نیشکر هفتتپه را با پول یک واحد آپارتمان فروختند!
رویداد۲۴ سهیلا جلودارزاده گفتوگویی مشروح با روزنامه فرهیختگان داشته که بخشی از قسمتهای آن را در ادامه میخوانید.
نیشکر هفتتپه را با پولی معادل یک واحد آپارتمان فروختند.
تغییر رویکرد دولت و اصلاحطلبان نسبت به هم طبیعی است.
برخی اصلاحطلبان حاضر در دولت برای بهبود شرایط زندگی مردم تلاش نکردند.
سیاستهای دولت فقرا را تکاند و دسترنج آنها را بر باد داد.
عملکرد روحانی در برخی موارد باعث فقیرتر شدن مردم شد.
بستههای حمایتی دولت تبعیضآفرین بود.
ریشههای عمل نکردن روحانی به برخی وعدههای خود در بیرون دولت است.
برنامهای ششم سازمان برنامه و بودجه آنقدر مشکل داشت که در مجلس در دو بار رفت و برگشت کلی تغییر کرد.
حمایت اصلاحطلبان از روحانی به خاطر رای بالاتر و سازگاری بیشتر اصولگرایان با او بود.
حجاریان معتقد است سهمی که اصلاحات در شراکت با روحانی گرفته کم بوده.
رئیسجمهور قدری محیط را استریل میکند و بعد حرف میزند. یعنی شرکتکنندگان را محدود میکند و اجازه نمیدهد هر کسی وارد جلسه شود.
شاید دولتهای دیگر اصلاحطلب تا این حد کار نکرده باشند.
آقای روحانی اعصاب ندارد.
اگر دولت زمان زیادی را برای برجام نمیگذاشت از نظر ماموریتهای داخلی فرصت ایجاد همبستگی بین مردم را پیدا میکرد.
دولت باید جوابگوی نیازهای مردم باشد و باید پروژه مرکزی آن خدمت میشد.
اگر موافق باشید، از ماجرای تجمعات و اعتراضات کارگران هفتتپه و فولاد اهواز و مطالبات آنها شروع کنیم. در اینباره فارغ از آنکه عامل اصلی این بحران چه بود و چه راهحلهایی برای آن وجود دارد- موضوعی که خیلی هم برای مردم آزاردهنده بود- عدم حضور مسئولان در جمع مردم بود؛ حضوری ولو صرفا در حد اعلام همدردی و همبستگی با کارگران مظلوم. چرا هیچیک از مسئولان در این امر حضور پیدا نکردند؟
ابتدای مصاحبه یک قراری بگذاریم و چیزهایی را که به من مربوط میشود، از من بپرسید.
به هر حال شما منتسب به خانه کارگر و حزب اسلامی کار و فراکسیون کارگری مجلس هستید و این موضوع خیلی هم به شما بیارتباط نیست.
اگر میخواهید من را محاکمه کنید، من اهلش نیستم و یک لحظه هم صبر نمیکنم.
بنایی بر محاکمه کسی وجود ندارد، اما سابقه فعالیتهای شما در حوزه کارگری موجود است.
اولا من قبلا عضو حزب اسلامی کار بودم و از بنیانگذاران آن محسوب میشوم، اما سه، چهار سالی هست که در جلسات آن شرکت نکردهام. ثانیا من عضو خانه کارگر هستم. خانه کارگر یک تشکیلات استانی است. هر استانی یک دبیر اجرایی دارد و کارهای منطقه را انجام میدهد. در واقع یک تشکل خصوصی است و دولتی نیست. کارهای خود را انجام میدهد و از کارگران حمایت میکند. مسائل را منتقل میکند و تلاش میکند اعتراضات کارگری امنیتی نشود.
اما وقتی اعتراضات گسترده میشود، ما که نمایندههای مجلس هستیم و در فراکسیون کارگری حضور داریم، وارد میشویم و دخالت میکنیم. همانند معدن زرشوران که تا وقتی در سطح منطقه است، خانه کارگر به آن ورود میکند و کار خود را انجام میدهد، ولی وقتی ظلمی واقع میشود و اینها را زندان میبرند و شلاق میزنند، ما آن وقت وارد عمل میشویم.
اعتراضات کارگران هفتتپه امنیتی نشده بود؟
نیشکر هفتتپه کشت و صنعت بزرگی است که از زمان شاه پایهگذاری شد و مساحت زمینهایی که زیر پوشش آن وجود دارد، به اندازه 15 کشور از کشورهای کوچک در نقشه است؛ یعنی این میزان زمین و امکانات و کارخانه دارد و اساسا برای خودکفایی شکر ساخته شده بود.
در دورانی که ما در مجلس حضور نداشتیم، آقای احمدینژاد این کارخانه را در لیست خصوصیسازی میگذارند. در این ارتباط مشروح مذاکرات مجلس موجود است و ما بهعنوان تشکیلات کارگری تماممدت با بند بند خصوصیسازی مخالفت کردیم. آقای محجوب در مجلس آنقدر در این زمینه حرف زد که همه میدانند و در تاریخ ثبت شده است.
