فاطمه هاشمی:انجمن ردصلاحیت شدگان را تشکیل می دهم
رویداد24- فاطمه هاشمی می گوید عید هرجا که پدرم برود ما هم میرویم، این با هم بودن ما پیامی ندارد، ما یک خانواده بهم وابسته هستیم.
دختر آیت الله هاشمی بودن دردسرهایی دارد، از جنس اینکه مثلا در کلاس درس علوم سیاسی دانشجویان مخالفی هستند که به دنبال لجبازی و برهم زدن فضای کلاس باشند. ماجرایی که فاطمه هاشمی از اولین روز تدریساش در دانشگاه روایت می کند.
فرزند ارشد آيت الله اکبر هاشمی رفسنجانی که تا همین چند سال پیش کمتر از مهدی و فائزه، رسانه ای بود، مدتی است که وارد گود اظهارنظرهای سیاسی شده است. او که در انتخابات مجلس دهم به همراه برادرش محسن کاندیدا شده بود میگوید پدرش نظری درباره این تصمیم نداشته است ولی این را هم می دانسته که اگر ردصلاحیت شویم دست به اقدامی نمی زنیم.
او از مخالفت هاي چپ و راست با مشی میانه روی پدرش هم سخن گفته است «مگر اصلاح طلبان به آقای هاشمی کم ضربه زدند اما...»
«آیت الله هاشمیِ» اما از نگاه فاطمه هاشمی، پدری است که با هیچ کدام از فرزندانش دردودل نمیکند، پدری که فرزندانش به احترام او هرسال عید را همراه و همپای او در تعطیلات و سفر نوروزی هستند، پدری که با فرزندانش مشورت میکند و ....
او به نظر آیت الله هاشمی درباره رای نیاوردن آیات مصباح و یزدی، ریاست عارف بر مجلس دهم، ردصلاحیت سیدحسن خمینی، سفر فائزه به آمریکا، تشکیل انجمن ردصلاحیت شدگان در گفت و گويش با ويژه نامه نوروز آرمان، اشاره کرده که اهم سخنانش در ادامه آمده است:
*{در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند دوره آقای هاشمی دوره خفقان سیاسی برای فعالان سیاسی بوده است}:چنین موضوعی واقعیت ندارد. مخالفان به دنبال تخریب آقای هاشمی هستند و بودند بنابراین چنین سخنان بی اساسی را مطرح می کنند. در آن زمان دو جناح چپ و راست داشتیم و این ها در مقابل یکدیگر قرار می گرفتند. آقای هاشمی در این میان دارای موضع میانه بود و اعتقاد داشتند از منتهی علیه چپ تا راست آدم های عاقل، متفکر، کارشناس و اهل فعالیت باید مشغول به کار شوند. آقای هاشمی میگفتند ما کاری به دو طیف نداریم و فقط آنهایی را مدنظر داشتند که توانایی انجام امور کشور را داشتند به همین دلیل بود که مخالفتهایی با ایشان شد و دو طیف موضوعاتی را مطرح می کردند که مخالف خط و مشی آقای هاشمی بود.
*آقای هاشمی همیشه دشمنانی داشته و دارد. او هیچ گاه با افراد یک طیف نزدیکتر از طیف دیگر نبوده است.
* از حزب اعتدال و توسعه کاندیدایی نداشتیم که پیروز شده باشد چرا که اکثر افرادی که ثبت نام کردند ردصلاحیت شدند. حزب اعتدال و توسعه پس از ردصلاحیت اعضای خودش اشخاصی را انتخاب کرد و به شورای اصلاحات و اعتدال معرفی کرد.
*آیت الله هاشمی درباره عدم رای آوردن آیات یزدی و مصباح در انتخابات خبرگان نظر خاصی نداشتند و تنها اذعان داشتند که اکنون بحث رقابت مطرح نیست. باید در این زمان با یکدیگر کار و به سوی ایجاد وحدت بیشتر حرکت کنیم تا برای کشور اقدامی سازنده انجام دهیم.
*آقای هاشمی تاکنون از سوی افراد بسیاری ضربه خورده است. مگر اصلاح طلبان به وی کم ضربه زدند اما باز هم با آنها همکاری کرد. آقای هاشمی هرگاه ببیند که گروه و دسته ای در راه مردم قدم برمیدارد و نیت آنان خدایی است به آنها کمک میکند.
*ناراحتی آقای هاشمی از ردصلاحیت سیدحسن آقا دو جنبه داشت؛ نخست اینکه ناراحت بودند حقش حضور در انتخابات خبرگان بود که نشد. موضوع دوم هم این بود که آقای سیدحسن نوه امام خمینی هستند و در این راستا دلیلی برای عدم تایید صلاحیت ایشان وجود نداشت. توجه کنید نه فقط سیدحسن آقا بلکه هر شخصیتی که اثرگذار بود حتی در انتخابات مجلس وارد عرصه نشدند. برخی سیاسیون گمان میکردند که مردم به آنها رای میدهند و افراد مدنظرشان انتخاب می شوند. جوک هایی هم گفته شد که «با تیم امید آمدیم و شما را کنار گذاشتیم. اگر با تیم بزرگسالان آمده بودیم آن موقع شما چه می کردید؟»
*آقای هاشمی معتقدند سیدحسن آقا فردی باسواد، دارای درجه اجتهاد و سطح بالای اطلاعات سیاسی است که تحلیل های سازنده ارائه می دهد و می تواند فرد بسیار خوبی در مجلس خبرگان باشد.
