درگذشت "مامان اِتی" سینمای ایران
نخستین تجربه بازیگری احترامسادات حبیبیان در «مصائب شیرین» برای او سیمرغ بلورین و تندیس جشن انجمن منتقدین و نویسندگان سینمایی را به عنوان بهترین بازیگر مکمل به ارمغان آورد.
رویداد۲۴ احترامسادات حبیبیان مادر علیرضا (کارگردان) و محمدرضا داودنژاد (بازیگر) که میان اهل سینما با نام «مامان اتی» شناخته میشد صبح امروز، ۱۹ آبان، پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت.
حبیبیان و زندهیاد پرویندخت یزدانیان، مادر کیومرث پوراحمد از نخستین مادرانی بودند که در فیلمهای فرزندانشان به ایفای نقش پرداختند. حبیبیان جز فیلم «دختری در قفس» (قدرتالله صلحمیرزایی) تنها در آثار پسرش بازی میکرد.
با وجود آنکه تعداد فیلمهای حبیبیان از عدد ۷ بیشتر نیست، اما همین حضور کم او در میان علاقمندان سینما ماندگار و دیدنی است.
نخستین تجربه بازیگری او در «مصائب شیرین» برای او سیمرغ بلورین و تندیس جشن انجمن منتقدین و نویسندگان سینمایی را به عنوان بهترین بازیگر مکمل به ارمغان آورد.
بعد از آن «بهشت از آن تو (۱۳۷۹)»، «بچههای بد (۱۳۷۹)»، «دختری در قفس (۱۳۸۱)»، «هوو (۱۳۸۴)»، «مرهم (۱۳۸۹)» و «کلاس هنرپیشگی (۱۳۹۱)» از دیگر فیلمهای او بود با این همه در «مرهم» به اقتضای نقش بیشترش در قصه، نشان داد چه بازیگر قابلیست.
علیرضا داودنژاد از علاقهی همیشگی خانوادگیشان به فیلم دیدن و سینما رفتن یاد کرده و میگوید: «از همان اول همیشه در خانه ما بحث و بررسی فیلمها و قصههای آنها متداول بود و خیلی درباره سینما در خانه ما حرف میزدند. خانوادگی به سینما میرفتیم و وقتی بر میگشتیم در خانه درباره فیلمها و شخصیتهای آنها بحث و گفتگو میکردیم.»
علیرضا داودنژاد با اشاره به انتخاب مادر و مادربزرگش برای دو نقش اصلی فیلم "مرهم" توضیح داده بود: «اصولا وقتی به فکر این سوژهها میافتم، بهترین آدمها برایم آدمهای واقعی هستند که آنها را میشناسم، چون میتوانم براساس شخصیت آنها، فیلمنامه را طراحی کنم. هم اشرف سادات مادربزرگم را خیلی خوب میشناسم، چون از وقتی چشمم را بازکردم عزیز را دیدم و هم مادرم را که فکر میکنم طبیعی است که باید بشناسم. اینها آشناترین آدمهای زندگیام بودند و فکر کردم این آشنایان زندگیام، خیلی بهتر میتوانند به فیلم کمک کنند.»
مادر علیرضا داودنژاد ـ. که در فیلم «مرهم» با مادرناتنیاش کبری حسنزاده (اشرف سادات) همبازی شده بود، میگفت: «عزیز ـ. اشرفسادات ـ. چهل سال است که سینما نرفته است و اهل سینما رفتن و فیلم دیدن هم نیست. من تحتتاثیر بازی او در فیلم «مرهم» قرار گرفتم. سر فیلم احساس خجالت میکردم که ایشان همش از خدا حرف میزد و علیرضا نقشی را به من داده بود که فقط باید از پول حرف میزدم. اما همش در طول فیلمبرداری به خودم آرامش میدادم که این نقش را باید بازی بکنم و این نقش من هست و کاریش هم نمیتوان بکنم.»
رضا داودنژاد (پسر علیرضا) که در فیلم «مرهم» نقش یکی از نوهها را بازی میکند، یادآور شده بود: «مامان و عزیز وقتی تمرین میکردیم، اینقدر در نقش فرو میرفتند که وقتی کلید میزدیم، انگار زندگی میکردند.»