ما گفتیم در ایران سرمایهداری که بخواهد کارخانهها را همانند آلمان بخرد نداریم و نیروی کار ما اینقدر ورزیدگی ندارد و دولت ما هم تا این حد واگذاری نمیکند. وقتی یک چیزی را واگذار میکند، تازه صندوق پسانداز او میشود. یعنی میخواهد از آن باج و رشوه بگیرد. ممکن است از آبدارچی اداره صنعت بخواهد رشوه بگیرد تا خود وزیر!
پس ما با خصوصیسازی مخالفت کردیم، اما درنهایت در مجلس تصویب شد. با هر واحدی که واگذار کردند، چون هیچ سرمایهداری به آن معنا وجود نداشت، مثلا پتروشیمی به یک کارخانهدار بزرگ فروخته شده که مواد اولیه کارخانه را خود تولید کند. در این میان همه واگذاریها هم به ثمنبخس فروخته شد.
در واقع با مکانیسمهای رابطهای و با قیمت ارزان و گرفتن وامها کارخانههای مدنظر برای خصوصیسازی از سوی عدهای خریداری شد. ما سرمایهدار اینچنینی نداریم و اینها وام میگرفتند و کارخانهها را میخریدند. گفته میشود همین نیشکر هفتتپه به قیمت 6 میلیارد تومان خریداری شده. 6 میلیارد چیست؟!
عدد کمی برای آن عظمت است.
پول یک واحد آپارتمان است! آیا ارزش کارخانهای که این میزان زمین دارد، همین قدر است؟ حالا چرا فروختند؟ وقتی خصوصی میشود، دولت یک پولی میگیرد. اینها همه دنبال کسب درآمد بودند. در فرآیند واگذاری کارخانه را به آدمی میدهند که اهلیت ندارد، این در حالی است که طبق قانون طرف باید اهلیت داشته باشد؛ یعنی متخصص بهدردبخور وکننده کار و مدیر باشد. کارخانه به این آقایان واگذار میشود و این آقایان از ماه اول هم نمیتوانند حقوق بدهند.
از ماه اول هر بار یک وامی گرفتند و حقوق دادند. خب کارگر بعد از هشت ماه میگوید شما نمیتوانید و اهلیت ندارید و ما بیآینده هستیم. خیلی از کارخانهها این کار را کردند و دست آخر کارگران را جلوی استانداری و شورای تامین استان فرستادند که آنها بگویند این مقدار پول بدهید یا وام بدهید که سروصدا بخوابد. این کار غلط است، تا چه زمانی میخواهند این دور باطل را بروند؟
آقای پوریحسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی هم به جمع آنها میرود و از اینها دفاع میکند. این رویه کمکم باب شد و بعد از این یاد گرفتند با هم بسازند و قوه قضائیه را هم با خود همراه کنند و حاجآقا حاجآقا ماجرا را ببندند و او هم حکم میدهد که بریزید و کارگران را بگیرید.
وقتی امنیتی شد، چرا دوستان فراکسیون کارگری در جمع کارگران حاضر نشدند؟
رفتند. چرا نرفتند؟
چه کسانی رفتند؟
همه! نمایندگان آنجا عضو فراکسیون هستند. آقای ساری، کاظمنسب و الباجی که برای خود اهواز هستند. همه اینها در جریان بودند.
البته خود شما هم در پیگیری این موضوع با یورونیوز مصاحبه کردید!
ما سعی میکنیم مساله را خیلی بزرگ نکنیم.
مساله به اندازه کافی بزرگ بود.
درست است، ولیکن شورای تامین استان سیاست کلی میگذارد که ماجرا خیلی پخش نشود تا به جاهای دیگر هم سرایت نکند. ما فقط گفتیم مساله را سیاسی نکنید که نتوان جمع کرد. وقتی اینها را گرفتند، عصبانی شدیم و برخی موضوعات را در رسانهها به زبان آوردیم. اولین اظهارنظر من هم در روز قانون کار جلوی سازمان برنامه و بودجه بود که گفتم آقای دادستان یکی بد خصوصیسازی کرده، یکی بد مدیریت کرده و یکی حقوق را که حق این کارگران است نداده، آن وقت شما اینها که حقشان ضایع شده و هشت ماه حقوق نگرفتهاند را زندانی میکنید؟ این کارگر حرف نزند که باید خودکشی کند. چهبسا در کارخانهها قبلا که داد نمیزدند، خودکشی میکردند. همه اینها بچههای انقلاب هستند و در سالهای جنگ پای کار بودنشان را نشان دادهاند. آنها از نمایندههای اصولگرا هم ولاییتر هستند. کارگری که نان ندارد بخورد، چه کند