کشیدن دانشگاه در روزنامه‌های مختلف انتشار یافت و این دو مساله باعث واکنش جامعه مدنی و تشکل‌های دانشجویی در کشور شد.

اتحاد دانشجویان در آن مقطع در اتحادیه‌ای به نام «دفتر تحکیم وحدت» محقق شده بود که در واقع اتحادیه انجمن‌های اسلامی و سازمان‌های دانشجویی سراسر کشور بود و از دوران انقلاب وجود داشت.

تحکیم وحدت برای روز شنبه تجمعی را ترتیب داد که در آن جمعیتی بسیار بیشتر از شب نخست اعتراضات، دست به تظاهرات زدند و به سوی وزارت کشور و سپس میدان ولیعصر رفتند. همزمان دانشگاه تبریز نیز تجمعی ترتیب داد.

زمانی که معترضان تهرانی از میدان ولیعصر به سوی خیابان آذربایجان و بیت رهبری، حرکت کردند به اعضای ارشد دفتر تحکیم خبر داده شد که سپاه اعلام کرده چنانچه معترضان از خیابان جمهوری پایین‌تر بیایند، همه را به ضرب گلوله خواهند گرفت و نهایتا مسئولان وقت وزارت کشور و اعضای تحکیم وحدت موفق شدند سمت و سوی تظاهرات را تغییر دهند.

وقتی در همان روز عزت ابراهیم‌نژاد به قتل رسید، شورای امنیت ملی با تشکل جلسه، بیانیه‌ای صادر کرد و اعلام کرد سرتیپ احمدی و معاون وی عزل شده و در اختیار مقام قضایی قرار گرفتند. همزمان موضوع نامه فرماندهان سپاه به سیدمحمد خاتمی پیش آمد که در آن اعلام کردند در صورت برخورد نکردن با معترضان سپاه خود وارد کار خواهد شد.

در این میان نقش محمدباقر قالیباف جالب بود که در آن زمان فرمانده بخش هوا فضای سپاه بود. قالیباف در سال ۱۳۹۲ نقش خود را اینگونه تعریف کرد: «عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زن‌ها هستیم. افتخار هم می‌کنیم.»

قالیباف همچنین نقش خود در حمله انصار حزب‌الله به خوابگاه دانشجویی طرشت را که در سال ۸۲ رخ داد اینگونه تشریح می‌کند: «بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثه طرشت، من در جلسه شورای امنیت کشور محکم دعوا کردم و حرف‌های بسیار تندی زدم و شأن جلسه را رعایت نکردم و گفتم که امشب هرکس بخواهد بیاید تو کوی و بخواهد این کار‌ها را انجام بدهد، من به عنوان فرمانده ناجا، له‌شان می‌کنم.»

روز ۲۱ تیرماه، دانشجویان و تعدادی از اعضای هیات علمی دانشگاه در خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران و در کوی دانشگاه تحصن کرده بودند. خواستار حضور سیدمحمد خاتمی درمیان خود بودند، اما خاتمی مایل به حضور در میان آن‌ها نبود. خاتمی در سخنرانی تلویزیونی خود سخنانی مشابه محافظه‌کاران گفته بود و بسیاری آن سخنان را حمل بر مصلحت‌اندیشی وی می‌کردند.

نهایتا در روز سه‌شنبه و با عدم حضور خاتمی در میان معترضان و فشار به تحکیم وحدت برای پایان دادن به تحصن دانشجویان، تحصن دانشجویان به اتمام رسید.

سخنان مقامات کشور پس از حادثه کوی دانشگاه

با اتمام تحصن و سرکوب دانشجویان معترضی که در خیابان باقی مانده بودند، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی یک راهپیمایی برای روز چهارشنبه ترتیب داد که حسن روحانی به عنوان دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی سخنران این گردهمایی بود. در آن دوره تاریخی روحانی تظاهرات‌کنندگان را دشمنان ملت نامید و خواستار سرکوب آن‌ها شد.

حسن روحانی که تازه از سفر تفریحی-تحصیلی انگلستان بازگشته بود در سخنرانی خود چنین گفت: «در کدام کشور جهان، حرکت‌های آشوب‌طلبانه این چنین تحمل می‌شود این‌ها خیلی پست‌تر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آن‌ها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل می‌شود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران مسئولین امنیتی نظام، این گونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به خوبی برای مردم ما روشن می‌شود و همه به خوبی بدانند این‌ها چه کسانی هستند و دارای چه ماهیتی هستند.»

هاشمی رفسنجانی نیز در خطبه‌های نماز جمعه درباره اعتراضات دانشجویی اینگونه اظهار نظر کرد: «در خیابان دروازه ندارد، در ندارد و هر کسی وارد می‌شود. هر کسی می‌خواد شعار می‌دهد و سنگ می‌زند. مگر اینکه یک انضباط آهنین باشد! یک مدیریت آهنین باشد! یک رهبریت با نفوذ باشد! یک فرمان همه را سر جای خودشان میخکوب بکند. چنین چیز‌هایی که نیست! چطور یک گروه می‌تواند مردم را دعوت کند و بگوید به ما بپیوندید؟ بگوید بیایید در خیابان ها، کی میاد؟ این الواتی که آمدند و این همه خسارت وارد کردند؟»

با وجود اینکه بسیاری از سران نظام حمله به خوابگاه دانشجویان را محکوم کرده بودند، عوامل و آمرین آن محکوم نشدند. دادگاه رسیدگی به واقعه ۱۸ تیر تنها یک نیروی نظامی به نام «اروجعلی ببرزاده» را به جرم دزدیدن ریش‌تراش از خوابگاه دانشجویی محکوم کرد!

