واکنش فرزند آیت الله یزدی به مصاحبه پالیزدار: مادر، ما را با نان و چای شیرین بزرگ کرد / پدرم ۴۴ سال برای کشور زحمت کشید و ۳ میلیون هم موجودی نداشت!
رویداد24| مجید یزدی فرزند آیت الله یزدی، با اشاره به مصاحبه عباس پالیزدار در گفت و گو با دیده بان ایران که در بخشی از آن به ماجرای لاستیک دنا و درآمدهای آیت الله یزدی منتشر شده گفت: دشمن تلاش می کند کسانی که بازوی رهبر معظم انقلاب هستند را بزند تا مقداری از شأن رهبری کاسته شود؛ زیرا نمی تواند مستقیم ایراد و ضعفی از رهبر معظم انقلاب بگیرد و به این شکل اطرافیان و منتسبین رهبری را مورد هجمه قرار می دهد.
وی افزود: سال ۸۷ آقای عباس پالیزدار در دانشگاه همدان علیه تعدادی از مسئولین نظام مطالبی مطرح کرد و یکی از اتهاماتی که به آیت الله یزدی زد این بود که کارخانه لاستیک دنا متعلق به وی است.
معاون سابق اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان قم ضمن بیان زندگینامه آیت الله یزدی، گفت: آیت الله یزدی در خانواده فقیری در اصفهان به دنیا آمد و پدر وی روحانی بسیار ساده و از قشر مستضعف اصفهان بود و آیت الله یزدی در اصفهان در نهایت فقر زندگی کرد و بعد به قم آمد و با شهریه طلبگی و هدیه منبر زندگی کرد و اواخر حکومت پهلوی که بیشتر در زندان یا تبعید بود خانواده وی در فقر بیشتری زندگی کرد.
وی افزود: مادر، ما را با نان و چای شیرین بزرگ کرد و گاهی مجبور می شد برای در امان ماندن از گرما ما را داخل حوض آب قرار دهد، ما در سال های قبل از پیروزی انقلاب چند سال یکبار شهر محل سکونت را تغییر می دادیم و شرایط بسیار سختی را تجربه و در نهایت فقر و تنگ دستی زندگی کردیم.
منبع: دیدبان ایران
استاد رائفی!
یاد رائفی پور افتادم توی سخنرانی ش به خودش می گفت استاد..
می گفت یکی اومد پیشم گفت استااااد چی و چه ...
حضرت علی ع که خود ولایت داشت کار میکرد و نمیگذاشت حقی ناحق شود نه مثل الان که ادعای دینداری میکنند و به ۹۲ هزار میلیارد اختلاس بها نمیدهند به شکم گرسنه مردم به هدر رفت مال کشور و هزاران فساد بها نمیدهند
و گروهی از مردم [که اهل نفاق اند] می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، در حالی که آنان مؤمن نیستند. (۸)
يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ
[به گمان باطلشان] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی [این حقیقت را] درک نمی کنند. (۹)
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ
در دلِ آنان بیماریِ [سختی از نفاق] است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ میگفتند، عذابی دردناک است. (۱۰)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، می گویند: فقط ما اصلاح گریم! (۱۱)
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِنْ لَا يَشْعُرُونَ
آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند.(۱۲) سوره بقره
یک ایران را از دار و ندار مردم و شرکت و کارخانه و ملک مردم و از جنگل و معادن و راهها و ... همه را ارث پدری خود میدانند و تصور میکنند ایران و هر چه در اوست برای اینهاست
مردم زجر میکشند و نمیخورند و نمی پوشند و سفر نمیروند تا اینها بخورند و بگویند ما از آسمان افتاده ایم
ذره ای اعتقاد به آخرت داشتند معنی حق الناس را میفهمیدند
خدا نگذرد من که نمیگذرم
مرغ و ماهي اَي نشد برگ چغندر مي خوريم
حاليشون ني نمدونن دنيا هَپل هيپو شده
اي كه غصه اي نداره هيچي نبود غم مي خوريم
به بچُو مي گيم بوو ! نون خالي عيبش چي چيه
جقلّه يْ اوْ بي لقوم خورده مي گه پيچ پيچيه
اِي زنت يِي چي بخواد تنگ و تووت ورنداره
سه طلاقش بكن و ول كُ برو جَر نداره
نون چایی شیرین غذای پادشاهان قبل انقلاب بوده.. هنوزم هست..
نفرین شیرازی ها بگیرتش.
پدر من که یک بازنشسته ساده است پدر شما چطور با این سمت ۳ میلیون هم نداشته
چه چیز باعث میشود مردم عادی را اینقدر نادان و ابله ببینید؟
آخی طفلی
یک خاطره از چای شیربن.
۶سالم بود رفتم خانه داییم با داداش کوچک ترم. حوصله مون سر رفته بود خونه ی مادربزرگمون بودیم دایی می خواست بره خونشون کاری داشت ما هم گفتیم باهاش بریم و گفت بیایید.
یهو نگاهمون افتاد به بالای کمدشون... یک بسته نان شیرین بود.
داشتم به داداشم با انگشت می گفتم ببین بالای کمد چای شیرین دارند. داییم در حین صدامون شنید. دایی سنگدلم یک تیپا بهمون زد هنوز دردش روی زانوهام حس می کنم یادم میاد خیلی محکم زد و گفت اینو زدم تا دفعه ی بعد یه جا چیزی دیدید نگید می خوایم تازه کتک مان که زد یه قطره از اون نان هم بهمون نداد.
چه برسه به چای....
دو تا مهمان کوچکشو با کتک پذیرایی کرد. والا حالا ما برای بچه های خواهرمون چه کارا نمی کنیم.
البته این داییم بی قلب و سنگدله.
خلاصه این چاییی و نان شیرین داشته اونم قبل انقلاب ما همینم نداشتیم بعد انقلاب.
دلم چای شیرین کشید...
مگر میشود