تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
قاسم محب‌علی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت‎خارجه در گفت‌وگو با رویداد۲۴ تشريح كرد:

فرصت‎هايی که در دوره اوباما از دست داديم

مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت‎خارجه معتقد است دوران اوباما یک دوران استثنایی و یک فرصت ویژه برای ایران بود که بتواند مناسبات تنش‌آمیز و مخاصمه‌آمیز چند دهه‌ای خود با آمریکا را پشت سر بگذارد. اگر دولت روحانی مناسبات با آمریکا در حوزه منطقه و دوجانبه را همان‌طور که در نشست‌های هسته‌ای مدیریت کرده بود، به یک چارچوبی می رساند، حال دولت ترامپ نمی‌توانست از آن جنبه به ما فشار بیاورد، همان‌طور که در مسئله برجام احتیاط می‌کند و خیلی در برخورد با آن دستش باز نیست.
رویداد۲۴- مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت‎خارجه معتقد است دوران اوباما یک دوران استثنایی و یک فرصت ویژه برای ایران بود که بتواند مناسبات تنش‌آمیز و مخاصمه‌آمیز چند دهه‌ای خود با آمریکا را پشت سر بگذارد. اگر دولت روحانی مناسبات با آمریکا در حوزه منطقه و دوجانبه را همان‌طور که در نشست‌های هسته‌ای مدیریت کرده بود، به یک چارچوبی می رساند، حال دولت ترامپ نمی‌توانست از آن جنبه به ما فشار بیاورد، همان‌طور که در مسئله برجام احتیاط می‌کند و خیلی در برخورد با آن دستش باز نیست.

قاسم محب علی در گفت‌وگو با رویداد۲۴ به بررسی و ارزیابی شرایط ایران در منطقه و روابط آن به‌ویژه با عربستان پرداخته است.

چرا علیرغم وعده‌هایی که دولت روحانی در آغاز به کار داده بود مبنی بر بهبود روابط با کشورهای منطقه به‌ویژه عربستان، این روابط به سمت تنش بیشتر رفته است؟
مناسبات ما با کشورهای منطقه و همسایگان عموماً توسط دولت مدیریت و تنظیم نمی‌شود و دولت نقش ثانوی را دارد و به همین جهت است که دولت نمی‌تواند خواسته‌های خود را برآورده کند. عامل دیگر وضعیت خاورمیانه است که بحرانی است و طرف‌های مقابل ما مانند عربستان یا اسرائیل به دنبال تشدید هرچه بیشتر فشار بر ایران هستند تا اجازه ندهند مناسبات ایران با منطقه و دنیا توسعه بیابد. ازاین‌جهت وضعیتی شکل گرفته که شرایط را برای کار کردن دولت در منطقه و حوزه خلیج‌فارس سخت کرده است.

روابط ایران و عربستان همواره در منطقه بر مدار رقابت چرخیده، آیا فکر می‌کنید تنش‌های ایجاد شده نتیجه همین رقابت میان دو کشور بوده یا عوامل دیگری هم تأثیرگذار بوده است؟
اگر روابط دو کشور مبتنی بر رقابت بود خیلی مشکلی نبود؛ رقابت و همکاری هر کدام پارادایم‌هایی دارند اما مسائل خاورمیانه و مناسبات ما با کشورهای منطقه بیشتر بر پایه تنازع بنا شده یعنی طرفین حاضر نیستند به منافع یکدیگر اعتراف کنند و به همین دلیل سعی می‌کنند یکدیگر را حذف کنند؛ به عبارت دیگر سیاست بر پایه حذف موقعیت دیگری است، برای مثال ایران و عربستان در عراق سعی می‌کنند همدیگر را حذف کنند، در سوریه و یمن نیز شرایط همین‌طور است. در مناسبات دوجانبه هم عموماً چون دو کشور روابط اقتصادی چشمگیری ندارند و روابط سیاسی هم حداقلی است، عاملی به‌جز سیاست و امنیت بین دو کشور حاکم نیست. 

اگر اقتصاد بر روابط حاکم بود، شرایط فرق می‌کرد؛ برای مثال ایران و دبی چون روابط تجاری بالایی دارند، پس طبیعی است که مناسبات سیاسی حتی با ابوظبی تأثیر چندانی بر مناسبات تجاری ایران-دبی نداشته باشد و دو طرف سعی می‌کنند شرایط را کنترل کنند. بنابراین مشکل بعدی که وجود دارد این است که مناسبات سیاسی و امنیتی بر روابط ایران و کشورهای منطقه حاکم است نه مناسبات تجاری و اقتصادی. مشکل بزرگ‌تر دیگری که وجود دارد مداخلات فرامنطقه‌ای است؛ ازآنجایی‌که مناسبات ما با کشورهای اروپایی و آمریکا مناسبات پایدار و دوستانه‌ای نیست، طبیعی است که نفع آن‌ها نیز در این باشد که بر ما اعمال فشار کنند و اجازه ندهند که مناسبات ما با کشورهای منطقه پیش برود.

