گزارش رویداد۲۴ از ضعف مشهود مدیریت اطلاعرسانی در نخستین حمله داعش به ایران
درس بزرگ حادثه تروریستی تهران
درس بزرگی که حوادث تروریستی اخیر به نظام جمهوری اسلامی داد آنست که در مدیریت مخابره اخبار و رهبری فضای رسانه ای در مواقع بحرانی، دارای ضعف است و اگر فکری به حال این بخش مهم و حیاتی نکند ممکن است در حوادثی از این قبیل، گرفتار در تله رسانه ای دشمنان شود و در مقابل فضاسازی دروغین و برنامه ریزی شده آنان، ناچار به پذیرش شکست شود.
رویداد۲۴- امروزه پیشرفتهای فناوری موجب شده است که رسانهها تبدیل به بخش مهمی از زندگی اجتماعی افراد جوامع گوناگون شوند و نقش مهمی در خیزش، مسیریابی، هدف سازی و هدفیابی آنان بر عهده گیرند.
رسانهها میتوانند با مدیریت مناسب، منشأ اثرات خیر فراوانی در حوزههای گوناگون مرتبط با اجتماع شوند و رابط مورد اعتمادی میان مردم و حاکمان باشند و بدینوسیله در مسیر پیشبرد اهداف تعیینشده، گام بردارند.
آنان میتوانند دغدغههای مردم را موردتوجه قرار داده و موجب طرح آنها در فضای رسانهای شوند و همچنین میتوانند در ضمن نقد سازنده حاکمان، پلی برای انتقال اخبار خدمات آنان به جامعه باشند.
اما اگر رسانهها در مسیر مدیریت ناصحیح، گام بردارند و اهداف خویش را منحصراً در «فضاسازی کاذب»، تعریف کنند و به بنگاه شایعهپراکنی تبدیل شوند آنگاه منشأ اثرات سوء بر پیکره اجتماع خواهند شد و موجب عقبگرد کشور در مسیر دستیابی به اهداف تصویر شده میشوند. هرچند بیاعتباری چنین رسانههایی بهزودی نمایان میشود ولی اخبار نادرست و کذب چنین رسانههایی، تأثیرات خویش را؛ هرچند محدود، بر جای خواهد گذاشت.
تغذیه نادرست رسانهها و عدم مدیریت صحیح اخبار رویدادها از گردنههایی است که بیتوجهی به آن، نتایج قابلانتظاری را حاصل نخواهد کرد و سقوط را در پی خواهد داشت. این موضوع در زمان وقوع حوادث و اتفاقاتی فراگیر که جامعه را تحت تأثیر خویش قرار میدهد بیشازپیش میتواند منجر به گسترش بحران و فراگیری فضای ناسالم و دروغین در جامعه شود.
به نظر میرسد کشور ما در موضوع عدم مدیریت صحیح اخبار رویدادها و بهویژه رویدادهایی که منجر به حوادث و اتفاقاتی در کشور شده است دارای ضعف اساسی و ملموسی است.
همین ضعف نیز تاکنون موجب شده است در هنگام وقوع رخدادهای ناگهانی و پیشبینینشده، فضاسازی دروغینی در جامعه شکل گیرد و اخبار نادرستی مخابره شود که اثرات سوء آن بهسادگی قابلرفع و رجوع نیست.
جدیدترین واقعهای که ضعف مدیریت اخبار در هنگام وقوع حوادث را نمایان ساخت حوادث تروریستی اخیر در شهر تهران بود. حوادثی که یکی از آنها در اطراف حرم مطهر امام راحل (ره) به وقوع پیوست و دیگری در جایگاه ورودی مجلس شورای اسلامی و فضای داخلی یکی از ساختمانهای اداری مجلس.
تروریستهای مسلح باهدف ایجاد ناامنی در تهران و تبدیل فضای آرامش کشور به فضای رعب و وحشت، به دونقطه مهم تهران هجوم آوردند و متأسفانه تعداد زیادی از هموطنانمان را به شهادت رسانیده و یا مجروح کردند.
