حذف مسئول غیر مقبول با انتخابات
رویداد۲۴ روزنامه شرق نوشت: چند روز پیش با حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در دفتر او گفتگو کردیم. قرارمان بر این بود که میزبان او برای سالنامه «شرق» باشیم، اما بحثمان بهگونهای در حوالی انتخابات متمرکز شد که تصمیم گرفتیم بخشی از گفتههای او را در یکی از شمارههای روزانه خود و قبل از انتخابات منتشر کنیم. گفتوگوی کامل با مصطفی پورمحمدی در صفحات سالنامه نوروز ۱۴۰۳ منتشر میشود. گپوگفت با او در ساختمان مرکز اسناد انقلاب اسلامی تندیها و کندیهای خاص خود را داشت. از او سپاسگزاریم که با حوصله، پاسخگوی پرسشهای «شرق» بود. خلاصهای از این گفتگو را در ادامه میآید.
تأیید صلاحیت بعد از مباحثه
در نخستین پرسش از مصطفی پورمحمدی خواستیم دلایل ردصلاحیتش و البته دوباره تأیید صلاحیتش را توضیح دهد. او در چند وقت گذشته که اخبار انتخاباتی داغ بود، چند روزی در صدر خبرها قرار داشت. دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز که اکنون رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی است، برای حضور در مجلس خبرگان ردصلاحیت شده بود و سپس چند رو بعد صلاحیتش تأیید شد. او ضمن تبریک ایام مبارک شعبان و ولادت ائمه بزرگوار و همچنین تبریک نیمه شعبان خاطرنشان کرد: آنچه مطرح شد در همان سیر بررسیهای علمی بود که به من اعلام کردند، به هر حال از نظر علمی محل بحث است و من هم یک یادداشت طبق قانون فرستادم که تقاضای بررسی و مباحثه دارم و بعد هم مباحثهای درگرفت و یک بحث علمی انجام شد و نتیجه را مثبت اعلام کردند. آنچه با من بحث شد و در مسیر آن قرار گرفتم، این بود. البته دیگران حرفهایی در حاشیه گفتند و حدسهایی را زدند و تحلیلهایی انجام شده است؛ نفیا و اثباتا خیلی چیزی نمیتوانم عرض کنم. آنچه درباره خودم و با من ارتباط داشت، مطالبی بود که خدمتتان عرض میکنم.
به او گفتیم، اما در بیرون این مطالب نیز مطرح میشود که جناب پورمحمدی به دلیل انتقاد از برخی رفتارها در برخورد با چهرههای سیاسی و تنگنظریهای سیاسی ردصلاحیت شده است که اینگونه پاسخ داد: به هر حال آزاد هستند قضاوت کنند و تحلیل کنند. من هم در دستگاههای مختلف مدیر بودم، هم در عرصههای اجتماعی حضور داشتم و دارم، هم مدافع نظام هستم و هم منتقد بسیاری از فعالیتها. این مطلبی کاملا روشن است و این موضع من همچنان وجود دارد و انشاءالله امیدوارم که بتوانم وظیفهام را ادا کنم. ما باید گوشزد کنیم، به خودمان هشدار بدهیم، تکرار کنیم و بهخصوص با مردمی که منتقد هستند و درست هم انتقاد میکنند، همنوایی و همدردی بکنیم و همه با هم تلاش کنیم که اشکالات را برطرف کنیم. پس به یک موضوع باید توجه کرد؛ دفاع از یکسری ارزشها و اصول و یک انقلاب با دستاوردهای عظیم آن. فرار نکنیم و اگر صادقانه با مردم صحبت کنیم، انرژی متراکم ملی به کمک برای حل آن خواهد آمد و این تنها راه نجات ما خواهد بود. ما با کمال احترام و حرمتداری باید حرفمان را بزنیم و رقابت کنیم.
او در پاسخ به پرسشی درباره جناحگرایی و رفتار گروههای سیاسی در تضعیف قواعد رقابت و همچنین نیاز به تعریف مجدد اصولگرایی بهعنوان یک خوانش سیاسی در جامعه امروز که به نظر میرسد رفتارش در آستانه انتخابات و فعل و انفعالات سیاسی مورد انتقاد است، پاسخ داد: ما بهشدت از افراط و تفریط آسیب دیدهایم. اسلام هم بهشدت در تضاد با افراط و تفریط است. بعد هم خداوند خیلی روشن و قاطع میفرماید شما را امت نمونه و میانه قرار دادیم تا شما الگو و شاهد و گواه بر دیگران باشید. این مدل اسلامی است. یعنی تابع یکسری ارزشها با فهم عمیق؛ یعنی با آگاهی و همراه با رفتار عاقلانه. این میشود اصولگرایی. باید تلاش کنیم رفتارمان مطابق باورها و گرایشهایمان باشد و نقطه آسیب جدی ما الان اینجاست.
