اطهری، كارشناس مسائل تركيه در گفتوگو با رویداد۲۴ روابط تهران-آنكارا در سال گذشته و آينده را ارزيابي و پيشبيني كرد
ایران برای مقابله با ترکیه باید به دنبال موازنههای جدید ژئوپلیتیک باشد
استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه در خصوص افرايش تنشهای میان تهران و آنکارا در سال گذشته گفت: ایران هرچقدر قدرت خود را افزایش دهد و موازنههای جدید ژئوپلیتیک ایجاد کند و برگههای خود را افزایش دهد، بهتر میتواند ترکیه را وادار کند که در سطح خود صحبت و رفتار کند.
رویداد۲۴- استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه در خصوص افرايش تنشهای میان تهران و آنکارا در سال گذشته گفت: ایران هرچقدر قدرت خود را افزایش دهد و موازنههای جدید ژئوپلیتیک ایجاد کند و برگههای خود را افزایش دهد، بهتر میتواند ترکیه را وادار کند که در سطح خود صحبت و رفتار کند.
سید اسدالله اطهری، پژوهشگر ارشد در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفتوگو با رویداد۲۴ گفت: ترکیه زمانی واکنش شدید نشان میدهد و رویکرد تهاجمی در پیش میگیرد که احساس میکند نفوذ و قدرت ایران افزایشیافته و حالت هژمونی پیدا کرده، از همین رو سعی میکند با نزدیک شدن به قدرتهای بزرگ ناتو و ایالاتمتحده موازنه ایجاد کند و از عامل قدرتهای بزرگ برای فشار بر ایران استفاده کند. به همین دلیل است که ایران باید به دنبال موازنههای جدید منطقهای و تحت فشار قرار دادن ترکیه باشیم.
چرا روابط ایران و ترکیه تا این اندازه دچار فراز و نشیب است. سال گذشته در کنفرانس مونیخ صحبتهای تند مقامات ترک علیه ایران، واکنش مسئولان کشورمان را به دنبال داشت. ریشه این فراز و نشیبها را در چه میبینید؟
این تنشها را میتوان به تنشهای لفظی در روابط دو کشور تعبیر کرد اما آیا واقعاً در عمل ترکها به حرفهای خود عمل میکنند؟ تابهحال شاهد چنین اتفاقی نبودهایم و روابط دو کشور همواره به شکل «دوستان ضروری و دشمنان طبیعی» بوده است. دو کشور رقابت سخت ژئوپلیتیکی دارند و در سطح منطقه همواره رقیب بودهاند. ایران و ترکیه در بسیاری موارد در مسائل اقتصادی و امنیتی و حتی در مورد تمامیت ارضی سوریه و عراق دیدگاههای مشترکی دارند اما ممکن است که در بعضی موضوعات اشتراک نظر نداشته باشند و همین مسئله باعث بروز تنش میشود. ارزیابی ترکها از دولت جدید در آمریکا این است که سیاستهای این دولت در جهت منافع ملیشان است. آنها بر این گمان هستند که دولت جدید ایالاتمتحده در همافزایی ترکیه و آمریکا و اهدافی که آنکارا در خاورمیانه تعقیب میکند، به نفع آن تمام خواهد شد.
ایران باید چه اقدامی در قبال ترکها داشته باشد که آنها از موضع تهاجمی خود عقبنشینی کنند؟ آیا حمایت همهجانبهای که در زمان بروز کودتا در ترکیه از اردوغان صورت گرفت، کفایت نمیکرد؟ آیا بر اساس آنچه آقای ظریف نیز اشاره کرد، ترکها قدرناشناس نیستند؟
بر اساس رئالیسم مسئله جهان مدرن موازنه ژئوپلیتیک است. باید دید که ازنظر ژئوپلیتیک چه باید کرد که ترکیه را وادار کند که در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و دفاعی به قدرت درجه دوم تبدیل شود؟ و این اهداف نیز با موازنههای جدید ژئوپلیتیک به دست میآید. باید روی این شاخصها در سطح منطقه و بینالملل بهصورت دقیق کار شود.
ایران در عراق، در سوریه که در همسایگی ترکها است، در یمن و بحرین نیروهایی داریم که باعث میشود ترکیه احساس کند جایگاهش به خطر افتاده است. در چنین شرایطی برداشت ترکیه این نیست که ایران رویکردی تهاجمی نسبت به آن ندارد. بنابراین ایران هرچقدر قدرت خود را افزایش دهد و موازنههای جدید ژئوپلیتیک ایجاد کند، برگههای خود را افزایش دهد، بهتر میتواند ترکیه را وادار کند که در سطح خود صحبت و رفتار کند.
یکی از کانونهای اصلی بحران میان دو کشور طی پنج سال گذشته سوریه بوده، آیا دو کشور توان مدیریت این کانون بحران را دارند یا باید متأثر از این کانون بحران به روابط خود ادامه دهند؟
نمیتوان سوریه را تنها یک کانون بحران در روابط ایران و ترکیه دانست، دو کشور در مورد سوریه هم اهداف مشترک بسیاری داشتهاند؛ ازجمله حفظ یکپارچگی کشور، کاهش آلام مردم، یا اینکه سوریه دموکراتیزه شود، پاکسازی قومی و مذهبی صورت نگیرد، با تروریسم مبارزه شود. تمامی این نقاط مشترک در حوزه سوریه میان ایران و ترکیه وجود دارد.