*{در رابطه با حضور کاظم جلالی و بهروز نعمتی در لیست امید}: آقای نعمتی را نمی شناسم. اما آقای جلالی در شاهرود رای نداشت با اینکه علیه حزب ما بیاینه داده بود و در مورد برخی از شخصیت ها خواهان برخورد شدید شده بود و حتی در زمانی که در کمیسیون امنیت مسئول رسیدگی به وضعیت زندانیان در سال 88 شد به وظیفه خود خوب عمل نکرد اما در لیست قرار گرفت. اقای جلالی از ناحیه حزب اعتدال و توسعه به لیست اضافه شدند چرا که در حزب اعتدال عده ای موافق حضور وی بودند و عده ای هم مخالف. من از مخالفان حضور کاظم جلالی در لیست بودم. از نظر من اشخاص بهتری حضور داشتند که می توانستند جایگرین جلالی شوند اما از نظر افرادی که از طرف حزب ما در جلسه صحبت کردند بهتر از کاظم جلالی نداشتیم.
*در مورد نامزدي برادرم محسن در انتخابات مجلس، گفتند که انصراف بدهد اما محسن حاضر به انصراف دادن نبود و گفت با حزب صحبت کنید. حزب اعتدال هم با مسئولان امر جلسهای داشتند و خودشان انصراف او را اعلام کردند. در مورد ردصلاحیت خودم هم من تنها از قانون تمکین میکنم و اعتراضی نسبت به این موضوع نداشتم. در نظر داشتم اگر ردصلاحیت شدم انجمن ردصلاحیت شدگان را راه بیندازم که در این رابطه فرم هایی را هم آماده کردهام.
*پدرمان در رابطه با ثبت نام در انتخابات، تصميم را به خودمان واگذار کرده بودند و گفتند اگر دوست دارید ثبت نام کنید و ترغیبی نکردند. در مورد ردصلاحیت هم پیش بینی آن را می کردیم. بعد از ردصلاحیت هم آقای هاشمی می دانستند که ما کاری نمی کنیم.
*{دلیل کاندیدا نشدن فائزه}: حزبی که ایشان عضو آن هستند گفته بودند افرادی که احتمال ردصلاحیت صددرصدی را می دهیم کاندیدا نشوند.
*{نظر مهدی هاشمی درباره انتخابات}: مهدی پیش بینی کرده بود که هر دو لیست پیروز خواهد شد.
* سفر فائزه به آمریکا سفر گردشی بود افرادی بسیاری هستند که به آمریکا سفر می کنند. بعضی از مسئولان و نمایندگان مجلس دارای گرین کارت هستند اما در مورد این افراد سخنی بیان نمی شود. فائزه از مدتی قبل با یکسری از دوستانش اقدام به برنامه ریزی برای این سفر کرده بود و زمانی که ویزایش آمد آنها در حال رفتن بودند که فائزه با آنها همسفر شد.
*آقای روحانی هیچ ارتباط حزبی با ما (حزب اعتدال و توسعه) ندارند.
*حزب کارگزاران دولت اصلاحات را ایجاد کرد و در آن زمان حزب مشارکتی وجود نداشت. حزب کارگزاران دولت اصلاحات را بر سرکار آورد.
*آقای عارف توان دارد که رییس مجلس شود. او میتواند در صورت اجماع رییس هم بشود و اگر رییس شود یک رییس مجلس خوبی خواهد شد.
*عید به هرجا که پدرم برود ما هم میرویم. ما با خانواده به سفر نوروزی می رویم. البته ما نظرمان را درباره مکان سفر میگوییم اما بالاخره ما به تصمیم پدر علاقه داریم. از سوی دیگر ما مدام در حال سفر هستیم ولی ایشان سالی یکبار می خواهند با خانواده به سفر بروند بنابراین ما ترجیح می دهیم که پدرمان بگوید کجا برویم.
*همه کارهای پدر من در خانه مشورتی است و ایشان در مورد کاری که به خانواده مربوط باشد نظر ما را هم میگیرند که ما هم می گوییم هرچه که شما بگویید. ما یک خانواده بهم وابسته هستیم. دنبال پیام دادن نیستیم و رفتار خانوادگی ماست. مثلا جمعه ها همه اعضای فامیل در خانه پدرم جمع هستیم.
*{در پاسخ به این سوال که پدر شما در بین فرزندانشان بیشتر با چه کسی دردو دل می کند.} با هیچ کس، بابای ما با کسی درد و دل نمی کند.
*روز جمعه هم غذای خاصی آماده نمی شود. یک زمانی مادرم خودش درست می کند و زمانی هم ما از مادرم می خواهیم غذایی برایمان درست کنند. من هم آبگوشت دوست دارم. نوههای من قرمه سبزی دوست دارند و برخی اوقات آنها به مادر من می گویند مامانی برای ما قرمه سبزی درست کنید لطفا.
*من 55 سال دارم و اولین فرزندم در 22 سالگی من متولد شد. در حال حاضر هم دوتا نوه دارم که 13 ساله هستند. فرزندانم علاقه ندارند وارد سیاست شوند.
*جمعهها که دور هم جمع میشویم غیر از حرف سیاسی حرف دیگری زده نمی شود حتی دور هم جمع می شویم بحث خانوادگی نیست و بیشتر بحث سیاسی است. زندگی سیاسی راحت نیست اما ما دیگر درگیر آن شدیم.
*در کلاس درسم افراد مخالف من هم هستند که حرفهایشان را هم میگویند و متلک هم می پرانند. اولین بار که برای تدریس به دانشگاه آمدم همین دانشجویان مخالف دیدگاه سیاسی من و خانوادهام خیلی موضع گیری و لجبازی می کردند و می خواستند کلاس را بر هم بزنند که اتفاقا یکی از آنها اولین نمره کلاس را گرفت بعد از آن خودش آمد و گفت باور نمی کنم چون فکر میکردم شما به من نمره نمی دهید.