تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۰۸ فروردين ۱۴۰۳
مهدی مطهرنیا در گفت‌وگو با رویداد۲۴؛

آیا ادامه جنگ منطقه در سال جدید به سود ایران است؟

مهدی مطهرنیا استاد علوم سیاسی دانشگاه معتقد است هرچه جنگ در منطقه طولانی‌تر شود، نیرو‌های نیابتی ایران قدرتشان را بیشتر از دست خواهند داد و فضا برای تحمیل اراده آمریکا بر علیه ایران فراهم‌تر خواهد شد.

مهدی مطهرنیا

رویداد۲۴ سعید شمس: مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بین‌الملل و استاد علوم سیاسی دانشگاه شرایط اقتصادی ایران را در آیینه  تحولات بین المللی سال جدید بررسی کرده است. بخش‌های مهم این گفتگو را در ادامه بخوانید؛

* اقتصاد جهانی اکنون در وضعیت متزلزلی قرار دارد. بسیاری از اقتصاددان‌ها در دوران پسا کرونا، وضعیت بهتری را در اقتصاد جهانی پیش بینی می کنند، از این جهت خوش بینی به آینده اقتصاد در سطح بین المللی فراوان است. روانشانسی اقتصادِ سیاسی می‌گوید بهبود وقایع نسبت به انتظار‌های پیشین، می‌تواند راضی کننده باشد؛ لذا رضایت به وجود آمده محصول همین وضعیت است.


بیشتر بخوانید:آینده جهان دست کدام قدرت است؟ / مطهرنیا:رقابت واشنگتن و پکن به نفع تهران نیست


*در منطقه، متحدان ایالات متحده بر علیه ایران در حال ایجاد ائتلافی عملیاتی هستند. سال ۲۰۱۵ پیش‌بینی کردم که آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد همکاری‌های بین المللی با ایران و محاصره منطقه‌ای تهران خواهند بود؛ این اتفاق رخ داده و شکست برجام و سپس ایجاد ائتلاف عربی-عبری-غربی در منطقه اتفاق افتاده است. محاصره منطقه‌ای تهران و جنگ نامتعادلی که از دهه ۱۳۸۰ بر علیه ایران در حال آماده سازی آن بوده‌اند، به سرانجام رسیده است. اکنون دکترین «محدودسازی همکاری بین المللی با ایران و محاصره منطقه‌ای»،  تبدیل به دکترین تبدیل «چالش ایران به تهدیدی برای نظام منطقه و بین المللی» شده است. آمریکا توانسته وحدت درونی منطقه بر علیه اسرائیل را به وحدتی عملیاتی بر علیه تهران و نزدیک شدن به اسرائیل تبدیل کند.

* جنگ نامتعادل بعد از واقعه ۷ اکتبر، مانند یازده سپتامبر به یک فرصت تاریخی برای ایجاد جنگ معلق بر علیه تهران با محوریت محدودسازی نیرو‌های نیابتی ایران در منطقه تبدیل شد. در واقع جنگ معلق نابود نمی‌کند، بلکه ضربه می‌زند تا به تدریج آرمان‌ها و قدرت سخت را به ضد خود تبدیل می‌کند. بنابراین در ابعاد منطقه‌ای هم وضعیت نامناسبی برای تهران رقم خورده است.

* در فضای داخلی ایران واگرایی ملت-دولت به معنای اخص کلمه، در ادبیات سیاسی نماینان شده است و به عنوان ابر بحران خود را بر سیاست داخلی کشور دیکته کرده است. به واسطه اعتراض‌هایی که در پاییز ۱۴۰۱ رخ داد، شاهد نوعی واگرایی و باطبع شکاف عمده میان دولت و مردم هستیم. آنهم در حالیکه اقتصاد در وضعیت نابسامانی قرار دارد، ارزش پول ملی در حالت ریزش مجدد است. این عوامل می‌تواند با وجود خوش‌بینی‌هایی اقتصاد جهانی، آثار منفی بر آینده اقتصاد ایران داشته باشد.

*اکنون تعارض معنادار میان اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی ایران ملموس است. هر چقدر که قدرت اقتصادی آمریکا به عنوان دشمن اصلی نظام حاکمِ ایران زیادتر شود و در ابعاد جهانی توفیق‌های بیشتری را کسب کند، طبیعی است که می‌تواند بر علیه ایران قلمداد شود. ایالات متحده توانسته است از فریاد‌های انقلابی در جهت دخالت بیشتر در منطقه بهره ببرد و اکنون در صدد دیکته کردن نظام حقوقی خاص خود بر کوریدورهای انرژی هلال هارتلند-ریملند بزرگ است؛ یعنی منطقه‌ای از تنگه هرمز تا خلیج عدن و از خلیج عدن تا باب‌المندب. 

 *جنگی که در دریای سرخ روی داده، برای آمریکایی‌ها تهدیدی است که تلاش می‌کنند آن را به فرصتی تاریخی برای دیکته کردن اراده‌های خود در قرن بیست و یکم تبدیل کنند؛ لذا هر چقدر که این تحولات طولانی تر شود، اقتصاد  ایران در تنگنا‌های بیشتر و جدی تری گرفتار خواهد شد.

نظرات شما