اینجاست که ما با موانعی جدی مواجه هستیم. باید تلاش کنیم، همه هم باید تلاش کمک کنیم و تذکر بدهیم. جالب است؛ اصلا میدانید چرا در اسلام امر به معروف و نهی از منکر بهعنوان یکی از واجبات مهم قرار گرفته است؟ ما بعضی وقتها میآییم در سطحهای پایین و محدود قرارش میدهیم، درصورتیکه اسلام میخواهد بگوید رفتارت را با باورها و اعتقادات تنظیم کن تا فاصله نیفتد. اصلا امر به معروف و نهی از منکر میخواهد جلوی انحراف رفتاری را بهطور جدی در سطوح بالا بگیرد. مخاطب اصلی امر به معروف، صاحبان قدرت، ثروت و شهرت هستند. مخاطب اصلی اتفاقا آنها هستند و البته سطوح مختلف اجتماعی هم در مراحل بعدیاش قرار میگیرند.
فاصله میان باور و اصول
ما اینجا نقطه ضعفمان است. باید هم قبول کنیم و هم اعتراف کنیم که ما خیلی با باورهایمان و با اصول خود فاصله داریم. اشکال به اصولگرایی نگیریم؛ اشکال به عدم رفتار اصولیمان بگیریم و بگوییم تو که اصولگرا هستی و تو که معتقد به مبانی هستی، چرا رفتارت تنظیم نیست؟ درست است؛ جای اشکال به این هست و همه هم باید به هم کمک بدهیم.
وی با اشاره به ظرفیتهای مورد نیاز جهت دستیابی به ایدئالهای ارزشی و اصولی تأکید کرد: برای رسیدن به این خواسته، دو کار صورت میگیرد. یکی تربیت اجتماعی است. ما برای رسیدن به این هدف نمیتوانیم بگوییم جوانانی را که در جامعه وارد میشوند، چطور کنترل کنیم. در خانه و بعد از تولد بچه در کودکستان و مهدکودک، مدرسه و دبستان و هر جای دیگری باید به جوانان آموزش داده شود. همه جای دنیا همین است که چطور با هم حرف بزنیم. اصلا حرفزدن را یاد میدهند. ما در اینجا کاستی و کمبود داریم و به نظر میآید گردن حکومت هم خیلی نباید بگذاریم. گردن فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هم نباید بگذاریم. این مسئله عمیقتر از حکومت است. البته حکومت خیلی نقش دارد و نمیشود گفت حکومت بینقش است. نقش حکومت خیلی زیاد و روشن است. اما بدانیم که بحث تربیت و آموزش بحث اساسی است؛ هیچ ملت و هیچ کشوری نمیتواند به هدفهایش برسد مگر اینکه این زمینه را تثبیت و تقویت کند.
ساختارها، روابط اجتماعی و بهخصوص مقررات و قوانین تعیینکننده هستند. شما نمیتوانید یک جامعه را خوب اداره کنید بدون اینکه مردم را تربیت کنید و آگاهی بدهید. الان مشکل این است که حاکمیت مقررات در جامعه ما ضعیف شده است. قوانین ما ضعف دارد که باید حل کنیم. البته به همین قوانین نارسا و با کمبود هم درست عمل نمیکنیم و عدم اجرای قوانین و مقررات این ساختارها را بهشدت پوچ، آسیبزا و متلاشی میکند. ما در جاهایی با این مسئله روبهرو هستیم. جمهوری اسلامی بر اساس رأی مردم و حضور و نقش مردم تعریف شده است. از کلمات امام بگیریم که پیوسته فرمودند مردم، مردم، مردم و حتی در قانون اساسی که با زبان بلند هرکجا که رسیده گفته ملت تعیینکننده است تا سایر امور کشور توسط مشارکت و با اراده مردم، انتخاب و رأی مردم باید انجام شود. این باید را با قاطعیت از ابتدا تا انتهای قانون اساسی در بندهای مختلف میبینیم. بیشک این حرف و این آرمان بسیار خوب است، اما یک اشکال مبنایی پیدا کردهایم که به واسطه آن، سازوکار بلوغ و فرجام مطلوب مشارکت مردم را کامل نکردیم. این سازوکار ناقص است. خوشبختانه ما نظامات کشور را بر اساس رأی مردم انجام دادیم و این خیلی دستاورد بزرگی است. این را کم نگیرید.
