وظیفه دشوار «آیت الله» در مبارزه با انحراف در نهضت

جملات فوق، بخشی از پیام تاریخی حضرت امام(ره) است که به مناسبت ترور آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 1358 صادر نمودند. در این پیام، در رسای مردان تاریخ که هیچگاه زیر بار زور و ظلم نرفته اند و مسیر حقیقت را طی کرده اند سخن به میان آمده است و به صورت مصداقی نیز از شهید آیت الله مدرس و آیت الله هاشمی رفسنجانی نام برده شده است و شرط ادامه حیات مردان تاریخ، امتداد حیات نهضت حقیقت طلبی و حق جویی بیان شده است. امثال هاشمی ها و مدرس ها زنده اند چون مسیر این نهضت، استوار و مداوم است.

وظیفه سنگین مردان تاریخ، پیشبرد اهداف نهضت و مقابله با انحرافات و بدعت هایی است که می خواهند نهضت را از اهداف متعالی خود دور کنند و این مقابله، هزینه های فراوانی در پی دارد. از ترور فیزیکی گرفته تا ترور شخصیتی و بسیاری اقدامات مخرب دیگر که مردان تاریخ، مواجه با آن هستند.



اینکه مشاهده می شود به محض ایراد سخنرانی توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی، توپخانه های تخریب و توهین، دستور آتش می گیرند ناشی از همین ویژگی است چراکه اگر منحرفین و افرادی که از اساس، با اهداف نهضت مخالف بوده اند بر مصدر امور بنشینند به مقابله با مردان تاریخ خواهند برخواست و کوچک ترین فعالیتی را از چنین مردانی، بر نخواهند تافت.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در راستای وظیفه خطیر خود، در سخنرانی روز دوازدهم بهمن در فرودگاه مهرآباد به رد صلاحیت های گسترده اخیر واکنش نشان داد و عباراتی را متذکر شد که سردمداران انحراف، بار دیگر بر او اسلحه کشیدند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «صلاحیت فردی که اشبه به جدش امام است را تایید نمی‌کنند و قبول ندارند. صلاحیت شما را چه کسی تایید کرده است؟ چه کسی به شما اجازه داد قضاوت کنید و تربیون‌های مختلف مانند صداوسیما  و نماز جمعه را در اختیار شما قرار داد؟ اگر امام و اراده نهضت که به امام اعتماد کردند نبود، شما هم به اینجا نمی‌رسیدید.»

در این فراز از سخنان آیت الله هاشمی، دو نکته حائز اهمیت است که به دو اصل در حکومت جمهوری اسلامی و نظام حوزه علمیه باز می گردد.

اولین نکته، اشاره به اصلی در حوزه های علمیه دارد که نمایانگر فرایند تایید اجتهاد طلاب علوم دینی است و آن هم اینست که اگر مرجع تقلید یا مدرس عالی حوزه، اجتهاد شخصی را تایید نمود او در زمره مجتهدین است. در قانون، بیان شده است که شش نفر از اعضای شورای نگهبان، باید فقیه حائز رتبه اجتهاد باشند که توسط رهبر معظم انقلاب، تعیین می شوند. یعنی اجتهاد این شش نفر را یک مجتهد عالی مورد تایید قرار می دهد. پس این فرایند تایید اجتهاد، همچنان ادامه دارد و قابل استناد است. پس منظور آیت الله هاشمی که گفته است:« صلاحیت شما را چه کسی تایید کرده است؟» ناظر به همین نکته است که اگر چنین رویه ای وجود دارد چرا به شهادت ده ها تن از مراجع تقلید و علما و مدرسین صاحب رتبه در مورد اجتهاد حجت الاسلام سید حسن خمینی توجهی ننمودید و رای به عدم احراز دادید.

همچنین این عبارت که:« چه کسی به شما اجازه داد قضاوت کنید؟...»نیز به همین فرایند اشاره دارد که فقهای شورای نگهبان، توسط یک مجتهد، اجتهادشان تایید شده است و لذا این امکان برایشان به وجود آمده است که در مورد اجتهاد دیگر افراد اعلام نظر نمایند.پس آیا باید فرایند گذشته که آنان را به رتبه اجتهاد رساند را فراموش کنند و به نظر مراجع تقلید، بی توجهی نمایند؟



نکته دوم که آیت الله هاشمی بر آن تاکید دارد توجه به جایگاه و نقش مردم در انقلاب و نظام اسلامی است. بدین معنی که مسوولان باید توجه کنند که این جایگاه و مقامی که در حال حاضر دارند از صدقه سری مردم ایران است و لذا نباید از نقش آفرینی آنان در اداره حکومت، جلوگیری کرد. ایشان در عباراتش می گوید:« اگر امام و اراده نهضت که به امام اعتماد کردند نبود، شما هم به اینجا نمی‌رسیدید.» اراده نهضت، بر تشکیل حکومتی مردمی بوده است که شاخصه های اسلامی در آن، لحاظ شده باشد و نه حذف حداکثری و ارائه افراد تحمیلی.

اراده امام خمینی(ره) و نهضتی که ایشان، رهبری آن را برعهده داشت در جمله « میزان رای ملت است» تبلور یافته است و نه « میزان، رای شورای نگهبان است». برای جلوگیری از انحراف و حرکت نهضت در مجرای اصلی، باید شورای نگهبان، به وظیفه نظارتی خود باز گردد و از دخالت در دیگر امور که منجر به سلب اعتماد از این شورای مهم می شود خودداری نماید.