پیش‌ازاین در ایران این اعتقاد وجود داشت که تنش در روابط دو کشور ناشی از مداخله کشورهای فرامنطقه‌ای، به‌ویژه آمریکا بوده، این در حالی است که حداقل در اواخر دولت اوباما تلاش می‌شد روابط دو کشور مدیریت شود. آیا می‌توان فرض را بر این گذاشت که درگیری‌های ایران و عربستان متأثر از دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای است؟
هم دخالت آن‌ها است و هم منافع مشترکشان. دوران اوباما یک دوران استثنایی و یک فرصت ویژه برای ایران بود که بتواند مناسبات تنش آمیز و مخاصمه آمیز چند دهه‌ای خود با آمریکا را پشت سر بگذارد، همان‌طور که دولت روحانی برنامه هسته‌ای را توانست به نحوی حل‌وفصل کند که حال منفعت آن شامل حال کشور می‌شود. اگر دولت روحانی مناسبات با آمریکا در حوزه منطقه و دوجانبه را همان‌طور که در نشست‌های هسته‌ای مدیریت کرده بود، به یک چارچوبی می رساند، حال دولت ترامپ نمی‌توانست از آن جنبه به ما فشار بیاورد، همان‌طور که در مسئله برجام احتیاط می‌کند و خیلی در برخورد با آن دستش باز نیست. اگر برجام نبود و بعد تحریم‌های بین‌المللی و مناقشات قبل از وصول برجام بین ایران، اروپا و غرب وجود داشت، وضعیت بسیار بدتری را در مناسبات ما و منطقه شاهد بودیم.

طبیعی است که حال کشورهایی مانند عربستان و ترکیه با روی کار آمدن ترامپ احساس می‌کنند که برگه‌های بیشتری در اختیار دارند و می‌توانند از مناسبات با آمریکا برای فشار بر ایران استفاده کنند درحالی‌که ایران چنین برگه‌ای را در اختیار ندارد و تحت فشار شدید است و از این رو هدف ماجراجویی‌های دولت ترامپ قرار گرفته و این به کشورهای منطقه اجازه می‌دهد اگر خواستار راه‌حل سیاسی باشند از مناسباتشان در قبال ایران امتیازاتی را دریافت کنند یا اگر دنبال تنش باشند هم این همان چیزی است که ترامپ از آن استقبال می‌کند.

در مورد اسرائیل چطور؟ با دور شدن هرچه بیشتر ایران از عربستان، شاهد نزدیکی بیش‌ازپیش اسرائیل و عربستان هستیم، چقدر نزدیکی آن‌ها به هم در دور شدن ایران و عربستان مؤثر بود؟
منافع با نزدیکی سیاسی متفاوت است؛ شاهدیم که هم عربستان، هم اسرائیل و هم ترکیه و تعداد دیگری از کشورها از نظر سیاسی در یک نقطه مشترک هستند و آن ایران هراسی است و اینطور تبلیغ می‌کنند که ایران تهدید مشترک آن‌ها است. بنابراین نمی‌شود گفت که آن‌ها الزاماً به اتحاد یا ائتلاف رسیده‌اند بلکه روی یک تهدید مشترک، با هم منافع مشترک دارند و آن تضعیف ایران است. آنچه میان آن‌ها مشترک است تهدید یا مداخله ایران است و آن‌ها در چهار طرف منطقه بحران زده‌ای که عراق و سوریه و لبنان هستند، قرار دارند. در یک‌طرف ایران، در شمال ترکیه، در جنوب عربستان و در غرب اسرائیل است. تحولات این منطقه مستقیماً روی امنیت و منافع این کشورها و رژیم‌ها تأثیر می‌گذارد و هرکدام سعی می‌کنند که منافع خود را افزایش دهند. آن سه کشور در حال حاضر روی یک تهدید مشترک متمرکز شده‌اند و آن تهدید ایران است؛ ایران مناسبات خوبی با ترکیه و عربستان ندارد و اسرائیل را هم به رسمیت نمی‌شناسد بنابراین طبیعی است که این سه بازیگر گمان کنند که می‌توانند از امکانات همدیگر علیه ایران استفاده کنند.