حفظ فضای انتخابات و یک ارزش بینظیر
او افزود: من متعجب هستم کسانی که میگویند ما خیلی دلسوز هستیم، میخواهیم در مسائل سیاسی تشریک مساعی داشته باشیم و به نفع مردم کار کنیم؛ اما از سوی دیگر انتخابات هر چقدر هم ضعیف باشد، برای تقویت آن روی خوش نشان ندهند، تشویق نکنند. به نظرم این اشتباه بسیار بزرگ و غیرقابل دفاع است. انتخابات یک دستاورد تعیینکننده در همه کشورهاست؛ حتی به کشورهایی که فشار تحمیل میشود، جنگ روانی میشود، پول و فساد فراوان در آنها وجود دارد؛ اما حفظ فضای انتخابات یک ارزش فوقالعاده است و باید آن را حفظ کرد و بعد سراغ حل مشکلاتش رفت و نباید سست شد که همه آسیب میبینند؛ ازجلمه خود مدعیان. این روشن است. از این نظر انتخابات حلال مشکلات است، در بخش سیاسی و حتی در بخش قبل اصلاح ساختارها هم حلال است. اگر شما انتخاب خوبی داشته باشید و آدم متعهد و مجرب و عاقل انتخاب کنید، به دنبال حل مشکلات ساختارهایتان میرود و ساختارهایتان را اصلاح میکند و نمیگذارد ساختار معیوب بماند. حتی در فرهنگسازی و تربیت هم کمک میکند. خوب به اینها چه کسی باید فکر کند؟ باز هم انتخابات، منتخبان مردم هستند که اگر آگاه و هوشمند و باتجربه باشند، به اینها فکر میکنند، برنامهریزی میکنند و به دنبال این کارها میروند؛ پس انتخابات اصل است.
او ضمن اشاره به اینکه با وجود اصلبودن انتخابات و برای تداوم تقویت آن باید به مشکلات نیز نگاه واقعبینانه داشت، گفت: انتخابات سازوکارش، سازوکار کاملی نیست و باید این عیب را بپذیریم. ساختار و سامان فعالیت سیاسی که پایه انتخابات است، کامل نیست. نهادی که آن ساختار و سامان را شکل میدهد، حزب و گروه سیاسی است که آن کامل نیست و دچار یک نقصان جدی است. ما از این بابت خیلی آسیب میبینیم. من در واقع نه مردم را متهم میکنم، نه فعالان سیاسی و دستاندرکاران اجرائی و نه رهبران را؛ ما گرفتار یک سازوکار و ساختار معیوب هستیم. درست است که همهمان باید تلاش کنیم آن سازوکار و ساختار را اصلاح کنیم و همه در این زمینه مقصر هستیم.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی ادامه داد: قانون جلوی من است و اشکال جلوی من است و من هم به این سازوکار اعتراض دارم؛ اما نمیتوانم به دستاندرکار اعتراض کنم. نمیگویم هیچ اعتراض و انتقادی ندارد و عیبی در کارشان نیست. من این ادعا را نمیخواهم داشته باشم که بعدها جلوی من را بگیرید و بگویید اینجا اشتباه کردند. من اینها را قبول دارم. حرف من بالاتر از این حرفهاست. حتی درباره مجریان، مردم و فعالان سیاسی، رفتاری که داریم درباره حزب راست، حزب چپ، اصولگرا، حزب میانی، حزب اعتدالی معتقدم این نگاه فراتر را باید داشته باشیم. همه سردرگم هستند. بعد میگویند حزبها چهکاره هستند؟ میگویند هیچ خاصیتی ندارند و بیفایده هستند. خوب ما ساختارشان را درست نکردیم که سردرگم هستند و این اصلاح یک مسئولیت جمعی است. وقتی ساختار درست نمیکنید و سازوکار معیوب است، به تعبیر امیرالمؤمنین، کسی که در خارج از جاده در مسیر درست حرکت میکند، هرچند تندتر برود، فاصلهاش با هدفش بیشتر میشود.
