لبخند دوباره «ستایش» به زندگی
رویداد24-این روزها که حادثه دردناک "ستایش" قلب هر شنوندهای را به درد آورده، در گوشهای دیگری از ایران زمین «ستایش» دیگری از سرزمین افغان، به همت چند تن از خیرین به زندگی لبخند دوبارهای میزند.
داستان ستایش کودک 6 سالهای که کیلومترها دورتر از ورامین زندگی میکند، اگرچه آغاز خوبی نداشت، اما با معجزه دستان پزشکان و خیرین پایان خوشی یافت.
آنطور که پزشک معالج این کودک افغان میگوید: ستایش کوچولو در یک حادثه آتشسوزی مادر و خواهرش را از دست میدهد و خودش هم دچار سوختگی شدید میشود.
این پزشک با بیان اینکه جراحیهای مختلف پوستی روی ستایش انجام شده بود، افزود: با توجه به اینکه خانوادهای که ستایش را نگهداری میکردند، وضعیت مالی مناسبی نداشتند، با هماهنگی انجام شده با بیمارستان، قرار شد که درمان و پانسمان ستایش به صورت رایگان انجام شود. اما این کل کار نبود و ستایش برای ادامه و تکمیل درمان باید به ساری منتقل میشد که متاسفانه تامین این هزینهها از توان خانواده خارج بود.
درد تنهایی و نداری شاید دردناکتر از زخمهایی بود که آتش بر تن کوچک دخترک باقی گذاشته بود، اما خواست خدا بود که سرنوشت ستایش کوچولو جور دیگری رقم بخورد.
این پزشک ادامه میدهد که در ابتدا با چند نفر از همکارانم تصمیم گرفتیم که خودمان این بچه را به ساری ببریم تا اینکه یک سروان که از بیماران بیمارستان هم بود، وقتی شرایط دردآور ستایش و خانواده اش را میبیند، داوطلب میشود که بچه را به ساری ببرد و کارهایش را انجام دهد.
اما این پایان ماجرا نبود، انتشار عکسهای ستایش کوچولو در شبکه های اجتماعی باعث شد که بسیاری از شهروندان و همینطور برخی دستگاهها و نهادهای دولتی برای کمک به این دخترک افغان اعلام آمادگی کنند و پای کار آمدند.
و آنطور که یکی از مددکاران داوطلب که کارهای درمانی ستایش را پیگیری میکند، میگوید: از همان وقوع که عکس ستایش در گروهها و NGOهای مختلف مطرح شد، در کمتر از 6 ساعت علاوه بر خیرین، از طرف مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری با من تماس گرفتند و تاکید کردند که نگران هزینهها نباشید و درمان ستایش را کامل دنبال کنید. بعد از آن هم علاوه بر پیگیری چند باره وضعیت جسمی و روحی ستایش، با هماهنگی انجام شده، کلیه هزینه های درمانی توسط یک مرکز خیریه پرداخت شد.
و حالا ستایش این کودک 6 ساله افغان، آخرین مراحل درمانی خود را میگذراند و دیگر از آن کابوسهای گذشته خبری نیست و لبخند را میشود روی لبهای کوچکش دید. این نتیجه معجزه دستهایی است که محبتشان حد و مرزی ندارد و ایرانی و افغان برایشان فرقی نمیکند.