تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۲۲ بهمن ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ اختتاميه جشنواره فیلم فجر

پرواز اشتباه سيمرغ‎ها، نقطه سیاه جشنواره سی‎وپنجم

این انتخاب‌ها چنان جشنواره فجر را تحت‌الشعاع قرار داد که تا مدت‌ها درباره آن صحبت خواهد شد.انتخاب‌هایی که همه طیف‌های سینمایی را ناراضی کرد. این هم از آن اتفاقات شگفت‌انگیز داوری امسال است. این‌که جوری قضاوت کنی که عملا هیچ‌کس راضی نباشد.
رویداد۲۴مازیار وکیلی: از همان زمان اعلام اسامی داوران سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر می‌شد حدس زد که این هیئت داوران وزن بسیار پایینی دارد. نگارنده قصد ندارد وارد مباحث حاشیه‌ای روزهای اخیر سینمای ایران شود و به بحث دو تابعیتی بودن، دست‌های پشت‌پرده و یا انتخاب‌های دستوری بپردازد.بلکه قصد دارد صرفاً گروه داوری را تحلیل نماید و به اشتباهات فاحش آن‌ها در انتخاب نفرات برگزیده و نامزدهای امسال اشاره کند.

تابستان داغ عجیب‌ترین انتخاب هیئت داوران در میان آثار برگزیده امسال بود. فیلمی که در سیزده رشته کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شده بود. زمانی که فیلمی در سیزده رشته کاندیدای دریافت جایزه می‌شود، یعنی از لحاظ سینمایی کیفیت بسیار بالایی دارد.

 این حجم از نامزدی یک فیلم در بخش‌های مختلف به این معناست که فیلم مذکور از کم‌نقص‌ترین آثار جشنواره فیلم فجر است. اما تابستان داغ به هیچ‌وجه چنین نبود. فیلمی بود با اجرایی متوسط و فیلم‌نامه‌ای ضعیف که حدود چهل و پنج دقیقه وقت تلف می‌کرد تا به نقطه اوجش برسد و تازه این نقطه اوج هم چیز دندان‌گیری نبود.

بعد از آن هم فیلم ناگهان نیمه‌کاره رها می‌شد و به پایان می‌رسید بدون آن‌که دلیل خاصی برای این پایان وجود داشته باشد. فیلم برنده دو سیمرغ بلورین در رشته فیلم‌بردای و تدوین شد. جوایزی که به هیچ‌وجه شایسته دریافت آن نبود. 

این نکته زمانی برجسته می‌شود که بدانیم ماجرای نیمروز در این دو بخش حتی کاندیدا هم نشد. تمام بار ماجرای نیمروز برای درست درآوردن فضای سال‌های دهه شصت روی دوش این دو عنصر در کنار طراحی صحنه و لباس است. 

در حالی که تابستان داغ یکی از معمولی‌ترین اجراهای هومن بهمنش در فیلم‌برداری تلقی می‌شود و تدوینش هم دستاورد خاصی برای سینمای ایران محسوب نمی‌شود که برنده جایزه باشد.

نکته تاسف‌برانگیز دیگر در آرای هیئت داوران انتخاب زیر سقف دودی به عنوان کاندیدا در شش بخش بود. زیر سقف دودی یک ملودرام کهنه و سنتی درباره مشکلات خانوادگی است. اثری است پر از پند و اندرز و نصیحت که اجرایی تخت، متوسط و تلویزیونی دارد. 

سوال اینجاست که این فیلم چه برتری نسبت به بسیاری از آثار جشنواره در اجرا داشته که توانسته کاندیدای بهترین کارگردانی شود. چهره‌پرداز این فیلم چه کار خاصی انجام داده که سیمرغ بلورین این بخش را تصاحب کرده؟ 

آیا گریم شهید آیت‌الله بهشتی در فیلم ماجرای نیمروز برای کسب سیمرغ بلورین کافی نیست؟ بخش جلوه‌های ویژه میدانی هم برای خودش حکایت جالبی داشت.

باید از هیئت داوران پرسید چرا فیلم یک روز بخصوص در این بخش کاندیدا شده است؟ فیلمی که عملاً هیچ جلوه ویژه میدانی جز یکی دو صحنه باران آمدن ندارد.

بخش موسیقی متن فیلم هم از دیگر حکایت‌های بامزه جشنواره امسال بود. بدون تاریخ، بدون امضا که یک فیلم بدون موسیقی است در لیست کاندیداها قرار گرفت و از موسیقی متن درخشان سهراب پورناظری در رگ خواب چشم‌پوشی شد.آن هم با دلایلی ساده‌انگارانه که صدای پورناظری را هم درآورد و حواشی بسیاری برانگیخت. 

