روحانی صدای دانشگاه را شنید اما نگذاشتند به آن پاسخ دهد؟
16 آذر روز دانشجو، برای جامعه دانشگاهیان یادآور فضای نقد و پرسشگری در دانشگاه هاست. برهمین اساس روزنامه ایران در
گفت و گو با دکتر غلامرضا ظریفیان ، استاد دانشگاه و فعال سیاسی به بررسی
ابعادی از وضعیت کنونی دانشگاه در ایران پرداخته است که در ادامه بخشهایی
از این گفت و گو را میخوانید:
*شادابی
دانشگاه متأسفانه از دیدگاه برخی از افراد در خارج از دانشگاه به رسمیت
شناخته نشد. حاصلش برخورد شوک آفرین 18 تیر بود. قضیه 18 تیر یک انتقام
بزرگ از دانشجو بود که ما هنوز نفهمیدیم چرا با دانشجویان این برخورد را
کردند. گروهی با نهاد دانشگاه یک برخورد حاوی خشم و غضب کردند در نتیجه
دکتر معین استعفا داد که با دانشجویان همنوایی داشته باشد،کسی باورش
نمیشد که دانشگاه این چنین مورد هجوم قرار بگیرد. همین شوک در دانشگاه
موجب شد که گفتمان جدید دانشجویی که همان آزادیخواهی بود از بین برود و ما
شاهد عبور عده ای از دانشجویان از دولت اصلاحات بودیم و بخشی از دانشجویان
هم رادیکال شدند و بخشی دیگر اما وفادار به اصلاحات ماندند.
*جنبش دانشجویی طی مدت اخیر به دلیل ایفای نقش پیشتازی در تحولات،
هزینههای بیشتری را هم نسبت به بخشهای دیگر پرداخته است. هزینههایی که
جنبش دانشجویی ظرف سه یا چهار سال گذشته اعم از واقعه کوی دانشگاه،
پرداخته، با وجود تکثر و تنوع موجود در این جنبش، عاملی برای تامل بیشتر
جنبش دانشجویی شده است. من معتقدم اگر جنبش دانشجویی به تحولات جامعه ما،
بخصوص پس از دوم خرداد، به شکل صرفاً سیاسی نگاه کند، طبیعتاً ممکن است
دلایلی برای خود بیابد که به افسردگی، در خود فرورفتگی و عدم تحرک آن
بینجامد. در حالی که اگر جنبش دانشجویی تحولات جامعه را از زاویه یک جنبش
اجتماعی دقیقتر مورد بررسی قرار دهد، در خواهد یافت که تحولات جامعه ما
تحولات کمی نیست.
*دوره آقای احمدی نژاد صفبندیهای شدیدی در دانشگاه بوجود آمد . دولت اعتقادی به فعالیت دانشجویی نداشت. ورق به سمت حذف استقلال دانشگاه برگشت، اتحادیههای اصلاحطلب منحل شد و در سوی دیگر 4 اتحادیه مجوز فعالیت گرفت . دانشگاهها به حاشیه رانده شدند و استادان از دانشگاه اخراج شدند. دوره آقای احمدی نژاد جنبش دانشجویی سرخورده و منزوی شد و فضای دانشگاه کاملاً امنیتی شد. دانشجویان با کوچکترین اعتراضی ستارهدار می شدند. در این فضا کسی حرف نمی زد و مطالبه ای مطرح نمیشد. در این شرایط دولت یازدهم اداره دانشگاهها را به دست گرفت و دولت آقای روحانی اولین اولویتش نتیجه بخشی در برجام بود و بعد هم میخواست که به مسئله اقتصادی رسیدگی کند
*آقای روحانی به دلیل اولویتهایی که برای خودش قرار داده است خیلی علاقهمند نیست وارد برخی موارد شود. دولت روحانی تصورش این بود اگر بخواهیم در کنار برجام و گشایش اقتصادی دریچه دیگری را باز کنیم ممکن است حتی سیاست ما هم دچار اختلال شود. این تنگنای دولت است. دولت مصلحت اندیشی کرد .البته من معتقدم در برخی مواقع دولت میخواست کارهایی انجام دهد و مطالبات دانشجویان را پاسخ دهد اما عواملی از بیرون از دانشگاه مانع کار او می شدند. با این حال من معتقدم هم اکنون دولت باید توجه اش به آن بخشی باشد که صدایش در نمی آید ومنزوی هستند این بخش جزو ضایعات دانشگاه است وقتی جامعه آن نشاط لازم را ندارد، وقتی به صحنه نمیآید ، وقتی صدایی بلند نمیشود باید نگران شویم.
*یک بخشی هم دست دولت بسته بود و البته یک بخشی هم به خاطر شرایط
جامعه و اولویت های دولت بود. نگاه کنید آقای روحانی ، دکتر فرجی دانا را
به دانشگاه فرستاد اما در برابرش موضعگیری کردند .همینطور دکتر دانش و دکتر
میلی منفرد رأی نیاوردند. اینها یعنی آقای روحانی صدای دانشگاه را شنید
اما نگذاشتند که به آن پاسخ دهد .