چقدر شکست سیاست‌های منطقه‌ای عربستان را در تشدید تنش‌های ایران و عربستان مؤثر می‌دانید؟ بعد از جنگ داخلی سوریه، تمام سیاست‌های عربستان در منطقه به شکست منجر شد و این کشور عملاً ایران را عامل آن دانسته است. آیا این مسئله را باید ناشی از قدرت ایران دانست یا ناشی از انتخاب‌های غلط عربستان؟
انتظاراتی که عربستان از امریکا در دوران اوباما داشت که در سوریه مداخله نظامی داشته باشد و دولت بشار اسد را سرنگون کند، دولت اوباما دست به چنین اقدامی نزد و از مداخله مستقیم نظامی خودداری کرد و به مداخلات امنیتی و اطلاعاتی بسنده کرد. از یک‌سو روسیه وارد ماجرا شد، از سوی دیگر شرایط داخلی سوریه آن‌طور نبود که عربستان انتظار داشت و نتوانست جبهه واحدی از مخالفان تشکیل دهد، پدیده‌هایی مانند داعش و القاعده به وجود آمدند که وضعیت را پیچیده کردند. مجموعه این مسائل منجر به وضعیت امروز سوریه شده و یکی از مهم‌ترین عوامل ایران بود. در مورد یمن نیز طبیعی است که مداخله نظامی جواب مثبت نداد. به‌طورکلی مداخله نظامی در هیچ کشوری پیامد مثبت نخواهد داشت و در این مورد نیز نه عربستان آن امکانات عظیم را داشت که بتواند در یمن مداخله کند و نه شرایط پیچیده یمن اجازه می‌داد که عربستان در این کشور به نتیجه مطلوب برسد. تمامی این مسائل اجازه نداد سیاست‌هایی که مورد انتظار عربستان بود به‌راحتی به نتیجه برسد.

ارزیابی شما از آینده روابط دو کشور چیست؟ اخیراً شاهد تحرکات جدی از سوی کویت و عمان برای آشتی دو کشور بوده‌ایم. این تحرکات تا چه اندازه تأثیرگذار است و اگر کویت را نماینده شورای همکاری خلیج‌فارس بدانیم، آیا میانجیگری این کشور بیانگر رضایت عربستان به آشتی با ایران است؟
مسئله عمال متفاوت است؛ عمان کشوری بوده که همواره سعی کرده چه پیش‌ازاین انقلاب چه پس از انقلاب مناسبات با ایران را حفظ کند اما در مورد کویت و پیامی که آوردند، تا جایی که می‌توان ارزیابی کرد و با توجه به اخباری که درز کرد، این پیام دوپهلو است یعنی ضمن اینکه انتظارات خودشان را از بهبود رابطه با ایران اعلام می‌کنند، مشتاق حل مشکلات با ایران هستند. می‌توان دریافت که آن‌ها برای اینکه روابطشان با ایران را تنظیم کنند، انتظاراتشان را به ایران بیان کرده‌اند، انتظاراتی که شاید پاسخ دادن به آن‌ها برای ایران دشوار باشد. در این صورت ممکن است به‌نوعی با ایران اتمام‌حجت کرده باشند، البته اگر ایران بتواند انتظارات آن‌ها را برآورده کند، پس خواست آن‌ها برآورده شده و مناسبات ادامه می‌یابد اما اگر نتواند، عربستان با سیاست‌هایی که در شرایط فعلی دارد و با توجه به اینکه در برخورد با ایران حمایت بیشتری را می‌تواند از ائتلاف دریافت کند، می‌تواند شدت عمل بیشتری را در منطقه دنبال کند.

اینکه چنین سیاستی تا چه اندازه موفق باشد بحث دیگری است، همان‌طور که اقدامات عربستان در یمن انتظارات آن را برآورده نکرد، این سیاست هم می‌تواند ناموفق باشد اما سیاست ثابت جمهوری اسلامی ایران باید این باشد که مناسبات خود با این کشورها بهبود ببخشد حتی اگر به‌عنوان یک کشور بزرگ‌تر و تاریخی‌تر و تنها دموکراسی منطقه، نیاز باشد که انعطاف بیشتری نشان دهد به دلیل اینکه مسئولیت بیشتری نسبت به کشورهای منطقه داریم و کشور بزرگ‌تری هستیم لازم است انعطاف بیشتری نشان دهیم تا همکاری و امنیت به منطقه برگردد و امکان مداخله کشورهای فرامنطقه‌ای را کاهش دهیم و همین‌طور که به این شرایط که بیشتر به سود طرف‌های دیگر از جمله اسرائیل است را پایان دهیم. حتی اگر لازم باشد ایران برای کوتاه‌مدت نرمشی از خود نشان دهد و این امر برای کوتاه‌مدت لازم است و سرمایه‌گذاری می‌شود برای آینده بهتر خاورمیانه، آینده‌ای که بدون جنگ و درگیری باشد و صلح و ثبات و توسعه اقتصادی به منطقه بازگردد و خاورمیانه از این وضعیت ناهنجار نجات بیابد. 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
میرزا ناصر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۳
0
0
فرصت‎هايی که در دوره اوباما از دست داديم
هر سال میگیم دریغ از پارسال
انگار این عادت ما ایرانی هاست!!!!!!!!!!
نظرات شما