گزارش رویداد۲۴ درباره مواجهه حمید فرخنژاد و مسعود فراستی
سینمای کوچک، منتقد کوچک
فراستی خوب یا بد، بزرگ یا کوچک آئینه تمامنمای سینمای ایران است. در سینمای ایران اسپیلبرگ و اسکورسیزی نداریم که توقع منتقدی همسطح راجر ایبرت داشته باشیم.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: باز مسعود فراستی در سینمای ایران جنجال آفرین شد؛ جنجالی که با برچسب زدنهای او به فیلم گشت ارشاد2 در کمیسیون فرهنگی مجلس به راه افتاد و با پاسخ تند حمید فرخ نژاد و در ادامه پرویز پرستویی همراه شد.
جنجال آفرینی تازه فراستی از زوایای مختلف قابل تجزیه و تحلیل است.
1. اینکه گشت ارشاد2 از هر لحاظ فیلم بد و زنندهای است. پر است از شوخیهای اروتیک و زشت. شباهت چندانی به فیلم ندارد، بیشتر شبیه مجموعه آیتمهای یک برنامه طنز نازل تلویزیونی است که پشت هم قطار شده.
منطق خاصی ندارد و پر است از الفاظی که نمیشود آنها را در یک جمع عمومی به کار برد. همه اینها دلایلی است تا به اتکا به آنها گشت ارشاد2 را فیلمی مبتذل و فاقد ارزش بنامیم. اما هیچکدام از این دلایل، مجوزی برای کاری که مسعود فراستی کرد نمیشود.
2. گشت ارشاد2 هر چقدر هم که فیلم بد و مبتذلی باشد دلیل نمیشود ما مسائل داخلی سینما را با اهالی غیر سینمایی در میان بگذاریم. گشت ارشاد2 به هر حال فیلمی است که از وزارت ارشاد مجوز ساخت گرفته و طبق قانون ساخته شده و هیچ فرآیند غیر قانونی را طی نکرده است.
اینکه ما به عنوان یک منتقد معتمد نمایندگان مجلس نام این فیلم را به عنوان فیلمی مخالف ارزشهای خانواده بیاوریم و گوش نمایندگان ملت را نسبت به آن حساس کنیم چه سودی دارد؟
اگر نمایندگان با توجه به توضیحات مسعود فراستی و حساسیتی که او درباره این فیلم ایجاد کرده از نمایش آن جلوگیری کنند چه کسی پاسخگوی ضررهای مالی هنگفتی است که به سرمایهگذران این فیلم وارد شده است؟
مسعود فراستی میتوانست به نمایندگان طرف مشورت خودش جور دیگری مشاوره بدهد. مثلاً ار عملکرد وزیر انتقاد کند یا بخواهد معاونت سینمایی به خاطر مدیریت غلطش بازخواست شود. اما اینکه ما مشخصاً از فیلم یا فیلمهایی به عنوان آثاری مورددار نام ببریم به هیچ روی پذیرفتنی نیست.
مسعود فراستی با تمام تندرویهایی که داشته تا به امروز در مرزهای سینمایی برای مخاطبان تعریف میشده. چه کسانی که صراحت او را میستودند و چه آن دسته از مخاطبانی که از ادبیات او در نقدهای شفاهیاش ناراضی بودند همگی او را در دایره سینما تعریف میکردند.
او را منتقدی میدانستند که دارد فیلمها را بیرحمانه و چه بسا غیر منصفانه نقد میکند. اما این عمل فراستی جایی ورای مباحث و مجادلات سینمایی قرار میگیرد.
با این کار فراستی به راحتی خودش را در مظان اتهام خط دهی به مدیران سیاسی قرار میدهد. اتهامی که چندان بیراه هم نیست.این عمل فراستی به آن معناست که راه برای تصمیمگیریهای غیرمترقبه باز است و مسعود فراستی این قابلیت و میل درونی را دارد که به چنین تصمیماتی خط بدهد.
مسئله اصلی این نیست که حق با فراستی هست یا خیر. حتی مسئله این نیست که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی چه تصمیمی درباره گشت2 اتخاذ میکند. مسئله اصلی این است که مشکلاتی اینچنینی که مستقیماً مربوط به سینما و اهالی آن است در جای دیگری حل و فصل شود.