علی اکبر ناطق‌نوری رقیب اصلی سیدمحمد خاتمی در انتخابات ۷۶ که بسیاری برای رای نیاوردن او به خاتمی رای داده بودند، می‌گفت «ماجرا زیر سر ملی-مذهبی هاست!» و خواستار دستگیری آن‌ها بود. ناطق نوری اعتراضات اسلامشهر، کوی طلاب مشهد و قزوین را که پیش از واقعه کوی دانشگاه و توسط طبقات محروم و مستضعف انجام شده بود را «کار عده‌ای آدم‌های عقده‌ای و اراذل و اوباش» دانسته بود که در پشت صحنه از سیاسیون ملی-مذهبی خط می‌گیرند. وی در جریان کوی دانشگاه نیز همین نظر را داشت به همین دلیل خواستار دستگیری ملی مذهبی‌ها شده بود.

وی در مصاحبه‌ای درباره وقایع ۱۸ تیر می‌گوید: «در این جریان چند نفر دستگیر شدند، از جمله منوچهر محمدی و یک زنی که او را هم گرفته بودند. معروف شد که با گرفتن یک منوچ و ملوس قصه حل شده است! منشا یک بحران و یک شورش این نیست این پشت پرده دارد. الان هم به نظر من پرونده ماجرای کوی دانشگاه باید باز باشد و بعضی از مسئولان کشور باید آنجا پاسخ بدهند. حداقل هنوز برای ما ماجرا روشن نیست چرا سوال‌ها پاسخ داده نمی‌شود؟ چرا افراد دستگیر نمی‌شوند؟»

و سپس در همان مصاحبه پیشنهاد می‌کند که حتی پیشنهاد داده بود که وزیر علوم وقت -در آن زمان وزیر آموزش عالی_ و دستیارانش به دلیل اینکه پس از حمله انصار حزب الله به خوابگاه دانشجویان استعفا کرده‌اند، محاکمه شوند.

موضع ناطق نوری مانند بسیاری از محافظه‌کاران، از جمله آیت‌الله جنتی، این بوده که نظام در مواجهه با اعتراضات بیش از حد مصلحت‌اندیشی کرده و باید بسیاری را «سینه دیوار» می‌گذاشته، یعنی اعدام می‌کرده تا مشکل حل شود.

ناطق نوری در خاطراتشاین مساله را به روشنی تمام بیان می‌کند و می‌گوید: «در اوج فتنه ۷۸ به آقا گفتم بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیرو‌ها در پشت پرده این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این آشوب و شورش را بخوابانیم به نظر من باید سران این‌ها را دستگیر کرده و عده‌ای که در صحنه آشوب کردند را هم بسرعت محاکمه کنیم؛ و حتی در صورت نیاز آن‌ها را به سینه دیوار بگذاریم». این سخنان از زبان فردی گفته می‌شود که خود در دوران پهلوی مبارزی انقلابی بوده است.

بسیاری از دانشجویان، فعالان دانشجویی، روزنامه‌نگاران و شهروندان عادی در روز‌های پس از حادثه منتظر موضع‌گیری خاتمی، به عنوان رئیس جمهور منتخبی که در برابر ناطق نوری به او رای داده بودند. آن‌ها توقع داشتند که خاتمی دست‌کم مانند مورد قتل‌های زنجیره‌ای عمل کند و تا برکناری عاملان نظامی حمله به دانشگاه پیش برود.

نهایتا خاتمی در مردادماه ۷۸، کمتر از یک ماه پس از حوادث کوی دانشگاه، میان سخنرانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان موضع‌گیری کرد وگفت: «این شورش و بلوا، حادثه زشت و نفرت‌آوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزش‌های آن و مقام معظم رهبری. حادثه شورش، یک حرکت کور، یک بلوا، یک حرکت ضد امنیتی، با شعار‌های منحرف‌کننده بود که به نظر من برای مخدوش کردن شعار‌های مطرح‌شده در دوران جدید ریاست‌جمهوری به وجود آمد. تحریک احساسات مردم متدین و دل‌سوز و وطن‌خواه که تاب تحمل حمله به ارزش‌ها، رهبری، و مقدسات خود را ندارند، فقط از آن جهت صورت گرفت که ملت به خشونت واداشته شود.»

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۷
حیدر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
1
23
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد!
یادآوری این موضع گیری ها برای هزارمین بار به می گوید:که همه ی ماجرا سر لحاف ملا نصرالدین است!
یعنی همه‌ی این به اصطلاح دلسوزان ملت فقط برای سرگرمی و مردمفریبی تظاهر به اصطلاح طلبی و اصول گرایی می کنند!!!
کوروش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
1
24
تو این دوره و زمانه آدم نمی دونه به کی اعتماد کنه.
یه مشت انسانهای قدرت طلب که از سادگی و نا آگاهای مردم ایران سوءاستفاده می‌کنند. انسانهای هزار رنگ و هزار چهره.
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
2
4
میگم از اقای بیگی نیز بپرسید از وضع تبریز ۷۸
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
1
10
اصلاح طللب اصولگرا ...........ماجرا
شریف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
6
3
بسیار یک طرفه و تهاجمی و خشونت وار نوشته شده
من اون سالها دانشجو بودم دیگه بعد از اون دانشحوها درس ننیخوندند و به جای کار اصلی به فرعیات میپرداختند و هنوز هم...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
0
0
اگر از اول سردار فرهاد نظری اعدام میشد مملکت آرامش میدید
شهریار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
0
0
قطعا خشونت علیه دانشجویان محکوم و ناپسند است ولی روایت مطالب بسیار یک طرفه و جانبدارانه بیان شده.
نظرات شما