بهمحض وقوع حوادث تروریستی تهران، مخابره اخبار فوری در این باب، بهعنوان اصلیترین هدف رسانهها، تعیین شد و بسیاری از رسانهها که حتی خبرنگاری نیز در محل وقوع حوادث نداشتند برای آنکه از قافله مخابره اخبار فوری عقب نمانند به ارسال اخبار فوری ولی تائید نشده از محل حادثه اقدام کردند و بارها مجبور شدند اخبار خویش را تکذیب نموده و یا اصلاح نمایند.
رسانههای نوظهوری که در قالب کانالهای تلگرامی به فعالیت میپردازند بیشترین مخابره اخباری را بر عهده داشتند که پس از اندک زمانی تکذیب میشد و منبع خبر نیز در بسیاری از موارد، نامشخص بود.
گفته شد «فضای امنیتی بر تمام تهران حاکم شده است و دربهای نهاد ریاست جمهوری بستهشده و تمامی برنامههای وزرا لغو شده است»، گفته شد «برخی نمایندگان در تله مهاجمان تروریست، گرفتارشدهاند»، گفته شد «خانواده دو تن از نمایندگان، گروگان گرفتهشدهاند، گفته شد «انفجار دوم در حرم امام راحل (ره) به وقوع پیوسته است»، گفته شد «یکی از عوامل تروریستی وارد مترو شده است»، گفته شد «در خیابانهای برخی شهرهای بزرگ، صدای انفجار و شلیک گلوله شنیدهشده است» و بسیاری از این قبیل گفتهها که همگی تکذیب شد و بهعنوان اخبار غیر موثق شناخته شد.
نتیجه انتشار اخباری از این قبیل، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و سردرگمی آنان در میانه میدان اخبار درست و نادرست بود؛ آنهم در اوقاتی که صداوسیمای جمهوری اسلامی، توجهی به چنین حادثه مهمی نداشت و مشغول پخش برنامههای روزمره خویش بود.
در حدود سه ساعت پس از شروع حملات تروریستی، اولین بیانیههای خبری توسط ارگانهای رسمی همچون وزارت اطلاعات منتشر شد که بهصورت جزئی به شرح ماوقع حوادث تروریستی تهران اشاره داشت؛ درصورتیکه چنین اقداماتی باید از ابتدای شروع حادثه صورت میگرفت و مدیریت مخابره اخبار، بهجای کانالهای تلگرامی، بر عهده نهادهای رسمی قرار میگرفت.
باوجوداینکه دولت، سخنگو دارد، وزارت خارجه سخنگو دارد، هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی، سخنگو دارد، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، سخنگو دارد، وزارت اطلاعات، مسئول اطلاعرسانی دارد، سپاه پاسداران، سخنگو دارد و دیگر نهادهای ریزودرشتی که در ماجرا دخیل بودند سخنگو دارند و از همه مهمتر، نظام جمهوری اسلامی، صداوسیمای عریض و طویلی بهعنوان سخنگو دارد جای تعجب است که مدیریت مخابره اخبار، بر عهده رسانههایی قرارگرفته بود که یا در متن ماجرا نبودند و یا در صورت حضور، اطلاعات دقیقی از وقایع حادثشده نداشتند.
مگر چه میشد اگر یکی از سخنگوهای مذکور، از دقایق ابتدایی وقوع حوادث تروریستی بهصورت لحظهای، مسئولیت مخابره اخبار صحیح را بر عهده میگرفت و مانع از فضاسازی دروغین برخی ناآگاهان میشد؟ مگر چه میشد اگر صداوسیمای جمهوری اسلامی، بهمحض وقوع حوادث، برنامههای خود را قطع میکرد و با انتشار اخبار صحیح، در جهت آگاهسازی شهروندان، قدم برمیداشت؟ چه زمانی وقت آن است که نظام اسلامی برای اوقات بحرانی، آیندهنگری کند و استراتژی مدونی را تعیین نماید که بخشی از آن نیز مربوط به مدیریت صحیح فضای رسانهای و اخبار مخابره شده باشد؟
درس بزرگی که حوادث تروریستی اخیر بهنظام جمهوری اسلامی داد آن است که در مدیریت مخابره اخبار و رهبری فضای رسانهای در مواقع بحرانی، دارای ضعف است و اگر فکری به حال این بخش مهم و حیاتی نکند ممکن است در حوادثی از این قبیل، گرفتار در تله رسانهای دشمنان شود و در مقابل فضاسازی دروغین و برنامهریزیشده آنان، ناچار به پذیرش شکست شود.