تلویزیون، قابلمه و برنامه های نوروزی
اوضاع تلویزیون ایران خوب نیست. این را میشود از برنامههای نوروزی این سازمان به خوبی مشاهده کرد. در زمانهای نه چندان دور تلویزیون برای خانوادههایی که در تعطیلات نوروز در خانه میماندند جای سفر را پر میکرد. آنهایی که تنها بودند دلخوش به سریالها و فیلمهای تلویزیون در تعطیلات 13 روزه بودند.
داستان اما حالا کمی فرق کرده است. تلویزیون گویا دوست دارد در میان نامحبوبها و ناجذابها گوی سبقت را از رقبا ربوده به خود به تنهایی در سکوی نخست بایستد.
چند سال است که تلویزیون با آدمهای تکراری، حرفهای
تکراری و مجریهای تکراری در لحظه سال تحویل به تلویزیون میآیند. این نشان میدهد برنامه سازان صداوسیما هیچ ایده و برنامهای به جز
برنامههای تکراری ندارند. این در حالی است که میتوان گفت بخشی از مردم در لحظه
سال تحویل منتظر اعلام نتایج یک برنامه انتخاب خواننده یک شبکه ماهوارهای بودند.
سریالهای نوروزی امسال هم که بهتر است در مورد آنها حرفی نزنیم. سریالهایی که فقط پربازیگر بودند و بس. شبکه تهران حتی حاضر نشده بود خود سریالی را تهیه کند. آنها ضعیف ترین کار مهران مدیری در این سالها به نام «شوخی کردم» که در شبکه نمایش خانگی به نمایش در آمده بود را خریداری و به مخاطب ارائه کردند.
یادمان نمیرود زمانی سریالهای نوروزی خیابانها را خلوت و مهمانیها را تعطیل میکرد. البته نباید چندان تعجب کرد. وقتی رضا عطاران و یا برادران قاسمخانی و البته کلاه قرمزی راهی به تلویزیون ندارند نمیشود زیاد هم از این رسانه انتظار داشت.
امسال تا دلتان بخواهد تلویزیون مسابقه داشت. مسابقههایی که بیشتر کپی بودند و به شدت ناجذاب. به طور مثال مسابقه زمانی برای خندیدن. برنامهای که از روی مسابقهی یک شبکه ماهوارهای که مردم منتظر اعلام نتایج آن در سال تحویل بودند ساخته شده بود. مسابقهای با محوریت استنداب کمدی که تنها کاری که انجام نمیداد خنداندن مردم است. جالب اینجاست که یکی از داورهای این برنامه مهرداد ضیایی است که حداقل من به خاطر ندارم کار طنز از جنس استنداپ کمدی کرده باشد. کسی که حتی در دل مسابقه هم آدم جدی و غیر خندانی بود.
تنها اتفاق خوب نوروز 96 مسابقه ادابازی خندوانه بود. آنهم ربطی به مدیران تلویزیون ندارد. استعداد رامبد جوان و شرکت کنندگان در این مسابقه باعث شده بود لحظاتی خنده بر لبهای مردم بنشیند.
نمیدانم مدیران ارشد صداوسیما کی میخواهند بفهمند که این سازمان تبدیل به یک نهاد ناکارآمد شده است. در دنیایی که همه در حال تغییر هستند چرا این صداوسیما تغییر نمیکند. در تلویزیون ایران ظاهر برنامهها تغییر میکند اما محتوای برنامهها نه. مردم تشنه محتوا هستند نه شکل ظاهر.
شاید هم انتظار ما از این سازمان بالاست. شاید باید باور کنیم که بهتر است این تلویزیون با این همه کارمند به همان تبلیغات قابلمه بپردازد تا مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه.
قابلمه استیل، قابلمه مسی، قابلمه گرانیتی مهمتر از خنداندن مردم است.