حبیبیان درباره بازیگری سینما دیدگاه جذابی داشت که در مصاحبههایش به آن اشاره میکند و با توجه به تجربه زندگی بسیار آموختنی و قابل توجه است که به بهانه سینما درسهایی از زندگی را به ما میآموزد.
«وقتی آدم با حس و عشق به سراغ کاری میرود خوب از آب درمیآید. چه تجربه داشته باشد و چه نداشته باشد و چه مدرک داشته باشد و چه نداشته باشد. مثل خود زندگی است، وقتی با عشق بروی در آشپزخانه همه چی خوب درمیآید، اگر بیحوصله بروی چیزی خوب در نمیآید.
اگر بازی مثل زندگی نباشد که اصلا جذاب نیست. اگر کارگردان به بازیگری نقشی و دیالوگی را میدهد، اگر بازیگر با دیالوگ زندگی نکند و عشق نورزد هر چقدر هم که حرفهای باشد، اثر خوب از آب درنمیآید، باید با نقش زندگی کرد.»
"مامان اتی" درباره علاقهاش به سینما در مصاحبهای گفته بود: «وقتی جوان بودم سینما را دوست داشتم. ولی آن زمان برای خانوادهها ننگ بود اگر میگذاشتند دخترشان در سینما کار کند. اما در سالهای بعد که از جوانی فاصله گرفتم سرانجام توانستم با فیلمهای پسرم به سینما بیایم.»
از احترام سادات حبیبان وقتی پرسیده میشود که چرا غیر از فیلمهای پسرش علیرضا در فیلمهای دیگر کارگردانها بازی نکرده است؟ جواب میدهد: «خیلیها با من صحبت کردند و پیشنهاد کار در فیلمهایشان را به من دادند، ولی من به همهی آنها گفتم؛ فقط در فیلمهای پسرم بازی میکنم! چون فقط علیرضا است که به من انرژی میدهد و میتوانم حرکت بکنم، چون تا عشق نباشد، هیچ چیز حرکت نمیکند. هر وقت پسرم تشخیص دهد، بازی میکنم.»
احترامسادات حبیبیان که به قول نوهاش (رضا داودنژاد) فیلمبین حرفهای بود، با زبان مادرانهاش درباره فیلمها و سینما گفته بود: «فیلم باید مثل آموزشگاه باشد. وقتی کسی برای رفتن به سینما وقت و هزینه میگذارد، نباید دست خالی برگردد. فیلم باید اثرگذار باشد. باید در این دنیا خاطره بسازیم.»
حبیبیان و زندهیاد پرویندخت یزدانیان، مادر کیومرث پوراحمد از نخستین مادرانی بودند که در فیلمهای فرزندانشان به ایفای نقش پرداختند. حبیبیان جز فیلم «دختری در قفس» (قدرتالله صلحمیرزایی) تنها در آثار پسرش بازی میکرد.
با وجود آنکه تعداد فیلمهای حبیبیان از عدد ۷ بیشتر نیست، اما همین حضور کم او در میان علاقمندان سینما ماندگار و دیدنی است.
نخستین تجربه بازیگری او در «مصائب شیرین» برای او سیمرغ بلورین و تندیس جشن انجمن منتقدین و نویسندگان سینمایی را به عنوان بهترین بازیگر مکمل به ارمغان آورد.
بعد از آن «بهشت از آن تو (۱۳۷۹)»، «بچههای بد (۱۳۷۹)»، «دختری در قفس (۱۳۸۱)»، «هوو (۱۳۸۴)»، «مرهم (۱۳۸۹)» و «کلاس هنرپیشگی (۱۳۹۱)» از دیگر فیلمهای او بود با این همه در «مرهم» به اقتضای نقش بیشترش در قصه، نشان داد چه بازیگر قابلیست.
علیرضا داودنژاد از علاقهی همیشگی خانوادگیشان به فیلم دیدن و سینما رفتن یاد کرده و میگوید: «از همان اول همیشه در خانه ما بحث و بررسی فیلمها و قصههای آنها متداول بود و خیلی درباره سینما در خانه ما حرف میزدند. خانوادگی به سینما میرفتیم و وقتی بر میگشتیم در خانه درباره فیلمها و شخصیتهای آنها بحث و گفتگو میکردیم.»
