محسن شریعتی نیا، کارشناس مسائل چین در گفتوگو با رویداد ۲۴ تشریح کرد:
روابط ایران و چین در سراشیبی است؟
محسن شریعتی نیا، کارشناس مسائل چین اظهار داشت: ایران یک کشور معمولی در سیاست خارجی چین بهحساب میآید، چین هم باوجودآنکه به لحاظ استراتژیک جزء ده اولویت سیاست خارجی کشور ما محسوب میشود ولی جایگاه بالایی ندارد و اولویت چین در مقایسه با کشورهایی مانند لبنان، یمن و... قابلمقایسه نیست؛ بنابراین یک رابطه متعارف وجود دارد و توقع هم باید از آن در همین اندازه باشد.
رویداد۲۴-محسن شریعتی نیا، کارشناس مسائل چین اظهار داشت: ایران یک کشور معمولی در سیاست خارجی چین بهحساب میآید، چین هم باوجودآنکه به لحاظ استراتژیک جزء ده اولویت سیاست خارجی کشور ما محسوب میشود ولی جایگاه بالایی ندارد و اولویت چین در مقایسه با کشورهایی مانند لبنان، یمن و... قابلمقایسه نیست؛ بنابراین یک رابطه متعارف وجود دارد و توقع هم باید از آن در همین اندازه باشد.
ایران و چین در سالهای اخیر روابط اقتصادی و سیاسی گرمی داشتهاند و چین در زمان تحریمها بزرگترین خریدار نفت ایران بوده است، اما بااینوجود روابط اقتصادی ایران و چین از مسائلی چون تقاضای انرژی در چین، همکاری اقتصادی چین با غرب بهویژه آمریکا و تقابل ایران و غرب، بهطور مثال در موضوع هستهای تأثیر میپذیرد و در این رابطه به نظر میرسد که این کشور به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با آمریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانهای دارد که درنهایت به نفع چین باشد.
پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران چند پیش در یادداشتی ذیل عنوان «چین به آینده ایران خوشبین نیست» به سفر اخیر خود به این کشور اشارهکرده و تغییراتی را درنتیجه این سفر موردتوجه قرار داده که برخلاف تصور ایرانیان در داخل کشور است. او به مسائلی مانند پرسوجوهایی برخلاف همیشه در فرودگاه شانگهای (محل برگشت یا در دست داشتن بلیت برگشت) اشارهکرده که تا پیشازاین چنین نبوده است.
علاوه بر این در ظاهر حساب شرکتهای ایرانی که داخل کشور چین به فعالیت میپردازند در حال بسته شدن هستند و در حالی این مسئله روی میدهد که مؤسسات تجاری فوق چندین سال به فعالیت تجاری با بازرگانان چینی پرداختهاند و همواره از این کشور بهعنوان یکی از مهمترین شرکای اقتصادی ایران نامبردهاند، بنابراین اینکه دولت چین سرمایهگذاری شرکتهای خود را در ایران ممنوع اعلام و در شرایطی بهسختی برای فعالیت آنها مجوز صادر کند بسیار تعجبآور است.
البته کارشناسان در این رابطه بر این اعتقاد هستند که موضوع مورداشاره چندان مهم نیست و ازآنجاکه تحریمهای ایران بهمانند سابق وجود ندارد، بنابراین مراودات تجاری ایران بیش از چین به سمت کشورهای اروپایی گرایش پیداکرده است.
محسن شریعتی نیا، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل چین در گفتوگو با رویداد۲۴ در رابطه با احتمال ایجاد ممنوعیت سرمایهگذاری شرکتهای تجاری از سوی دولت چین در ایران گفت: دولت چین هرگز به ایران تحت عنوان یک شریک جدی نگاه نداشته و این مسئله بحث امروز یا دیروز نیست.
وی در ادامه اضافه کرد: ایران در دوره تحریم نیاز به نزدیک شدن به چین را داشت وگرنه کشور ما نیم درصد از کل تجارت خارجی این کشور محسوب میشود و این در حالی است که چین حدود 30 درصد از تجارت خارجی ایران را در اختیار دارد و این ارقام با یکدیگر همخوانی ندارد.
این کارشناس مسائل چین در این رابطه اظهار داشت: ایران یک کشور معمولی در سیاست خارجی چین بهحساب میآید، چین هم باوجودآنکه به لحاظ استراتژیک جزء ده اولویت سیاست خارجی کشور ما محسوب میشود ولی جایگاه بالایی ندارد و اولویت چین در مقایسه با کشورهایی مانند لبنان، یمن و... قابلمقایسه نیست؛ بنابراین یک رابطه متعارف وجود دارد و توقع هم باید از آن در همین اندازه باشد.
شریعتی نیا درباره کاهش سطح مراوات تجاری با ایران از سوی چین ابراز کرد: مراودات تجاری از سوی چین کاهش نیافته و بخشی از این مسئله به دلیل افت قیمت نفت و قسمتی هم به دلیل گشوده شدن بازارهای جهانی به روی ایران بوده است زیرا کشور ما میتواند با دیگر کشورها به تجارت بپردازد.
وی در ادامه افزود: رشد تجارت ایران با اتحادیه اروپا 348 درصد در سال گذشته بوده که رقم بسیار بالایی محسوب میشود و کاهش حجم تجارت که در رابطه با چین داشتیم حدود 10 درصد است که طبیعی به نظر میرسد و توطئهای در پشت آن قرار ندارد.
این کارشناس مسائل چین درباره ارتباط رفتار مورد پرسش دولت چین با دولت ترامپ در آمریکا بیان کرد: این دو باهم هیچ ارتباطی ندارند زیرا سقف رابطه ایران با چین بین 20 تا 30 میلیارد دلار محسوب میشود که از این سقف هم گذشته است و در حال حاضر رابطه ما با چین در حال طبیعی شدن است.
شریعتی نیا یادآور شد: بخشی از بحثهایی که صورت میگیرد به این ربط پیدا میکند که سیستم بانکی ما بسیار فاسد و عقبمانده بهحساب میآید و این در حالی است که چینیها استانداردهای FATF را در مورد بانکهای کشور خود اجرایی میکنند، بنابراین طبیعی است که آنها نمیتوانند با ساختارهای عقبمانده کار کنند.