3. سینمای ایران یک سینمای کوچک و محفلی است با انبوهی از مشکلات صنفی و معیشتی. بر خلاف ظاهر پر زرق و برقی که دارد گردش مالی چندانی ندارد. فروش پنج فیلم اول جدول فروش سینمای ایران در سال 95 چیزی حدود هفتاد میلیارد تومان است (کمی کمتر یا بیشتر). چنین رقمی در قیاس با دیگر صنایع فعال کشور بسیار پایین است.
بسیاری از هنرمندان کهنسال این سینما درگیر مشکلات معیشتی خود هستند و بیمه درست و درمانی برای فعالان هنری وجود ندارد. وقتی چنین مشکلات انبوهی وجود دارد چه ضرورتی دارد ما به عنوان یکی از اهالی سینما به مشکلات دامن بزنیم و حاشیههای ریز و درشت برای آن بسازیم؟
فراستی باید به این نکته توجه داشته باشد که حاشیههای اینچنینی که فقط خاصیت ژورنالیستی دارند به اقتصاد سینمای ایران ضربه میزنند و ذهنها را از مشکلات اصلی منحرف میسازند.
4. برخورد حمید فرخنژاد هم برخورد خوبی نبود. برخوردی بود از سر عصبانیت و استیصال. پر از پرخاشگری و کینهتوزی. ادبیات مورد استفاده توسط فرخنژاد این اجازه را به طرف دیگر ماجرا میدهد که از این لحن و ادبیات استفاده کند و بیشتر فیلم را به حاشیه ببرد.
شاید بهتر بود فرخنژاد انتقاداتش را با ادبیاتی زیبندهتر و از راههای بهتر مطرح میکرد. چنین برخوردهایی راه گفت و گو را میبندد و میدان را برای منازعه آماده میکند. خود فرخنژاد بهتر از هر کسی میداند اگر کار به منازعه بکشد به نفع او و فیلمش نخواهد بود.
5. فراستی خوب یا بد، بزرگ یا کوچک آئینه تمامنمای سینمای ایران است. در سینمای ایران اسپیلبرگ و اسکورسیزی نداریم که توقع منتقدی همسطح راجر ایبرت داشته باشیم. سینمای ما، سینمایی است با بضاعتی محدود و متکی به مجموعهای از روابط محفلی. فراستی هم بخشی از این فضای کدر و غیر شفاف است. ما هم به عنوان منتقدین سینمایی اگر قرار است انتقادی داشته باشیم باید انتقادمان را متوجه این فضای کدر و غیر شفاف نماییم. سینمایی که فیلمسازان بسیار بدی دارد که چنین آثار نازلی میسازند منتقدش هم در سطح این فیلمسازان کوچک میشود. برای چنین فیلمهایی فراستی منتقد بسیار خوبی است.
سینماگران ما باید تلاش کنند اگر قرار است مشکلاتشان رفع و رجوع شود به جای دامن زدن به حواشی از فضای دو قطبی ایجاد شده در سینما بکاهند. بهتر است به جای اینکه سینما را به محلی برای جنگیدن علیه یکدیگر بدل کنند با هم به گفت و گو بپردازند و سعی کنند مسائل داخلی سینما را درون خانواده سینما حل و فصل نمایند.
دولتها میآیند و میروند و مدیران هم به تبع این تغییرات عوض میشوند. این اهالی سینما هستند که بناست سالها در کنار یکدیگر به کار و فعالیت مشغول باشند. این کار و فعالیت اگر همراه با همزیستی مسالمتآمیز و پذیرش تمام نگاهها نباشد باعث رشد و شکوفایی نخواهد شد. بردن مسائل سینما به جایی بیرون از سینما تنها باعث کدورت و رنجش میشود و از پیدا کردن یک راهحل منطقی و عاقلانه جلوگیری مینماید.
برای مثال میشد برای حل مشکلات فیلمهای اینچنینی با حضور تمام دستگاههای فرهنگی و سیاستگذران کلان درگیر با مسائل فرهنگی یک نظام درجهبندی سنی برای تماشای فیلمها تعیین کرد و به این نظام درجهبندی سر و شکلی قانونی داد تا از بروز معضلاتی این چنینی جلوگیری شود. پیشنهادی که هم عاقلانه به نظر میرسد و هم همه سینماگران با آن موافق هستند. این راه حل بهتر از راه انداختن جنجالهای این چنینی است. جنجالهایی که در نهایت به ضرر سینما تمام خواهد شد و سینما را دچار بحرانهای بیحاصل خواهد کرد.