سیمرغ بلورین بازیگری هم حکایت عجیب دیگر داوری‌های امسال بود. به جز انتخاب محسن طنابنده که انتخاب نسبتاُ معقولی به نظر می‌رسید باقی انتخاب‌ها شبه‌های فراوانی را برانگیخت. این شک و شبه‌ها زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم شب قبل از اعلام برندگان نهایی نام چهار برنده به عنوان برندگان قطعی سیمرغ بلورین اعلام شد. 

انتخاب نوید محمدزاده که اجرایش همان تکرار ابد و یک روز است بزرگترین اشتباه هیئت داوران در این بخش محسوب می‌شود. این اشتباه زمانی بیشتر به چشم می‌آید که ما هادی حجازی‌فرد را در لیست کاندیداها داشته باشیم که با درخشش خیره‌کننده‌اش در ماجرای نیمروز قطعی‌ترین برنده امسال به نظر می‌رسید. ضرورت دو برنده برای بخش بهترین بازیگر زن هم به هیچ‌وجه قابل درک نیست. 

مریلا زارعی چه کار ویژه‌ای در زیر سقف دودی انجام داده بود که به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در کنار لیلا حاتمی رسید؟ مگر ما در فراری، اِو(خانه) و حتی اسرافیل اجراهای بهتری نداشتیم که جایزه باید به مریلا زارعی برسد. 

اصلاً وقتی لیلا حاتمی هست چه ضرورتی دارد دو سیمرغ بلورین اهدا کنیم. سیمرغ بلورین بخش مکمل زن هم به ثریا قاسمی رسید. انتخابی خنثی که نمی‌توان نه ردش کرد و نه آن را تایید نمود.

از طرف دیگر در همین بخش گیتی قاسمی شایستگی بیشتری برای کسب سیمرغ داشت. اما می‌رسیم به بخش سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی. انتخاب هیئت داوران انتخاب بدی نیست.

وحید جلیلوند در بدون تاریخ، بدون امضا اجرای خوبی دارد. اما این اجرا به گرد پای اجرای محمدحسین مهدویان هم نمی‌رسد. از طرف دیگر سوال اینجاست که با چه متر و معیاری نام درخشنده و ایرج‌زاد در این بخش وجود دارد و نام نعمت‌الله و قیدی خیر. 

ویژگی بارز ویلایی‌ها کارگردانی آن بود نه فیلمنامه‌اش و کار نعمت‌الله در رگ خواب فراتر از کارگردانی، یک اجرای کم‌نقص از یک فیلم‌نامه درونی و ذهنی بود. بخش فیلم‌نامه هم برنده مناسبی داشت اما کاندیداهایش به هیچ وجه شایسته این جایگاه نبودند.

از سعید روستایی سد معبر که نوشته‌اش عملاً پایانی ندارد تا نویسندگان ویلایی‌هایی که داستانشان پر است از موقعیت‌ها و شخصیت‌های زائد بگیر تا فیلم‌نامه پیام کرمی برای تابستان داغ با آن گاف‌های وحشتناک روایی و ساختاری. اینجا هم از فیلم‌نامه دقیق ماجرای نیمروز به ناحق چشم‌پوشی شده. 

ماجرای نیمروز شایسته آن بود که ده سیمرغ به خانه ببرد اما به طرز عجیبی نادیده گرفته شد تا داوری هیئت داوران امسال بدل به نقطه سیاه جشنواره فیلم فجر شود.

هیئت داوران امسال هیئت داوران خوبی نبود. دو تهیه‌کننده‌اش سال‌هاست از فضای اصلی سینمای ایران دورند و کارگردان‌های حاضر در لیست هم سال‌هاست فیلم نساخته‌اند. انتخاب چنین هیئت داورانی عملاً قضاوت‌های آنان را بی اعتبار می‌کند. جشنواره امسال قربانگاه آثار شاخصی مثل رگ خواب و ماجرای نیمروز بود. تا متوسط‌هایی مثل بدون تاریخ، بدون امضا و ویلایی‌ها دیده شوند.

جداً باید از هیئت داوران پرسید چرا بهترین فیلم امسال فقط جایزه زراحی صحنه و لباس را جز سیمرغ بهترین فیلم برده است؟ 

این انتخاب‌ها چنان جشنواره فجر را تحت‌الشعاع قرار داد که تا مدت‌ها درباره آن صحبت خواهد شد.انتخاب‌هایی که همه طیف‌های سینمایی را ناراضی کرد. این هم از آن اتفاقات شگفت‌انگیز داوری امسال است. این‌که جوری قضاوت کنی که عملا هیچ‌کس راضی نباشد.   

نظرات شما