فقدان آیتالله هاشمی؛ مساله ملی ایرانیان
رویداد۲۴-تجربه کشورهای درحال توسعه در دهههای اخیر نشان داده است که همواره حوادث و رویدادهایی که تبدیل به یک مساله ملی یا عمومی میشود، موجبات تحرک و پویایی آنها میگردد. مساله عمومی یا ملی، اذهان همه شهروندان را به خود جلب کرده و آنها را مسئولیت پذیر و فعال در سطح اجتماعی ساخته و به معنای دیگر ملت را به خود می آورد که در کجا قرار گرفته، به کجا می رود و چه سرنوشتی برای آن در حال رقم خوردن است؟
درگذشت هاشمیرفسنجانی آن هم به صورت ناگهانی و در شرایطی که برای کمتر کسی قابل پیشبینی بود، برای کل جامعه اعم از دولتمردان و مسئولان، فعالان و جریانهای سیاسی، دولتها و ناظران سیاسی خارجی و مهمتر از همه مهمتر مردم ایران تبدیل به یک مساله شد. مسالهای که خود سوالها و نگرانیهای زیادی را نسبت به دوران پس از هاشمی، سرنوشت جریانها و روندهایی که هاشمی رهبری آن را برعهده داشت، و همچنین پرشدن جایگاه سیاسی و اجتماعی وی در منظومه سیاسی ایران، ایجاد کرد. این مساله به طور طبیعی در آینده پیشرو و پس از خارج شدن از شوک از دست رفتن هاشمی، بیش از پیش خود را در افواه و گفت وگوهای روزانه نشان می دهد. این سوال قابل طرح است که چرا واقعا مردم از درگذشت هاشمی به زبان ساده ناراحت شدند و چرا واقعا این حادثه برای مردم یک مساله و دغدغه شد؟ و این مساله شدن چه تاثیری بر سرنوشت ایران و ایرانیان دارد؟
هاشمی به مانند بسیاری از رهبران سیاسی جهان که تاریخ ساز و ماندگار شدند، یک جریان ساز بود. جریانهای سیاسی و اجتماعی با مرگ بانیان آنها از بین نمی روند و چه بسا تقویت می شوند. درگذشت هاشمی آزمون خوب و بزرگی برای مقبولیت و درجه نهادینگی جریانی بود که هاشمی در ایجاد آن نقش بسیاری داشت و نماد آن تلقی می شد. این جریان در سپهر سیاسی ایران به حرکت درآمده و یکی از مهمترین دغدغههای شخص هاشمی را قبل از مرگ رفع کرد چنانکه خود از این بابت بارها ابراز رضایت کرد.
نام هاشمی با نام بزرگانی همچون امام خمینی (ره) و امیرکبیر و با عناوینی همچون انقلاب، سازندگی، توسعه، اعتدال و میانهروی، عملگرایی و واقعگرایی گره خورده است و چه بسا این عناوین در تاریخ معاصر ایران با نام هاشمی معنا پیدا کند. در گذشت هاشمی و سنگین بودن این اتفاق، بار دیگر باعث احیا و فعال شدن این روندها در کالبد جامعه گردید. واکنش گسترده و قابل توجه افکار عمومی به حادثه درگذشت هاشمی رفسنجانی، فقط واکنشی به شخص ایشان و صرفا رفتاری احساسی تلقی نمی شود بلکه در دایره ای وسیعتر ، واکنشی به تفکر ، عملکرد و رفتار اجتماعی و سیاسی هاشمی و رفتاری عقلانی و اجتماعی از منظر مسئولیت پذیری و کنش گرایی تلقی گردد. هاشمی رفسنجانی در سپهر سیاسی ایران پس ار نقش آفرینی فراوان در سپهر سیاسی نیم قرنه ایران ، در سال های اخیر به نماد و سمبل یک رفتار اجتماعی و سیاسی ایرانیان تبدیل شده بود.رفتاری که ایران به شدت به آن در شرایط کنونی و برای ماندن و خودنمایی در گستره جهانی نیاز دارد.
رفتار سیاسی هاشمی نشان داد که می توان هم آرمانگرا، انقلابی و تحول خواه بود و هم این روحیات و اهداف را در پرتو عقلانیت، واقع گرایی و عملگرایی دنبال کرد. چنین ترکیبی به خصوص برای سیاستمداران سخت و پرهزینه است اما مهم آن است که سیاستمداران و صاحب منصبان چنین روحیه ای داشته باشند و آن را در رفتار و عملکرد خود با هرسختی و هزینه ای نهادینه ساخته و از این طریق تبدیل به روندهای جاری و ساری و حاکم در رفتارهای اجتماعی و سیاسی جامعه نمایند. آرمانگرایی بدون عملگرایی و عملگرایی بدون ارمانگرایی هیچ سیاستمندار و به عبارت بهتر هیچ کنشگر سیاسی را موفق، موثر و نامآور نکرده و به تبع آن هیچ جامعهای را قوی، قدرتمند، فعال نساخته و به سرمنزل مقصود نرسانده است.
وجود هاشمی همانطور که محرک، مقوم و حامی جریانها و روندهای مثبت اجتماعی و سیاسی در جامعه به خصوص اعتدال و میانهروی بود، در عین حال مانع و سدراه جریان های رادیکال و تند سیاسی نیز محسوب می شد به همین دلیل در سالهای اخیر آماج شدیدترین و سختترین هجومها، انتقادات و مخالفتها قرار داشت. هرچند مقاومت و تحمل این هجمههای سیاسی و بعضا واکنشهای عادی و قانونمند در برابر آنها، موقعیت هاشمی را به عنوان راس جریان اعتدالگرا تقویت کرد و بر محبوبیت و مقبولیت سیاسی و اجتماعی آن افزود.
درگذشت هاشمی نه تنها جریان اعتدال گرای امروز ایران را تضعیف نمی کند بلکه زمینه و بهانهای را فراهم میسازد که حفاظت و تقویت آن از دایره تنگ نخبگان و بانیان آن خارج شده و همهگیر شوند. مردم ایران پس از نزدیک به 40 سال زندگی با هاشمی، رفتار و منش وی را در هنگام مرگ می شناختند و بنابراین تکریم و بزرگداشت وی نه صرفا احساسی بلکه از منظر شناخت درست وی و افکارش بود.
بنابراین با این درک و شناخت در قبال جریان اعتدالگرایی که هاشمی از بانیان آن است و به آن منسوب است، خود را مسئول دانسته و در تعمیق و تقویت بیشتر آن میکوشند. از این منظر جریان اعتدالگرا اگرچه پس از هاشمی فراز و نشیبهای زیادی را تجربه میکند اما روند صعودی و روبه جلو خواهد داشت. این رمز محبوبیت و ماندگاری هاشمی رفسنجانی است.