رویداد ۲۴ گزارش میدهد؛
مرگ آبادی!/ چگونه روستاهای ایران از زندگی محروم شدند؟
در حال حاضر روستاهای کشور در شرایط سختی به سر میبرند چنانکه دهیاریها به دلیل عدم درآمدزایی چارهای ندارند جز آنکه منتظر کمکهای دولت بمانند و از سوی دیگر سرانه هر روستایی در بهترین حالت به ۲۰۰ هزار تومان رسیده است.
رویداد۲۴ شادی مکی: کمبود امکانات حیاتی و رفاهی در بسیاری از مناطق روستایی به شدت احساس میشود، حال اگر این روستاها در استانهای کمتر توسعه یافته قرار داشته باشند یا هر قدر که از مرکز استان دورتر باشند میزان این محرومیتها بیشتر بوده و ضرایب محرومیت افزایش پیدا میکند، چنانکه در مناطقی از استان فارس، جنوب کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، بوشهر و... روستاهایی با بالاترین ضرایب محرومیت یعنی ضریب محرومیت ۸ و ۹ قرار دارد.
مردم این مناطق عمدتا از نبود راه مواصلاتی، امکانات بهداشتی، امکانات آموزشی، نبود سرویسهای بهداشتی مناسب، نبود برق، آّب آشامیدنی بهداشتی و ... در رنج بوده و حتی سکونتگاه بسیاری از آنها دخمههایی شبیه خانه یا کومههایی از جنس حصیر و ... است.
یکی از علل عدم توسعه و تحمیل شدن چنین زندگی سختی در میان روستانشینان سیاستهای اشتباه توسعهای بوده است که زمینه فقر منابع مالی را برای مدیریت روستاها فراهم کرده است، موضوعی که دولتها طی دهههای گذشته به سادگی ازکنار آن عبور کردهاند.
این وضعیت روستاها چنان پررنگ و غیرقابل انکار است که چند روز پیش سعید رضا جندقیان، معاون امور دهیاریها سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور با انتقاد از شهریگرا بودن تقسیم بودجه در کشور اعلام کرده بود که بودجه شهرداریها ۶۰ هزار میلیارد تومان است و بودجه روستایی که در حدود ۵ هزار میلیارد تومان است در حدود یک دوازدهم بودجه شهرداریها است که اصلاً قابل مقایسه نیست. او همچنین گفته بود که سرانه هر فرد شهری یک میلیون و ۱۵۷ هزار تومان است و سرانه یک فرد روستایی در حدود ۲۰۰ هزار تومان است.
حسین ایمانی جاجرمی درباره اختلاف سرانه میان شهرداریها و دهیاریها به رویداد ۲۴ میگوید: درآمدهای شهرداریها با درآمدهای دهیاریها قابل مقایسه نیست، زیرا شرایط برنامهریزی و زیست شهری بهگونهای است که شهرداریها بهویژه در کلانشهرها میتوانند درآمدهای بسیار خوبی داشته باشند بنابراین بودجههای بسیار خوبی هم برایشان مصوب میشود.
وی با بیان اینکه هزینه زندگی در شهر از روستا بیشتر بوده که بخش بزرگی از آن مربوط به هزینههایی مانند هزینههای مسکن و حمل و نقل است، ادامه میدهد: بنابراین هزینههای افراد شهری نسبت به افراد روستایی بیشتر است.
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران یادآوری میکند: از دهه ۴۰ خورشیدی و بعد از اصلاحات ارضی شاهد تحلیل جمعیت روستایی درکشور بودیم، البته در مقایسه با دهه ۴۰ جمعیت روستایی کشور افزایش یافته، اما در مقایسه با جمعیت شهری میزان آن کم شده است بهگونهای که ۸۰ درصد جمعیت کشور شهری و ۲۰ درصد آن روستایی هستند.
