نگاه لاریجانی به رابطه اصلاحطلبان با رهبری
علي لاريجاني اما از مجلسي كه آن را مديريت ميكند، راضي است. در طول مصاحبه تاكيد ميكند كه اين مجلس يك مجلس منضبط است. مجلسي كه آرامش دارد و از نگاه رييس آن اين آرامش معلول هوشمندي نمايندگانش است كه روي مسائل اصلي كشور تمركز كردهاند.
او از مشاركت نمايندگان هم راضي است. تاكيد دارد كه همين مشاركت باعث شده است تا تصويب لايحه برنامه ششم در مجلس ٦ هفته به طول بينجامد. موضوعات متعددي هم هست كه رييس مجلس آنها را بيشتر رسانهاي ميداند تا واقعي. آنجا كه در مورد زمزمههاي ردصلاحيت حسن روحاني از او ميپرسيم ميگويد: «بحثهاي اينگونه كه در رسانهها مطرح ميشود را نبايد خيلي جدي گرفت چون تنها تصورات است.»
يا وقتي كه در مورد محدوديتهاي ارتباطي اصلاحطلبان با رهبري از او ميپرسيم كه ميگويد: « من فكر نميكنم كه ارتباط جريانهاي مختلف سياسي با رهبري محدوديتي داشته باشد و اين بحثهايي كه در درون رسانهها وجود دارد خيلي دقيق نيست يعني ارتباط رهبري با گروههاي مختلف سياسي وجود دارد و اگر نقطه نظري داشته باشند ميتوانند با ايشان مطرح بكنند».
همه تغيير ميكنند
بسياري بر اين باور هستند كه علي
لاريجاني در اين سالها تغيير كرده است؛ تغييري كه او آنچنان هم آن را رد
نميكند و ميگويد: «همه در شرايط مختلف تغييرات دارند. ما اگر به حركت
جوهري ملاصدرا اعتقاد داشته باشيم هر لحظه افراد تغيير ميكنند بنابراين
تغيير ايرادي ندارد. شرايط بيروني هم متفاوت است». ا
ما اين شرايط بيروني متفاوتي كه علي لاريجاني را وادار به تغيير كرده چيست؟ خود او تحليل خاصي از اين موضوع دارد و ميگويد كه « در حال حاضر شرايط كشور از نظر مختصات شرايط متفاوتي است. به عنوان مثال هماكنون شرايط اقتصادي براي كشور در اولويت اول قرار دارد و در همين راستا سازوكار ساماندهي كشور احتياج به يك «وفاق» دارد تا بتوانيم مشكلات را در كشور حل كنيم. تصوري كه برخي از سياسيون، احزاب يا رسانههايي كه صبغهاي دارند، متفاوت است. اما به نظر من كه سالها است در امور اجرايي فعاليت داشتهام، فكر ميكنم وضعيت اقتصادي كشور از يك پيچيدگيهايي برخوردار است كه بايد به آنها توجه لازم صورت بگيرد. شما اگر مذاكرات مجلس را در زمينه برنامه و بودجه مورد توجه قرار دهيد، اذعان ميكنيد كه برخي از اين مسائل احتياج به يك وفاق در كشور دارد. فرض كنيد هماكنون در لايحه بودجهاي كه در حال بررسي آن هستيم حدود ٦٠ هزار ميليارد اوراق مشاركت نوشته شده است. اوراق مشاركت به چه معناست؟ يعني منابع نداريم، اوراق ميفروشيم و بنابراين دولت آينده بدهكار خواهد شد. سال گذشته اين مبلغ ٤٠ هزار ميليارد بود كه در سال آينده ٦٠ هزار ميليارد خواهد بود. آيا اين پروسه، پروسهاي است كه براي كشور مفيد باشد؟ راهحل چيست؟دولت ميگويد من منابع ندارم، بودجه جاريام افزايش پيدا كرده است بنابراين بايد اوراق بفروشم. سوال اينجاست كه سرنوشت اين كار كجاست؟ چه ميشود؟ اين پيچيدگيهايي دارد كه بايد حتما در كشور حل شود. بنابراين يك هم افزايي در كشور وجود دارد. افراد ممكن است عقايد مختلف داشته باشند. در شرايط فعلي از نظر حل مسائل ملي كشور احتياج به يك وفاق در مسائل اصلي دارد. »
او اما تاكيد دارد كه اين وفاق لازمه اصلي كشور است و در مورد آن ميگويد: « با تحولاتي كه در صحنه بينالمللي هست يك ناروشني در شرايط بينالمللي وجود دارد پس بايد در داخل خيلي قويتر و منسجمتر رفتار كرد. از نظر وضعيت داخلي به نظرم موضوع اقتصادي كشور چنان پيچيدگي پيدا كرده است كه بدون اين وفاق نه اقتصاد مقاومتي ميتواند محقق شود نه ميتوان ساير مشكلات را حل كرد».
رييس مجلس شوراي اسلامي اما ايجاد اين وفاق را تنها وظيفه مسوولان نميداند و ميگويد: «بخشي از آن در حكومت است و بخشي در احزاب و حتي بخشي هم در رسانهها است. همه اينها بايد دست به دست هم بدهند تا يك تحولي به وجود بيايد. ما نبايد توسعه را صرفا يك امر حكومتي بدانيم بلكه توسعه بايد در بدنه مردم به وجود بيايد و در داخل مردم شيوع پيدا بكند تا از درون آن يك حركت سازندگي بيرون بيايد. »