علیرضا داودنژاد با اشاره به انتخاب مادر و مادربزرگش برای دو نقش اصلی فیلم "مرهم" توضیح داده بود: «اصولا وقتی به فکر این سوژهها میافتم، بهترین آدمها برایم آدمهای واقعی هستند که آنها را میشناسم، چون میتوانم براساس شخصیت آنها، فیلمنامه را طراحی کنم. هم اشرف سادات مادربزرگم را خیلی خوب میشناسم، چون از وقتی چشمم را بازکردم عزیز را دیدم و هم مادرم را که فکر میکنم طبیعی است که باید بشناسم. اینها آشناترین آدمهای زندگیام بودند و فکر کردم این آشنایان زندگیام، خیلی بهتر میتوانند به فیلم کمک کنند.»
مادر علیرضا داودنژاد ـ. که در فیلم «مرهم» با مادرناتنیاش کبری حسنزاده (اشرف سادات) همبازی شده بود، میگفت: «عزیز ـ. اشرفسادات ـ. چهل سال است که سینما نرفته است و اهل سینما رفتن و فیلم دیدن هم نیست. من تحتتاثیر بازی او در فیلم «مرهم» قرار گرفتم. سر فیلم احساس خجالت میکردم که ایشان همش از خدا حرف میزد و علیرضا نقشی را به من داده بود که فقط باید از پول حرف میزدم. اما همش در طول فیلمبرداری به خودم آرامش میدادم که این نقش را باید بازی بکنم و این نقش من هست و کاریش هم نمیتوان بکنم.»
رضا داودنژاد (پسر علیرضا) که در فیلم «مرهم» نقش یکی از نوهها را بازی میکند، یادآور شده بود: «مامان و عزیز وقتی تمرین میکردیم، اینقدر در نقش فرو میرفتند که وقتی کلید میزدیم، انگار زندگی میکردند.»
حبیبیان درباره بازیگری سینما دیدگاه جذابی داشت که در مصاحبههایش به آن اشاره میکند و با توجه به تجربه زندگی بسیار آموختنی و قابل توجه است که به بهانه سینما درسهایی از زندگی را به ما میآموزد.
«وقتی آدم با حس و عشق به سراغ کاری میرود خوب از آب درمیآید. چه تجربه داشته باشد و چه نداشته باشد و چه مدرک داشته باشد و چه نداشته باشد. مثل خود زندگی است، وقتی با عشق بروی در آشپزخانه همه چی خوب درمیآید، اگر بیحوصله بروی چیزی خوب در نمیآید.
اگر بازی مثل زندگی نباشد که اصلا جذاب نیست. اگر کارگردان به بازیگری نقشی و دیالوگی را میدهد، اگر بازیگر با دیالوگ زندگی نکند و عشق نورزد هر چقدر هم که حرفهای باشد، اثر خوب از آب درنمیآید، باید با نقش زندگی کرد.»
"مامان اتی" درباره علاقهاش به سینما در مصاحبهای گفته بود: «وقتی جوان بودم سینما را دوست داشتم. ولی آن زمان برای خانوادهها ننگ بود اگر میگذاشتند دخترشان در سینما کار کند. اما در سالهای بعد که از جوانی فاصله گرفتم سرانجام توانستم با فیلمهای پسرم به سینما بیایم.»
از احترام سادات حبیبان وقتی پرسیده میشود که چرا غیر از فیلمهای پسرش علیرضا در فیلمهای دیگر کارگردانها بازی نکرده است؟ جواب میدهد: «خیلیها با من صحبت کردند و پیشنهاد کار در فیلمهایشان را به من دادند، ولی من به همهی آنها گفتم؛ فقط در فیلمهای پسرم بازی میکنم! چون فقط علیرضا است که به من انرژی میدهد و میتوانم حرکت بکنم، چون تا عشق نباشد، هیچ چیز حرکت نمیکند. هر وقت پسرم تشخیص دهد، بازی میکنم.»
احترامسادات حبیبیان که به قول نوهاش (رضا داودنژاد) فیلمبین حرفهای بود، با زبان مادرانهاش درباره فیلمها و سینما گفته بود: «فیلم باید مثل آموزشگاه باشد. وقتی کسی برای رفتن به سینما وقت و هزینه میگذارد، نباید دست خالی برگردد. فیلم باید اثرگذار باشد. باید در این دنیا خاطره بسازیم.»
منبع: عصر ایران
خبر های مرتبط