ایمانی جاجرمی خاطرنشان میکند: اگر بخواهیم دچار مرگ روستاها نشویم باید بهگونهای اقدام کنیم که سکونت در روستاها تثبیت و حتی روند مهاجرت از روستا به شهر معکوس شود، البته درسالهای اخیر شاهد پدیده «خانههای دوم روستایی» هستیم به این معنا که در برخی حوزهها روند معکوس مهاجرت شروع شده و افرادی که به سن بازنشستگی میرسند و آب و ملک و علاقه به روستا دارند یا اصالتا روستایی هستند به روستاها بازگشتهاند.
افزایش جمعیت روستایی به نفع کشور است
وی میگوید: علاوه براینکه روستاها همیشه بخشی از فرهنگ و تمدن ما بودهاند، به نفع کشور است که جمعیت این مناطق بیشتر باشد، زیرا هزینه جمعیت روستایی از جمعیت شهری کمتر است، جمعیت شهری، جمعیتی گران است که باید برایشان هزینه کنید در حالیکه جمعیت روستایی، جمعیتی ارزان است.
این جامعهشناس شهری میافزاید: هزینه زیادی باید صرف راهاندازی و تکمیل مترو، کاهش آلودگی هوا، یارانه مسکن، یارانه سوخت و ... برای کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و اصفهان شود، هزینه شهرها چنان بالاست که بخش عمدهای از یارانههای پنهانی که دولت از آن صحبت میکند در این مناطق هزینه میشود و عموما برای دهکهای درآمدی بالاست، درحالیکه جمعیت روستایی عموما از یارانههای پنهان و حتی آشکار محروم است بنابراین در نگاه توسعهای بهتر است که جمعیت روستا نشین نسبت به جمعیت شهری بیشتر باشد.
قطعا برای معکوس کردن جریان مهاجرت از روستاها به شهرها باید تمهیدات و زیرساختهای لازم نیز فراهم شود تا روستاها آمادگی پذیرش و سکنی دادن جمعیتی که از شهر به روستا بازگشته و قطعا سبک زندگی و نیازهای وی تغییر کرده است را داشته باشند، که در این راستا افزایش سرانه دهیاریها و درآمدزایی آنان ضرورتی انکارناپذیر است، اما اینکه چرا تا کنون نتوانستهایم چنین زیرساختهایی را فراهم کنیم و به مهاجرت از روستا به شهر دامن زدهایم موضوعی است که به شدت با سیاستهای توسعهای کشوردر ارتباط است.
به گفته جاجرمی از دهه ۴۰ استراتژیهای توسعهای کشور، استراتژیهای شهری و صنعتی بوده و روستاها جایی در این استراتژیها نداشتند این درحالی است که در اقتصاد سنتی ایران روستاها و شهرها ساختار وپیوندی یکپارچه داشتند و ما منظومهای شهری –روستایی داشتیم که یکدیگر را کامل میکردند مسالهای که باعث میشد حیات روستایی تداوم یابد.
وی اضافه میکند: حرکت کشور به سوی صنعتی شدن و کسب درآمد از محل فروش منابع خام مانند نفت، باعث از هم گسیختن پیوند شهر و روستا در کشور شده و ماموریت جدیدی هم برای روستاها تعریف نشد درحالی که به عنوان مثال در روستاها در ژاپن در جرحه تولید جای دارند و به همین دلیل حیات روستایی این کشورنیز تداوم دارد.
کنار گذاشتن روستاها از مباحث توسعهای
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در کشور ما روستاها عملا از مباحث اقتصادی و توسعهای کنار گذاشته شده و رگ حیاتشان قطع شده است، تصریح میکند: با روال فعلی روستاها نابود خواهند شد و اگر هم بمانند مانند قبل دیگر محل تولید نخواهند بود، مگر اینکه روستاهای گردشگری یا روستاهای به شکل خانه دوم باشند و عملا نقش مصرفی خواهند داشت نه تولیدی.