اختلافی که میان دو کشور در حوزه سوریه وجود دارد چندان مهم نیست، آنچه مهم است مدیریت این اختلاف و ممانعت از تبدیل آن به تعارض یا تضاد بسیار مهم است. دو کشور اگر ارادهای در این زمینه داشته باشند میتوانند اختلافات را مدیریت کنند و اجازه ندهند که منجر به تعارض شود. پیشازاین نیز مواردی وجود داشته که نشان داده دو کشور توان انجام چنین کاری را داشتهاند. به عقیده من منافع ملی دو کشور حکم میکند که این دو کشور بزرگ، مدرن و قدرتمند منطقه بتوانند مشکلات خود را از طرق سیاسی و مسالمتآمیز حلوفصل کنند.
ازنظر شما رقابت منطقهای برای در اختیار گرفتن مدیریت بحران تا چه اندازه بر روابط دو کشور اثرگذار بوده است. بر همین اساس هم هر یک از طرفین یکدیگر را متهم میکنند؛ از یکسو ترکها ایران را متهم به گسترش شیعهگری میکند و از سوی دیگر ایران ترکها را متهم به تلاش برای بازگشت به دوران امپراتوری عثمانی میکند. آیا دو کشور بهواقع برای رسیدن به چنین اهدافی تلاش میکنند و چقدر این رقابت منطقهای روی روابط آنها اثرگذار بوده است؟
ترکها ما را به امپراتوری شیعی، صفوی و فارس گرایی متهم میکنند و ما هم آنها را به پانترکیسم و نوعثمانیسم متهم میکنیم. ما رفتارها را مورد مطالعه قرار میدهیم، باید ببینیم واقعیت بیرونی چیست. زمانی که سیاست ترکیه تنش صفر با همسایگان بود و بین اردوغان اسلامگرا، اردوغان ناتویی و اردوغانی که نسبت به فلسطینیها دغدغه داشت، کدام اردوغان در حال حاضر روی کار است؟ یا زمانی که تنش صفر همسایگان بود، شاهد بودیم که ترکیه تا چه اندازه توانسته بود بین همسایگان اعتبار داشته باشد و تبدیل به یک الگو شده بود. اما در سال 2011 دیدیم که یک تفکر اخوانی در ذهن ترکها شکل میگیرد و این تفکر از عثمانیسم و پانترکیسم هم برای ترکیه خطرناکتر است. شاهد بودیم که ترکیه با کشور مهم و قدرتمند منطقه یعنی مصر قطع رابطه کرد یا در لیبی تمام نیروهای خود را بیرون کشید، روابط آن با کشورهای دیگری مانند ارمنستان یا یونان هم به تنش کشیده شد. بنابراین مشکلی در روابط ترکیه با سایر کشورها ایجاد شد که مربوط به ما نبود و ناشی از سیاستهای خاص ترکیه بود.
اخیراً شاهد هستیم که ترکیه هیچ ابایی از افزایش تنشها با ایران ندارد. این مسئله را تا چه اندازه متأثر از روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و دیگر بازیگرانی چون روسیه و اعراب میدانید؟
ترکیه زمانی واکنش شدید نشان میدهد و رویکرد تهاجمی در پیش میگیرد که احساس میکند نفوذ و قدرت ایران افزایشیافته و حالت هژمونی پیدا کرده، از همین رو سعی میکند با نزدیک شدن به قدرتهای بزرگ ناتو و ایالاتمتحده موازنه ایجاد کند و از عامل قدرتهای بزرگ برای فشار بر ایران استفاده کند. به همین دلیل بود که اشاره کردم ایران باید به دنبال موازنههای جدید منطقهای و تحت فشار قرار دادن ترکیه باشیم. ترکها هم در آنسو سعی میکنند از قدرتهای بزرگ و نظام بینالملل برای مدیریت تهران استفاده کنند.
ایران به همراه روسیه و ترکیه نشست آستانه را برگزار کردند و مانع از حضور قدرتهای بزرگی مانند آمریکا شدند، بااینوجود آنکه همه طرفها سعی کرده بودند با تأکید بر مشترکات به سمت حلوفصل بحران بروند، شاهد بودیم که این نشست دستاوردهای چندانی نداشت، آیا میتوان نقاط افتراق ایران و ترکیه را از عوامل این امر دانست؟
اینکه نشست آستانه موفق بود یا نه جای بحث دارد؛ همینکه طرفهای مخالف و به عبارتی اپوزیسیون در این نشست شرکت کردند یا تداوم آتشبس، در نوع خود یک موفقیت محسوب میشوند. هرچند ترکیه سعی کرد که نقش یک بازیگر آشوب ساز را بازی کند ولی باید دید در صحنه عمل دست به چه اقداماتی میزند. مهم صحنه عمل است که ترکیه هم سعی کرد نوعی مدیریت در سوریه صورت بگیرد.
نشست آستانه با هدف پایان دادن به بیش از پنج سال جنگ و درگیری برگزار نشد، حتی شاهد بودیم که هیچ بیانیهای هم در پی آن منتشر نشد، چراکه ترکیه در کنار عربستان در نقش بازیگر آشوب ساز ظاهر شده بود و کمی هم دیر به مذاکرات آمد اما همینکه این مذاکرات برگزار شد و آتشبس ادامه دارد، قدمی روبهجلو محسوب میشود.