زیباترین حکایت کلیله و دمنه
رویداد۲۴ | مهسا زرگری: کلیله و دمنه، کتابی شامل حکایتهای پندآموزی است که بیشتر از زبان حیوانات نقل شدهاند. دانش و حکمت موجود در این داستانها باعث شده که طی سالهای متمادی مورد توجه اندیشمندان قرار گیرد و آن را یکی از منابع آموزش حکمت عملی و آداب زندگی برای فرزندان خود قرار دهند.
علت نامگذاری این کتاب به «کلیله و دمنه» این است که بخش زیادی از داستانهای آن مربوط به دو شغال به نامهای «کلیله» و «دمنه» و از زبان آنها بیان میشود.
معرفی کتاب کلیله و دمنه
"کلیله و دمنه" یکی از شناخته شده ترین و قدیمی ترین آثار ادبی در ایران و جهان است. این اثر اصلاً به زبان سانسکریت نوشته شده و قدمت آن به دو هزار سال قبل بازمی گردد. سپس در دوران ساسانیان، "ابوالمعالی نصرالله منشی" آن را به فارسی میانه برگردانده است. این ترجمه، حفظ محتوا را در اولویت قرار داده و تنها لباس مناسبی از زبان فارسی میانه به آن پوشانده است.
"کلیله و دمنه" شامل داستان های آموزنده ای است که در آن حیوانات به گونه ای نمادین سخن می گویند، به یکدیگر کمک می کنند و گاه علیه هم نیرنگ می چینند. این داستان ها استعاره ای از جوامع انسانی هستند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. اکنون ویرایش جدیدی از این اثر بر اساس قدیمی ترین نسخه در دسترس خوانندگان قرار گرفته است.
کلیه و دمنه اثر کیست؟
کلیله و دمنه یک اثر کلاسیک در ادبیات فارسی است که سرچشمه آن به متن باستانی سانسکریت بازمیگردد. این کتاب نخستین بار توسط فیلسوفی هندی به نام بدیا به زبان سانسکریت نوشته شد و سپس در زمان ساسانیان، توسط نصرالله منشی به فارسی میانه ترجمه گردید. نصرالله منشی در ترجمه خود، با روش ترجمه آزاد، فقط فهوای کلام را حفظ کرده و اثری متفاوت در زبان پارسی میانه پدید آورده است.
ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (بعد از ۵۵۵ (قمری) - پیش از ۵۸۳ (قمری)) نصرالله ملقب به ابوالمعالی یکی از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی در سدهٔ ۶ هجری بودهاست. اصل وی به روایت هفت اقلیم از شیراز و به روایت دیگر از غزنین است. او در آغاز جوانی به دربار بهرامشاه غزنوی وارد شد. چندی بعد در زمان سلطنت خسروشاه غزنوی به سمت دبیری رسید و حتی توانست در زمان شاه بعدی به نام خسرو ملک به مقام وزارت برسد. اما در زمان همین شاه بود که مورد غضب قرار گرفت و تا پایان عمر به زندان افتاد.
همچنین، یک نسخه دیگر از این کتاب نیز هست که توسط محمدابن عبدالله بخاری ترجمه شده و مطالب کتاب اصلی را عینا به فارسی برگردانده است. کتاب کلیله و دمنه شامل حکایتهای پندآموزی است که پیرامون دو شغال به نامهای کلیله و دمنه روایت میشود. نویسنده در این اثر، همه آنچه را که به جامعه انسانی تعلق دارد، به حیوانات جنگل نسبت داده تا هم حکایاتی جذابتر پدید آورد و هم بر اثرگذاری این حکایات بیفزاید.
این کتاب را میتوان به منزله چکیدهای از حکمت پیشینیان دانست که از زبان حیوانات مختلف روایت شده است تا آیندگان از آن آداب و اصول زندگی را بیاموزند. کتاب کلیله و دمنه در مجموع دارای ده باب است که در هر کدام، حکایتهای پندآموزی پیرامون رویدادهای گوناگون بیان شده است.