جاجرمی با تاکید بر اهمیت نقش تولید در مناطق روستایی توضحی میدهد: تولید میتواند منجر به پرداخت عوارض و درآمدزایی برای دهیاریها و در نتیجه افزایش سرانه هر فرد روستایی باشد، در غیر این صورت دستگاههای مدیریت روستایی هم نمیتوانند منابع مالی کافی را داشته باشند که این موضوع باعث اختلاف چشمگیر سرانه در شهرداریها و دهیاریها میشود به بیان دیگر شهرداریها میتوانند عوارض ازکارخانهها از محل فروش تراکم و ... دریافت کنند درحالیکه چنین منابعی در اختیار دهیاریها نیست واین مراکزعمدتا به لحاظ منابع مالی، به پول مختصری که سازمان شهرداریها و دهیاریها بینشان توزیع میکند، متکی هستند.
این جامعه شناس شهری با اشاره به اینکه نگاه ما به روستاها نوعی نگاه نیازمبناست در حالیکه باید نگاه به روستاها دارایی مبنا باشد، میگوید: در مباحث توسعه دو نوع نگاه وجود دارد یکی نگاه نیازمبنا که رویکردی است مبتنی بر تاکید بر مشکلات و مدام از نداری و فقر میگوید دیگری رویکرد دارایی مبناست که داشتهها را بررسی کرده و بعد این داراییها را به مناسبات تولیدی متصل میکند.
وی تاکید میکند: در حال حاضر باید از رویکرد خیریهای یا نگاه محرومیتی نسبت به روستاها خارج شده و رویکرد توسعهای به روستاها داشته باشیم به به بیان دیگر وقتی روی سیاستهای توسعه سرمایه گذاری میشود باید جایگاه روستاها در این مناسبات جدید مورد بررسی قرار گیرد و مثلا به این سوال پاسخ داده شود که روستاها در تولید خودرو چه نقشی میتوانند داشته باشند همچنین ضروری است در سیاستهای صادراتی و گردشگری سهم روستاها درنظر گرفته شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه رویکرد به روستاها در کشور ما دارایی مبنا نیست و باید به سمت چنین رویکردی حرکت کنیم، میگوید:در رویکرد نیاز مبنا اولین ضربهای که روستاها میخورند خروج نیروهای جوان از روستا به شهر است موضوعی که باعث شده امروزه تعداد دختران روستایی که شانس ازدواج را از دست دادهاند به تعداد قابل توجهی برسد، زیرا پسران به شهر آمده و در شهر ازدواج کردهاند که این موضوع بزرگترین ضربه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به روستاها وارد کرده است.
جاجرمی بر ضرورت توامان دیدن شهری و روستایی در برنامهریزی و سیاستگذاریهای کشور تاکید میکند.
به گزارش رویداد۲۴ چگونه میتوان روستائیانی را که از حداقلهای زندگی محرومند و در مواردی حتی قوت روزانهای برای رفع گرسنگی ندارند یا مجبورند در غیربهداشتیترین شرایط زندگی کنند، تشویق به مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی کرد؟ روستائیانی که برخی از آنها به دلیل نبود شغل و درآمد سالهاست با فقری افسارگریخته دست به گریبان بوده و شاید دراین میان قدرت خلاقه خود را از یاد برده باشند یا به دلیل نداشتن آموزش یا داشتن سواد حداقلی که حتی از آن استفاده هم نمیکنند چگونه میتوان وارد وادی توسعه و فعالیت خلاق کرد؟
به نظر میرسد به رغم گفتههای جاجرمی درباره لزوم تغییر نگاه نسبت به روستاها از نیازمبنایی به دارایی مبنایی ضروری است برای پیشرفت و توسعه روستا و تغییر نگرش و سبک زندگی درمیان روستائیان بهویژه روستائیان مناطق محروم نگاه نیازمبنا و دارایی مبنا را در سیاستهای توسعهای کشور درنظر گرفت تا با نیاز سنجی و به صورت گام به گام درکنار برنامه ریزی آموزش مناسب به روستائیان و فراهم آوردن شرایط زندگی مناسب برای آنان به تدریج روستائیان را به سمت مشارکت اقتصادی و تولیدی سوق دهیم موضوعی که میتواند برای دهیاریها و روستائیان ایجاد درآمد کند، اما بدیهی است که چنین اقدامی نیازمند برنامهریزی بلند مدت است.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط