درخواست ممنوع الفعالیتی خانواده فراهانی به خاطر گلشیفته فراهانی
گلشیفته فراهانی در سالهای پیشین ترک وطن کرد و به سبک هنرپیشههای غربی به این حرفه پرداخت که طبیعتاً با آموزههای و ارزشهای کشورمان سازگار نیست و نقدهایی به این شیوه وارد است. با این حال آنچه رخ داده، انتخاب شخصی این بازیگر زن سینما و تلویزیون بوده و ارتباطی با خانوادهاش نداشته و نمیتوان به تجمیع سرنوشت این بازیگر با خانوادهاش پرداخت.
با این وجود در چند سال اخیر برخی رسانهها تلاش کردهاند تا در قالب
در گفت وگوهای متعدد، بهزاد فراهانی در مقام پدر و شقایق فراهانی در مقام
خواهر گلشیفته فراهانی را به موضعگیری وادارند و به حواشی دامن بزنند.
نتیجه این اصرار موضعگیری اخیر بهزاد فراهانی در یک گفت و گو بود که جنجال
آفرین شد. پس از این اظهارنظر، موضعگیریهایی در فضای مجازی شاهد بودیم
اما قابل تامل ترین این مواضع به یکی از رسانههای سینمایی مربوط میشود که
با انتشار یک پرونده خواستار محدودیت فعالیت خانواده فراهانی شد.
این
رسانه با تحلیلهای بسیار عجیب، سرنوشت کنونی گلشیفته فراهانی را به اعضای
خانوادهاش مرتبط دانسته و خواستار ممنوعیت فعالیت کل اعضای خانواده
فراهانی در فضای سینما، تلویزیون و تئاتر شده است. این برخورد قهری با
هنرمندان البته از برخی رسانهها بعید نیست اما با توجه به آنکه ممکن است
در آینده چنین مطالباتی در فضای فرهنگی ایران باب شود، باید در این زمینه
چند تذکر جدی داد.
نخست اینکه، به لحاظ انسانی و حقوقی، فعالیتی که
گلشیفته فراهانی داشته، ارتباطی با فعالیتهای حرفهای سایر اعضای خانواده
فراهانی ندارد و اینکه با برشمردن مجموعه فعالیت اعضای این خانواده در
سینما و تلویزیون، به انتقاد از استمرار فعالیت ایشان پرداخت، عبور از
تمامی مرزهای اخلاقی و قانونی موجود است. در واقع حتی خارج از فضای
رسانهای نیز چنین استدلالهایی و طرح این استدلالها مبنای اخلاقی و حقوقی
ندارد.
دوم اینکه، اساساً فشار به شخصی برای موضعگیری علیه اعضای خانوادهاش
-ولو آنکه آن عضو خانواده مسیر خلاف ارزشهای اسلامی رفته باشد- نه تنها
امری اخلاقی نیست، بلکه با قانون نیز نسبتی ندارد. در تاریخ انقلاب اسلامی
ایران نیز چنین رویکردی مرسوم نبوده و رسم نبوده برای خطای یکی از منتسبین
با شخصیتها یا چهرههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، آن اشخاص هزینه پرداخت
کنند؛ هرچند در سالهای اخیر میتوان به استثناهایی اشاره کرد. تجربه نیز
نشان داد، چنین فشاری معمولاً نتیجه عکس میدهد.
سوم اینکه، ارتباط
دادن چنین مسائلی به «نفوذ» مصداق لوث کردن این مسئله حیاتی است و بدون
تردید نفوذی خواندن هرشخص دارای وجه حقوقی است که قابلیت پیگیری دارد.
بنابراین نباید برای تسویه حساب با یک شخص، یک خانواده یا یک گروه به خود
اجازه داد با کنار هم گداشتن چند تصویر و نوشته، هر شخصی را نفوذی خواند و
خواستار حذفش از صحنه شد.
و در آخر باید تاکید کرد، اساساً پرونده
سازی برای یک خانواده -ولو دارای اشتباه- با کارکرد رسانه فاصله معناداری
دارد و به نظر میرسد نقش رسانه برای برخی جریانها که در گذشته حضور
پررنگی در بدنه سینما داشتند و اکنون به حاشیه رانده شدهاند، یک ابزار
برای تسویه حساب است. از این منظر شاید در این مقطع که نمایشگاه مطبوعات
نیز فرصتی برای گردهمایی اهالی رسانه است، توجه و تعریف استانداردهای
اخلاقی یک ضرورت باشد.