تاثیر فوت آیتالله هاشمی بر انتخابات
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
*همانطوری که با امیرکبیر و فوت میرزاحسین سپهسالار و دکتر مصدق و... حرکت نه متوقف شد و نه تغییر مسیر یافت، بلکه با اندوخته و تجربه بیشتر برای اصلاح و ادامه همان راه تلاش شد، مطمئنا باز هم روند همان خواهد بود،
*نبايد نگرانی به جامعه
تزریق شود، بايد از فوت ایشان فرصتي جدید ایجاد کرد؛ جمعیتی که به بدبینان
نشان دادند به تبلیغ مسموم وقعی ننهادهاند. با پشتیبانی همین مردم و
نیروهای جوان سیاسی که دهه آخر عمر آقای هاشمی را لمس کردند، میتوان ادامه
مسیر را راحتتر طی کرد.
*فوت ایشان گرمای جدیدی در این
فضای سرد سیاسی به وجود آورد که نمونه حداقلی آن رویکرد جدید رادیو و
تلویزیون ایران به آقای هاشمی است. پس آنها که در طرد آقای هاشمی تلاش
میکردند، امروز با فشار افکار عمومی مجبور به طرح افکار و نظرات ایشان
بهطور گسترده شدهاند.
*دولت روحانی در مسائل بینالمللی توفیقاتی داشت و توانست ترس از
ایران و ایرانهراسی را کاهش دهد، تیم مذاکرهکننده توانست در عرصه
بینالمللی چهرهای منطقی از ایران را به نمایش بگذارد و سایه وحشتناک
قطعنامههای شورای امنیت را از سر کشور بردارد، این یک نقطه قوت در دولت
روحانی است که ارزش آن متأسفانه برای مردم تبیین نمیشود.
*در بحث اقتصادی درست است مشکلات اقتصادی آنطور که مردم توقع دارند، حل نشده
است؛ اما یادمان نرود دولت قبلی در شرایطی کنار رفت که با وجود درآمدهای
هنگفت نفتی، کشور را به شرایط کاملا بحرانی رسانده بود؛ در شرایطی که رشد
اقتصادی به منفی بیش از شش درصد و تورم به ٤٠ درصد رسیده بود. با استقرار
دولت روحانی و بررسیهای بیشتر، مشکلات بیشتری مشخص شد؛ بدهیهای دولت به
سیستمهای بانکی، پیمانکاری و مهندسین مشاور در پروژههای مختلف، بدهیهای
بسیار سنگینی بوده و هست و هنوز هم بخش عمدهای از آن بدهیها باقی مانده
است. از طرف دیگر، تحریمهایی که بر کشور تحمیل شده بود، کار را برای دولت
سخت کرده بود، چراکه درآمد نفتی به یکچهارم قبل از تحریمها کاهش پیدا
کرده بود؛ همه این شرایط وضعیت بسیار پیچیدهای را بر کشور تحمیل كرده بود.
بر این اساس، میتوانیم بگوییم دولت آقای روحانی بهطور نسبی نمره قبولی
میگیرد، چون هم توانست وضعیت ایران در عرصه بینالمللی را به یک سرانجامی
برساند و هم در بخش اقتصادی با انضباط مالی توانست تورم را به صورت جدی
کاهش دهد و رونق اقتصادی محدودی اتفاق افتاده که دلیل آن همین رشد منفی و
مشکلات عدیدهای است که گریبانگیر دولت شده است.
* احمدینژاد آذرماه سال ٨٤ اعلام کرد من لیستی در جیبم است که این لیست را به وقتش به مردم ارائه میکنم و همان موقع لیست بدهیهای معوق بانکی ایران ششهزارو ٨٠٠ میلیارد تومان بود. همان مسئله باعث شد که او یکباره مدیران هفت بانک را تغییر داد. این عددی که احمدینژاد اینقدر درباره آن تبلیغ کرد و شامل همه معوقات بانکی قبل و بعد از انقلاب میشد، روزی که دولت را تحویل گرفت به ٨٨ هزار میلیارد تومان تبدیل شده بود؛ یعنی تقریبا در هشت سال بیش از ١١، ١٢برابر شده بود.
* رانتهایی که تا قبل از دولت ٨٤، ارائه میشد،
عموما سازنده بودند؛ یعنی اگر فردی مجوزی را از وزارتخانههایی که برای
فعالیت اقتصادی پروانه میدادند اخذ میکرد و با اعتباراتی که با رابطه و
بیرابطه از بانکها میگرفت و سرمایهگذاری انجام میداد، بههرحال در
کشور «کار» انجام میگرفت؛ یعنی رانت بود ولی رانتی بود که در اقتصاد کشور
هم اثر کاملا مثبتی داشت.
از سال ٨٤ به بعد این رانت به رانت غارتی تبدیل شد؛ یعنی افراد دنبال این
نبودند که مجوز بگیرند و سازندگی انجام دهند، بلکه دنبال این بودند که
چگونه میتوانند این پول را غارت کنند و از ایران خارج کنند
*تا قبل از فوت آقای هاشمی شرایط برای انتخابات دور دوم روحانی واقعا سختتر بود؛ چراکه وقتی درآمدهای کشور
اضافه میشود، در این شرایط دندانهای تیزتری خودشان را نشان میدهند و چون
آنها تجربه عملکرد دولت روحانی را دارند، اصلا راضی به آمدن ایشان و تکرار
شرایط موجود نیستند، پس هر اقدامی که بتواند به آنها کمک كند تا روحانی را
کنار بزند انجام خواهند داد ولی با اتفاق اخیر یعنی «حماسه اکبر» واقعا
کار برای آنها دیگر آسان نیست. فوت آقای هاشمی گرمی جدیدی به جامعه دمیده
که تا انتخابات ادامه دارد.
ولی با همه اینها بایستی برای نابسامانیهای موجود اقتصادی چارهاندیشی
اساسی کرد و این «دملی» که در اقتصاد ایران ریشه دوانده است باید عاقلانه
جراحی شود.
* در چند ماه باقیمانده از عمر دولت حاضر، همه کسانی که رانتهای غارتی
نصیبشان شده است، حاضر هستند هزینه کنند و جنگهای روانی متعددی را در
جامعه بهوجود بیاورند.