چرا فضای جامعه، هنوز انتخاباتی نیست؟
توجه به مصاحبهها و گفتههای چهرههای سیاسی
اصولگرا در این ارتباط نیز این فرض را بیش از پیش قوت میبخشد. چنان که علی
کیهانیان، دبیرکل جمعیت حامیان انقلاب اسلامی، گفته است: «سعید جلیلی،
محمدباقر قالیباف، مهرداد بذرپاش، پرویز فتاح و محسن رضایی شانسی برای
پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آتی ندارند و رقیب اصلی روحانی فردی از
نزدیکان احمدینژاد است». برخی تحلیلگران بر این باورند اصولگرایان که شانس
خود برای پیروزی در انتخابات را اندک میدانند، با معرفی نامزدهای متعدد،
دستکم به دنبال کاهش آرای روحانی در همسنجی با انتخابات پیشین هستند.
مرتضی مبلغ معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات در نشست هماندیشی
اصلاحطلبان اصفهان گفت: «با تمام تلاشی که جناح رقیب در جهت تخریب دولت
انجام میدهد اما رقیب جدی برای رقابت با حسن روحانی در انتخابات پیشرو
ندارد. راهبرد اصلی آنها مأیوسکردن مردم است تا مشارکت مردم در انتخابات
کاهش پیدا کند و در این صورت شانس پیروزی داشته باشند».
از سوی دیگر توجه
به این نکته ضروری است که حزب کارگزاران سازندگی که حامی اصلی دولت محسوب
میشود، از معرفی نامزد پوششی برای روحانی در انتخابات ١٣٩٦ دفاع کرده است؛
غلامحسین کرباسچی در همین زمینه میگوید: «در فرایند انتخابات هر اتفاقی،
قابل پیشبینی است و نمیتوان در میان راه از آن بازگشت یا عقب کشید.این
مسئلهای است که در گذشته هم وجود داشته؛ همان سال ٧٦ با وجود آنکه رقابت و
تضاد میان آقایان ناطقنوری و خاتمی چندان شدید نبود، گزینههایی مانند
آقای ریشهری و مرحوم حبیبی نیز مطرح بودند. اینکه در کنار کاندیدای اصلی،
گزینههای جایگزین احتمالی مطرح میشوند» و در ادامه نیز یادآور میشود:
«نکته دیگری که ضرورت معرفی کاندیدای پوششی را نشان میدهد، این است که
آقای روحانی در فرایند تبلیغات انتخاباتی و مناظرههای احتمالی چقدر
میتواند همه موارد را مطرح کند یا اگر در جناح رقیب چند کاندیدای حراف و
پرگو وجود داشته باشد و ایشان بهتنهایی بخواهد پاسخ آنها را بدهد، کار
دشواری است. این فرصتی است که در فضای انتخاباتی یک یا دو نفر در کنار آقای
رئیسجمهور از دولت و عملکرد آن دفاع کنند و واقعیتها را به مردم نشان
دهند و در چند شب مانده به انتخابات به مردم اعلام کنند حامی دولتاند و به
نفع رئیسجمهوری کنار میروند».
علاوه بر مؤثربودن روحانی و نبود چهره
مؤثر در جناح رقیب، بسیاری مذاکرات هستهای و در واقع برجام را نقطه قوت
عملکرد دولت روحانی میدانند و اعتقاد دارند همین امر سبد رأی روحانی را پر
کرده و زمینه برای رأیآوری او را فراهم میکند و در نتیجه برای چهار سال
دیگر او در پاستور ماندگار خواهد شد. علاوه بر اینها، مشخصنشدن راهبردها و
نامزدهای انتخاباتی اصولگرایان و کمکاری رسانههای این جریان نیز در این
امر تأثیر داشتهاند.
بسیاری از کارشناسان سیاسی عقیده دارند که تداوم
ائتلاف اعتدالگرایان و اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو، کارنامه مثبت
عملکرد دولت در حوزههای سیاست خارجی و داخلی، طرح تحول سلامت، تشتت در
اردوگاه اصولگرایی و مسیر دشوار اصولگرایان برای دستیابی به اجماع، عناصری
هستند که گمانه پیروزی روحانی در انتخابات را تقویت میکنند. از دید این
تحلیلگران، چنین برآوردی نزد جریانهای سیاسی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و
اعتدالگرا، آنها را از تمایل و خواست برای اقدام و تحرک در انتخابات باز
میدارد.
این بخشی از ماجراست که به آن اشاره شد اما بخش دیگر در فضای
انتخاباتی به نبود نشاط اجتماعی بر میگردد؛ چنان که عبدالله ناصری، از
فعالان سیاسی اصلاحطلب در همین زمینه اظهار میکند: «ایجاد فضای سیاسی در
فصل انتخابات، نیازمند پیشزمینههایی از جمله نشاط اجتماعی است. نشاطی که
درون زندگی افراد و زیست اجتماعی آنان وجود داشته باشد. اگرچه در ایام
انتخابات باید نوعی نشاط اجتماعی حتی به شکل موقت در جامعه ایرانی دیده
شود». از طرفی مشکلات اقتصادی و وضعیت معیشت مردم و همچنین حوادثی نظیر
پلاسکو، برخورد دو قطار و پروندههای فساد مالی، همه و همه سبب میشوند
افکار عمومی از بحث انتخابات منحرف شوند و بیشتر سر در لاک خود فرو ببرند.
با توجه به فاصله کوتاهی که تا انتخابات وجود دارد؛ راهحلهایی برای رهایی
از این فضا قابل ترسیم است؛ چنان که عارف رئیس فراکسیون امید در کنگره
سالانه حزب ترقی ایران میگوید: «باید به سمت احزاب تأثیرگذار و فراگیر
برویم که زمانی نگاهشان مطرح میشود که زمینه تحقق آن نیز در کشور فراهم
باشد. باید در این مسیر حرکت کنیم که به اعتقاد من راهبرد کلی نخبگان و
دلسوزان هم باید به همین سمت باشد؛ به سمت رسیدن به احزابی که بتوانند بخش
بزرگی از مردم را نمایندگی کنند. بناست مردم حرف آخر را بزنند و این در
صندوقهای رأی نمود پیدا میکند».