سیاست ارزی و ابزار مداخله
ابزار سیاست ارزی، مداخله در بازار ارز و خرید و فروش از سوی سیاستگذار است. علیالقاعده از اینکه بانک مرکزی توانسته مجوز مداخله را از شورایعالی هماهنگی اقتصادی به عنوان عالیترین سطح تصمیمگیری دریافت کند، باید حمایت صورت گیرد. با این وجود اگر شرایط حاضر بازار به دقت تحلیل نشود، ابزار مداخله تنها به محلی برای نحیف شدن ذخایر ارزی بانک مرکزی تبدیل میشود.
رویداد24 بازار بیش از یک سال است که در چنبره تقاضای احتیاطی و سفتهبازی قرار گرفته است. بازاری که فعالانش منتظر ایجاد حملات بورسبازانه در آن هستند، بازاری نیست که از طرف عرضه کنترل شود.
در این بازار، هر آنچه عرضه شود در مدت زمان کوتاهی ذوب میشود؛ بدون آنکه روی قیمت اثر محسوسی داشته باشد. اقتصاد ایران بارها چنین وضعیتی را تجربه کرده است. از شوک ارزی ۹۱-۹۰ تا مداخلات بینتیجه سال گذشته. عطش این بازار تنها با تغییر انتظارات، برطرف میشود و بس. ابزاری هم که بر انتظارات اثر بگذارد در دست بانک مرکزی نیست و شاید در حوزه عمل دیگر نهادهای اقتصادی نیز نباشد.
شوک پیشین نیز دست آخر با همین تحول در انتظارات رو به آرامش رفت؛ بدون آنکه در ابتدا هیچ تحولی در واقعیت اقتصادی صورت گیرد. امروز نیز همان داستان سابق است و اگر دولت واقعا میخواهد شوک را برطرف کند، باید انتظارات را متحول کند. نکته بعد اما، به چگونگی مداخله برمیگردد. بدون وجود مکانیسمی شفاف برای مداخله ارزی، در نهایت خود مداخله منفذی برای رانت میشود گاه بهصورت ملموس و فراگیر؛ آن چنان که صفهای ارزی در سال گذشته موید آن بود و گاه به شکل غیرشفاف. لازم است تا ابتدا مکانیسم حراج بهطور شفاف تعریف شود و آن گاه مداخله ارزی صورت گیرد.
وقتی شبیه چنین مکانیسمی در مورد سکه از طریق بانک کارگشایی انجام شده است، میتوان به شکلی مدرنتر مکانیسم حراج را برای ارز مداخلهای تعریف کرد تا هیچ رانتی در آن شکل نگیرد و هدف مداخله دستیافتنی شود؛ اما حراج بدون شفافیت در مقدار فروش میسر نیست و دولت اگر مجوز مداخله داده است، اگر میخواهد این مداخله به شکل اصولی و موثر انجام شود، باید همه شروط لازم را برای مداخله از جمله شفافیت در میزان فروش روزانه ارز از سوی بانک مرکزی بپذیرد.
وقتی شبیه چنین مکانیسمی در مورد سکه از طریق بانک کارگشایی انجام شده است، میتوان به شکلی مدرنتر مکانیسم حراج را برای ارز مداخلهای تعریف کرد تا هیچ رانتی در آن شکل نگیرد و هدف مداخله دستیافتنی شود؛ اما حراج بدون شفافیت در مقدار فروش میسر نیست و دولت اگر مجوز مداخله داده است، اگر میخواهد این مداخله به شکل اصولی و موثر انجام شود، باید همه شروط لازم را برای مداخله از جمله شفافیت در میزان فروش روزانه ارز از سوی بانک مرکزی بپذیرد.
بدون وجود مکانیسم شفاف مداخله و فروش به قیمت کشفشده از طریق حراج، مداخله ارزی تنها محفلی میشود برای رانت جدید و ایجاد تقاضاهایی که هماکنون وجود ندارد و در نتیجه اثری بر نرخ بازار نخواهد داشت و تنها به کاهش ذخایر بانک مرکزی منجر میشود. با همه اینها، چنانکه در ابتدا بیان شد، دادن مجوز به بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز، ستودنی است؛ لیکن دولت باید از تجربیات گذشته بهره ببرد. اولا در نظر داشته باشد که نهایت مداخله ارزی در سال گذشته چگونه منجر به واکنشهای افراطی در فروردینماه امسال شد و ثانیا دریابد که چطور تحول در انتظارات بدون تغییرات اقتصادی در شوک قبلی توانست بازار را بهطور کامل آرام کند و در آن جهت گام بردارد.
منبع: دنیای اقتصاد