فیلمی که ساختش ۱۰ سال طول کشید / گفتوگو با کارگردانی که جایزه جشنواره را نپذیرفت
ناگفتههای جنگ عراق علیه ایران بسیار زیاد است و دردمندی و سختیهای زنان ما در این دوره بحرانی در کشورمان همچنان نادیده و ناشنیده. این فیلم شروع خوبی است برای گفتن درباره زنان. امید است زنان ما بعد از این فیلم بیشتر در سینما دیده شوند؛ زنان هویزه، زنان سوسنگرد، زنان خرمشهر و آبادان و تمام زنانی که نالهها و دردهایشان به وسعت تاریخ همچنان پنهان است. با منیر قیدی گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم که میخوانید:
چرا جایزه «نگاه ملی و استعداد درخشان» را نپذیرفتید؟
اگر
به فهرست نامزدهای این دوره جشنواره فیلم فجر دقیقتر نگاه کنیم،
بهراحتی مسائل روشن میشود. حتما دیدید که «ویلاییها» در بخش بهترین
فیلمنامه کاندیدا شد؛ یعنی خود فیلم و کارگردانی فیلم مورد توجه هیئت
داوران قرار نگرفت. حالا که من فیلم بد با کارگردانی بدی ساخته بودم که
لایق کاندیداتوری در این بخشها نبود، بنابراین چطور میتوانستم ناگهان
شکوفا شوم و جایزه خلقالساعه «استعداد درخشان» را دریافت کنم؟ به نظر شما
این نکته تعجببرانگیز نیست؟! بههمیندلیل ترجیح دادم از این رقابت عجیب
خارج شوم! به نظرم رسید هیئت داوران خواست با این کار متفاوت رفتار کند. در
نتیجه من هم حق دارم متفاوت عمل کنم و این جایزه خلقالساعه را نپذیرم.
طبیعی هم هست، تهیهکننده فیلم من نیز جایزه ملیای که قرار بود به فیلم
بدهند را رد کند. آخر مگر شدنی است فیلمی که عنوان «نگاه ملی» را یدک
میکشد، کارگردانی، بازیگری، تدوین، طراحی صحنه و فیلمش بیارزش باشد!!
این تناقضها را نمیفهمم. برای خودم هم معیار انتخاب بهترینها در این
دوره کمی متناقض به نظر میرسید. همین!
ظاهرا دبیرخانه جشنواره فیلم فجر هم گفته شما را مبنی بر نپذیرفتن سیمرغ «فیلم از نگاه ملی» را تکذیب کرده است. اصل واقعیت چیست؟
اصل
واقعیت این است که زمان همه مسائل را مشخص میکند. ضمن اینکه آقای سعید
ملکان، تهیهکننده فیلم «ویلاییها»، دراینباره پاسخ کاملی میدهند.
جدا از حواشی بهوجودآمده درباره فیلم، اصلا به جایزهگرفتن فکر میکردید؟
باور کنید به جايزه فكر نكردم، چون همهچيز غيرقابلپيشبينی است.
فیلم «ویلاییها» اولين فيلم بلند سينمايي شماست. پیش از این در سینما به چه کارهایی مشغول بودید؟
٢٠
سال است كه در سينما در سمتهاي مختلف فعاليت دارم؛ منشي صحنه، دستيار
كارگردان و برنامهريز. شغل اصليام كه بيشتر از همه هم به آن علاقه داشتم
«منشي صحنه» بوده. در زمينه كارگرداني، دو، سه فيلم كوتاه، يك فیلم
تلویزیونی و چند كار مستند ساختم. حالا خوشحالم كه بالاخره بعد از ١٠ سال
توانستم فيلم بلندم را بسازم.
چرا ساخت فیلم اینقدر طول کشید؟
سرنوشت این فیلم
کمی عجیب است! در این سالها به تمام ارگانها و مراكزی كه براي ساخت فيلم
بايد كمك ميكردند مراجعه کردم، ولی هرکدام برای همکارینكردنشان دلایلی
میآوردند! حتي در ابتدا وزارت ارشاد هم پروانه ساخت نميداد. بااینحال
خسته نشدم. چون ساختن این فیلم برایم بسیار مهم بود. بههمیندلیل بهمرور
تغییراتی در فيلمنامه اعمال کردم، اما شالوده اصلي آن همينی است که در
فیلم دیدید. آخرين پروانه ساخت را هم كه گرفتم، مشاركت بنیاد سینمایی
فارابي در تهيه فيلم تأييد شده بود تا آن مرحله را با آقاي عسگرپور پيش
رفته بودم. ايشان انصافا زحمات زیادی برای فیلم كشيدند. منتها وقتی که وارد
مرحله توليد شديم، كمي بهلحاظ مالي ترديد كردند و گفتند با بودجه فارابي
كار جمع نميشود كه صحبت ايشان هم کاملا درست بود و دوستانه كار را به آقاي
ملكان واگذار كردند و خودشان همچنان در سمت مشاور كارگردان حضور داشتند.
ایشان خيلی به ما كمك و لطف كردند.