داستان کلیله و دمنه درباره چیست؟
ماجراهای کتاب "کلیله و دمنه" بین سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰ قبل از میلاد در هند اتفاق افتاده است. این کتاب، نوعی داستان تمثیلی است که نویسنده در آن بخش عمدهای از موضوعات مرتبط با جامعه انسانی را به شکل داستانهایی در میان حیوانات جنگل بیان کرده است. در این کتاب، تعالیمی مانند وظایف خانوادگی، وظایف اجتماعی، فضایل اخلاقی، پرهیز از رذایل اخلاقی و اصول کشورداری به شکل داستانهای حیوانات آمده است. هدف نویسنده این بوده که ضمن ایجاد جذابیت برای خوانندگان، آموزههای ارزشمندی را نیز به آنها منتقل کند.
بیشتر بخوانید: بهارستان اثر کیست؟
در واقع، "کلیله و دمنه" خلاصه تعالیم پیشینیان است که برای آموزش و آشنایی آیندگان با آداب، اصول و قوانین زندگی نگاشته شده است.
بابهای کلیله و دمنه
در ترجمه سریانی که از متن پهلوی صورت گرفته، این کتاب ۱۰ باب دارد که شامل:
۱- باب شیر و گاو
۲- باب کبوتر طوقدار
۳- باب بوزینه و سنگپشت
۴- باب بیتدبیری
۵- باب موش و گربه
۶- باب بوم و زاغ
۷- باب شاه و پنزوه
۸- باب تورگ (شغال)
۹- باب بلاد و برهمنان
۱۰- باب شاه موشان و وزیرانش
در کلیله و دمنه نصرالله منشی، ۱۵ باب برای این کتاب ذکر شده که ۱۰ باب اول، با کتاب هندیان مشترک است و ۵ باب بعدی را پارسیان به آن اضافه کردهاند. بابهای اضافه شده عبارتند از:
۱- برزویه الطبیب
۲- الناسَکَ و ابنِ عِرْس
۳- البلار و البراهمة
۴- السّائِحِ و الصّائِغ
۵- ابن المَلِک و أصحابِه
حکایتی جالب از کلیه و دمنه
روزی، روزگاری، دو گنجشک در سوراخی لانه داشتند. سوراخ، بالای دیوار خانهای بود و دو گنجشک به خوبی و خوشی در آن زندگی میکردند. پس از مدتی آن دو گنجشک صاحب جوجهای شدند. آنها خوشحال و خرم بودند. یک روز که گنجشک پدر برای آوردن غذا رفته بود مار بدجنسی که در آن نزدیکیها بود به لانه آمد. گنجشک مادر پرواز کرد و روی دیوار نشست، اما جوجه گنجشک هنوز قدرت پرواز نداشت. مار به طرف جوجه گنجشک رفت. گنجشک مادر سر و صدا کرد. نزدیک مار رفت. به او نوک زد، اما فایدهای نداشت. مار بدجنس جوجه را بلعید و همانجا روی لانه گرفت و خوابید. کمی بعد گنجشک پدر رسید. گنجشک مادر گریان و نالان قضیه را تعریف کرد. گنجشک پدر هم ناراحت شد. اما جوجه از دست رفته بود ونمی شد کاری کرد. دو گنجشک تصمیم گرفتد انتقام جوجه را از مار بگیرند. ناگهان گنجشک پدر فکر عجیبی کرد. برای همین هم فورا ًٌ پرید و از اجاق خانه یک تکه چوب نیم سوز برداشت. آن را به نوک گرفت و سریع پرید و توی لانه انداخت. چوب نیم سوز روی چوبهای خشک لانه افتاد ودور غلیظی بلند شد. افرادی که در خانه بودند این کار عجیب گنجشک را دیدند. آنها برای این که خانه آتش نگیرد به سرعت نردبان گذاشتند تا آتش را خاموش کنند. درست هنگامی که مار میخواست از لانه فرار کند آنها مار را دیدند. یکی از افراد با چوبی که در دست داشت ضربه محکمی به سر مار زد. مار بدجنس کشته شد. دو گنجشک در حالی که انتقام جوجه خود را گرفته بودند، پرواز کردند تا بروند و لانه جدید بسازند.