مشارکت و راهبرد حل مشکلات کشور
پورمحمدی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره دور و تسلسلی در مدیریتهای اجرائی که ناامیدی ایجاد میکند یا ناکارآمدی را ترویج میکند، گفت: ما الان در یک فضای اجتماعی میخواهیم درمان این عیب را بیابیم. الان شما دغدغه هم که دارید، باید راهکار منطقی برای درمانش پیدا کنید. آقای وزیری، نماینده مجلسی متعهد نیست. چه کار باید کرد؟ اینجا مهم است. من برمیگردم به حرف قبلی، انتخابات. راهکار حل مشکلات کشور در بدبینانهترین شکل انتخابات است. ما باید این را آموزش دهیم که بگوییم آی ملت، ما مردم از مسئولان ناراضی هستیم و زورمان نمیرسد و هر چقدر هم میگوییم به حرفمان گوش نمیکنند و پارتیبازی و خلاف هم میکنند. قانون اساسی این اختیار را به ما داده، نظام سیاسی به ما اختیار داده و انقلابمان به ما اختیار داده که حداقل شما را که قبول ندارم، حذف کنم. این حل قصه است. نه تنها این آدم الان حذف میشود، این یک حس مثبت در همه ما به وجود میآید که اینطور نیست که ما همه را رها کنیم و هر بلایی بخواهند سر ما بیاورند، ما بیتفاوت بنشینیم. اول این است که شما را کنار میگذاریم و کارت قرمز به شما میدهیم. این کار خیلی بزرگ است. این درمان است و من دارم راهکار را نشان میدهم. از شما میپرسم در تهران سههزارو ۵۰۰ کاندیدا وجود دارد. آیا همه طیفهای سیاسی نمیتوانند کاندیدای مناسب خودشان را پیدا کنند. من گزارشهای بسیاری دارم که در بسیاری از شهرستانها میتازند. من از خودم و کسانی که جزء گروههای رقیب ما هستند؛ یعنی جزء اعتدالیون، اصلاحطلبها، مستقلین و گاهی اصلاحطلبها آمدند، به خود من گفتند ما تعداد زیادی نیروی تأییدشده داریم؛ اما نفرات اصلی و شاخص ما نیستند و نفرات رأیآورمان نیستند. مشکل خیلی اوقات این است که ببینید اینجا چه کار باید کرد؟
پورمحمدی ادامه داد: ما متأسفانه بدترین روش را انتخاب کردیم. ما آدمهایمان نیستند؛ ولی رأی میدهیم؛ اما فهرستی را معرفی نمیکنیم. ما فعال نیستیم، این خیلی اشتباه بزرگی است. من میگویم ما طیف سیاسیمان آدمهایش را انتخاب کند، بعد که آدمهایش را انتخاب کرد، بگوید که ما از این آقایان ناراضی هستیم، بیایید اول اراده کنیم به اینها رأی ندهیم. گام دوم اینکه بیاییم بگوییم نفراتی که به شما معرفی میکنیم، نفرات اول و دوم ما نیستند؛ اما به نسبت بهتر از بقیه هستند. اینها دو، سه گام ما را به جلو میبرند. بروند در مجلس تصمیم بگیرند. شما اینجا طرح بدهید، قانون بنویسید، به اینها پیشنهاد بدهیم در مجلس تصویب کنند. مگر نمیگویید شما صاحبنظر هستید؟ مگر نمیگویید دردمند هستید، مگر نمیگویید کاربلد هستید و افقهای روشنتری میبینید و منافع ملی را بهتر درک میکنید. شما این آدم را آماده کنید، آدم درجه دو، درجه سه خودتان را بفرستید مجلس و اعتماد مردم را جلب کنید و بگویید به اینها رأی بدهید و به اینها که رأی دادید، آن زمان بگویید این اصول و قوانین را تصویب کن. ما باید مثبت بیندیشیم، مهم این است و باید خودمان امیدوار باشیم، به جامعه امید را تزریق کنیم. ما باید انگیزهمند خودمان باشیم. ما باید اینها را به مردم یاد بدهیم. هیچ وقت هم مأیوس نباشیم. از این نظر کاملا خوشبین هستم.
ماجرای بد و بدتر
ما بلد نیستیم از ظرفیت سیاسیمان و ظرفیت مردم خوب استفاده کنیم. امیرالمؤمنین به ما یاد داد و گفت: عاقل کسی نیست که بین خوب و بد تشخیص بدهد. عاقلی که بین بد و بدتر قدرت تشخیص داشته باشد و جسارت انتخاب بد را داشته باشد. به این میگویند عاقل که دچار بدتر نشود. شما میگویید دولتی که شما حمایتش کردید، بد است و مفید نیست. یک دولتی که شما قبول نداشتید، مطلوب شما هم نبود، انتخاب میکردید که گرفتار ما نشوید. دستتان بسته بود، امکان نداشت. داشتید میکردید. آقایان نمیتوانند این را پاسخ بدهند. ما رسالتهای تاریخیمان را به وقتش انجام ندادیم، حالا میگوییم چرا اینطوری شده است. من میخواهم بگویم ما باید فراتر از این حرفها فکر کنیم و کسی را هم متهم نکنیم. من هم نمیخواهم کسی را متهم کنم. مهم این است که ما امروز فکر کنیم برای آینده و فردای بهترمان و فردای فرزندانمان خودآگاهی و اعتماد و انگیزه بدهیم و از این یأس خارجشان کنیم.