صالحعلاء با «خفه شو عزیزم!» در کتابفروشیها
کتاب «خفه شو عزیزم!» در ۸۰ صفحه در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با بهای ۸۰۰۰ تومان از سوی انتشارات پوینده منتشر و روانه کتابفروشیها شده است.
رویداد۲۴-نمایشنامه «خفه شو عزیزم!» نوشته محمد صالحعلاء از سوی نشر پوینده منتشر و روانه کتابفروشیها شد.
نمایشنامه «خفه شو عزیزم!» اینگونه آغاز میشود:
«در انتهای صحنه چند قفس چوبی پر شده است از کتابهایی که به عکس چیده شدهاند، چنانکه عنوان هیچیک از آنها دیده نمیشود. در سمت دیگر، کمد چوبی بزرگی است که پشت درهایش آینههای قدی است. در یک سمت کمد چتر، روسریها و جورابهای رنگی زنانه آویزان است و در سمت دیگر لباسهای زنانه در شکلها و رنگهای جورواجور آویزان شده است. جلوتر از قفسههای کتاب، میز چوب چهارگوش قرار دارد و پشت آن صندلی چوبی سادهای است. روی میز در یک بطری شیشهای چند شاخه گل زرد خودرو، چند برگه کاغذ و چراغ مطالعه. جلوتر مبل بزرگ نارنجی رنگی است که روی آن یکی، دو بالش و ملحفه است (پیداست از آن به جای تختخواب استفاده میشود). روی دیوار روبهروی مبل عکس سیاه و سفید بزرگی از زنی زیبا در حالتی که به دوردستها اشاره میکند، به چشم میخورد.
مرد سیاه پوشیده، رو به روی عکس سیاه و سففید ایستاده است. دستمال کاغذی از جیب درآورده، اشکهایش را پاک میکند. به سمت کمد میرود با دست موهایش را مرتب میکد. شیشه ادکلنی را برمیدارد و به سر و روی خود میپاشد. (همزمان در میان تمشاچیها بوی عطر منتشر میشود). مرد درِ کمد را میبندد. کتش را درمیآورد روی تاج صندلی آویزان میکند. به سمت مبل میرود. دکمههای آستین و یکی، دو دکمه پیراهنش را باز میکند. روی مبل منتظر مینشیند.
زن از عمق صحنه (پشت کمد) وارد میشود. نگاهی به در و دیوار میاندازد. پیداست برای نخستین بار وارد آنجا شده است. عکس زن را میبیند، نزدیکش شده و به آن خیره میشود. ه طرف مرد میرود.»
کتاب «خفه شو عزیزم!» در ۸۰ صفحه در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با بهای ۸۰۰۰ تومان از سوی انتشارات پوینده منتشر و روانه کتابفروشیها شده است.
نمایشنامه «خفه شو عزیزم!» اینگونه آغاز میشود:
«در انتهای صحنه چند قفس چوبی پر شده است از کتابهایی که به عکس چیده شدهاند، چنانکه عنوان هیچیک از آنها دیده نمیشود. در سمت دیگر، کمد چوبی بزرگی است که پشت درهایش آینههای قدی است. در یک سمت کمد چتر، روسریها و جورابهای رنگی زنانه آویزان است و در سمت دیگر لباسهای زنانه در شکلها و رنگهای جورواجور آویزان شده است. جلوتر از قفسههای کتاب، میز چوب چهارگوش قرار دارد و پشت آن صندلی چوبی سادهای است. روی میز در یک بطری شیشهای چند شاخه گل زرد خودرو، چند برگه کاغذ و چراغ مطالعه. جلوتر مبل بزرگ نارنجی رنگی است که روی آن یکی، دو بالش و ملحفه است (پیداست از آن به جای تختخواب استفاده میشود). روی دیوار روبهروی مبل عکس سیاه و سفید بزرگی از زنی زیبا در حالتی که به دوردستها اشاره میکند، به چشم میخورد.
مرد سیاه پوشیده، رو به روی عکس سیاه و سففید ایستاده است. دستمال کاغذی از جیب درآورده، اشکهایش را پاک میکند. به سمت کمد میرود با دست موهایش را مرتب میکد. شیشه ادکلنی را برمیدارد و به سر و روی خود میپاشد. (همزمان در میان تمشاچیها بوی عطر منتشر میشود). مرد درِ کمد را میبندد. کتش را درمیآورد روی تاج صندلی آویزان میکند. به سمت مبل میرود. دکمههای آستین و یکی، دو دکمه پیراهنش را باز میکند. روی مبل منتظر مینشیند.
زن از عمق صحنه (پشت کمد) وارد میشود. نگاهی به در و دیوار میاندازد. پیداست برای نخستین بار وارد آنجا شده است. عکس زن را میبیند، نزدیکش شده و به آن خیره میشود. ه طرف مرد میرود.»
کتاب «خفه شو عزیزم!» در ۸۰ صفحه در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با بهای ۸۰۰۰ تومان از سوی انتشارات پوینده منتشر و روانه کتابفروشیها شده است.
منبع: عصر ایران