از پوششی به پوشالی | چگونه بیتوجهی پزشکیان و پورمحمدی، زاکانی را در دام وعدههای هذیانی انداخت؟
رویداد ۲۴ | میثم سعادت: «حتماً؛ حتماً. حتما میمانم و نمیگذارم شما رئیسجمهور شوید. شما کلیگویی میگویید و فقط مطالبهگری میکنید؛ برنامه ارائه کنید به مردم.» این جملات علیرضا زاکانی بود خطاب به مسعود پزشکیان که با کنایه از او پرسیده بود «تا آخر میمانید؟» زاکانی هرچند وعده داد تا آخر انتخابات باقی میماند، ناخواسته از نقش خود در انتخابات پرده برداشت. او نیامده است تا در انتخابات برنده شود. او آمده است تا رقیبان خود را تخریب کند. پیش از این هم آمارهایی منتشر شده بود که نشان میداد زاکانی بیشتر از هر نامزد دیگری، خطاب به سایر نامزدها حمله کرده است و هدف حملات او هم همیشه پزشکیان و پورمحمدی بودهاند. حالا این نقش پوششی آنقدر رسوا شده که حتی مسعود پزشکیان –نامزد آرام اصلاحطلبان که کمتر طعنه و کنایه میزند- حضور مستقل زاکانی در انتخابات را زیرسئوال برده است.
این مورد البته تنها موردی بود که پزشکیان به زاکانی توجه کوتاهی کرد. استراتژی پزشکیان و پورمحمدی در چند مناظره انجامشده بیتوجهی به این نامزد پوششی بود. این بیتوجهی تا آنجا روی اعصاب زاکانی رفت که پزشکیان خواست او را نقد کند تا مگر اینگونه توجهی گرفته باشد.
وقتی سیاست جلبتوجه جواب نداد، زاکانی به سیاست وعدههای پوشالی روی آورد؛ زمین و زمان را حراج کرد. قول داد قیمت بنزین را نصف کند، یارانه به طلا بدهد، گوشت دم در خانهها بدهد و ... اینگونه بود که نامزد پوششی به نامزد پوشالی تبدیل شد.
حجاببان
زاکانی در این انتخابات دهها ادعای عجیب مطرح کرد. در زمینه اقتصادی وعده داد که قیمت بنزین را نصف خواهد کرد و به هر خانواده ایرانی بیست گرم طلا خواهد داد و گوشت را در منزل به مردم تحویل میدهد. اما مهمترین ادعای او زمانی بود که ادعا کرد حجاببانها ارتباطی با او ندارند. حتی پزشکیانِ همیشه آرام هم نتوانست از کنار این ادعا به راحتی عبور کند و به زاکانی گفت «اینکه حجاببانها را چه کسی در مترو میگذارد، معلوم نیست اما الان از احترام به زنان سخن میگویند.»
بیشتر بخوانید: آقای پزشکیان شگفتانگیز! | چگونه نماینده آرام تبریز تبدیل به قطب اصلاحطلب انتخابات شد؟
طالع نحس
برخلاف ادعای زاکانی، او هرگز در انتخابات نتوانسته به هدف خود دست پیدا کند. او سال 84 ریاست ستاد قالیباف را بر عهده گرفت که شکست سنگینی را از محمود احمدینژاد پذیرا شدند. قالیباف در آن انتخابات سوم شده بود.
این اشتباه محاسباتی زمینه اختلاف بین تیم احمدینژاد و جریان ایثارگران شد و در نهایت سال 90 این دعوا شدت پیدا کرد. اشتباهات زاکانی اینجا تمام نشد. او سال 92 هم ابتدا خود نامزد شد. وقتی صلاحیت او رد شد، از نامزدی حدادعادل حمایت کرد. وقتی حدادعادل هم در نظرسنجیها آخر بود و به نفع رقبا انصراف داد، زاکانی به ستاد جلیلی پیوست که در انتخابات شکست خورد و نفر سوم انتخابات شد. روحانی و قالیباف، نفر اول و دوم بودند.
اگر کسی خرافاتی باشد احتمالا میگوید در انتخابات گذشته هم طالع نحس زاکانی گریبان کاندیدایی را گرفت که زاکانی قرار بود نامزد پوششیاش باشد! زاکانی که در انتخابات گذشته هم تایید صلاحیت شده بود، برنامه خود را روی تخریب همتی و مهرعلیزاده قرار داد و در نهایت به نفع ابراهیم رئیسی انصراف داد. ابراهیم رئیسی نیز هرچند به پاس زحمات زاکانی، از او قدردان بود اما در نهایت او به شهرداری تهران رفت. اما هم جلیلی و هم قالیباف خوب می دانند این فعال سیاسی، قابل اعتماد نیست.
سکانس آخر
علیرضا زاکانی سفری به تبریز داشته است که احتمالا در راستای همان پروژه تخریب پزشکیان بوده است و سفر دیگری هم به قم انجام داده است. وبسایت جهان نیوز نزدیک به زاکانی نیز بیشتر مطالب ایجابی منتشر میکند. مدیر مسئول این سایت در توییتر نوشته است زاکانی به دنبال قدرت نیست. او به دنبال شهادت است!
زاکانی این چنین وعده های مالی را از شیخ اصلاحات شیخ مهدی که روبی یاد گرفته با قول پنجاه هزار تومانیش!